اوایل بهمن ماه بود که دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد. بیش از یک ماه از آن زمان میگذرد و کارنامه ترامپ نشان میدهد وی چنان سردرگم است که از یکسو نتوانسته در داخل حتی کابینهاش را کامل سازد و اعتراضهای مردمی به سیاستهایش همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر در عرصه جهانی نیز سیاستهای پاندولی وی میان ادعای تعاملی و تقابلی به نتیجه نرسیده و عملا ترامپ میان زمین و هوا مانده است. وضعیت ترامپ چنان است که حتی برخی از استعفای اجباری اوسخن میگویند و برخی نیز از احتمال ترورش توسط ساختار آمریکا.
به هر تقدیر حال و روز این روزهای ترامپ در سیاست داخلی و خارجی نشانگر اوضاع متشنج و نابسامانی است که همچنان در یافتن راهکار برای خروج از آن ناتوان بوده است. در میان تمام این اوضاع نابسامان در میان سخنان ترامپ یک جمله قابل توجهی مشاهده میشود که گویای حرفهای بسیاری است. رئیسجمهور آمریکا از عنوان «عملیات نظامی» برای اشاره به تلاش دولتش جهت اخراج مهاجران از این کشور استفاده کرد. این جمله هر چند در ظاهر یک عبارت تهاجمی در قبال مهاجرین است اما قرار دادن این جمله در کنار سخنان گذشته ترامپ که ادعا کرده مقابله با مهاجرین در راستای مبارزه با تروریسم است و در این راستا حتی به کودک ۵ ساله دست بند زده میشود، بیانگر نکاتی ریشهای است. در تحلیل گفتاری ترامپ در دو زاویه قابل تبیین است.
نخست آنکه اگر تاکید بر نامیدن مقابله با مهاجرین تحت نام عملیات نظامی، را بیانگر وضعیت بحرانی در داخل آمریکا بدانیم بگونهای که سران این کشور را وادار ساخته تا به قرار داشتن در حالت جنگی اذعان نمایند میتوان گفت که آمریکا عملا دچار بحرانهای داخلی و شکاف شدید میان نظام و مردم شده است. شاهد این ادعا نیز تظاهرات گسترده مردمی است که در ماههای اخیر این کشور را فراگرفته و حتی برخی از ایالتها مانند کالیفورنیا و تگزاس از جداییطلبی گفتهاند. هر چند محافل رسانهای و سیاسی آمریکا ادعا دارند این تظاهراتها علیه ترامپ است اما واقعیت آن است که اعتراضات مردم به ساختار سیاسی و نژادپرستانه حاکم بر کشورشان است.
بخشی از این حرکت اعتراضی ادامه راه جنبش سیاهپوستان دهه ۱۹۶۰ به رهبری مالکم ایکس است (این روزها سالروز ترور این رهبر آزادیخواه است) که تاکید دارند حقوق سیاهپوستان هرگز محقق نشده و جز رویکرد به مقابله سراسری راهی برای احقاق حقوقشان وجود ندارد. بخشی دیگر نیز برگرفته از جنبش ضد سرمایهداری سال ۲۰۱۱ ( جنبش وال استریت) است که حاکمیت سرمایهداری بر آمریکا را برابر با نابودی خود میدانند. هر دو جنبش یک اصل واحد دارند و آن اینکه آمریکا سرزمین آنها نیست که برای ساختنش تلاش کنند بلکه آنها به کار گرفته میشوند تا آمریکای سرمایهداران را بسازند. اتحاد این دو زمینهساز چالشهای گستردهای برای سرمایهداری حاکم بر آمریکا شده است بر این اساس است که ترامپ از واژه عملیات نظامی برای سرکوب مهاجرین و حامیانشان استفاده میکند. در اصل ساختار آمریکا در لوای نام مهاجرین عملیات نظامی گستردهای را علیه تهدیدات داخلی آمریکا برای نظام سرمایهداری یعنی جنبش سیاهپوستان و جنبش والاستریت به راه انداخته است.
دوم آنکه اگر عملیات نظامی ادعایی ترامپ را بر اساس همان اصل مبارزه با تروریسم در نظر بگیریم این جمله نیز ابعاد دیگری از واقعیت امروز آمریکا را نشان میدهد و آن وضعیت نظامی این کشور در مقابله با آنچه همواره مبارزه با تروریسم عنوان کردهاند، است. سابقه آمریکا نشان میدهد که در وادی مبارزه با تروریسم آمریکاییها در سال ۲۰۰۱ به ریاست جمهوری بوش دو لشگرکشی بزرگ به افغانستان و عراق را صورت دادند. در دوران اوباما آمریکا با ایجاد گروههای کوچک نظامی این طرح را اجرا کرد و اکنون ترامپ از عملیات نظامی علیه (مهاجرین) تروریسم در خاک امریکا میگوید.
سیر این روند نشان میدهد که اولا آمریکا به رغم ادعاهای فراوان نتوانسته در مبارزه با تروریسم دستآوردی داشته باشد و این تروریسم که در دور دستها بود اکنون به درون آمریکا رسیده است. ثانیا سخنان ترامپ نشان میدهد آمریکا چنان در وادی نظامی ضعیف شده که دیگر نه تنها توان لشگر کشی نظامی بزرگ و تشکیل گروههای نظامی کوچک را ندارد بلکه حوزه عملیاتی آن به درون آمریکا محدود شده است و این یعنی حرکت پرشتاب آمریکا در مسیر از دست دادن جایگاه قدرت اول نظامی جهان بودن. رویکرد کشورهای اروپایی نظیر انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا و حتی ژاپن شرق آسیایی که زمانی متحد آمریکا بودهاند به سمت نظامیگری و البته ناتوانی آمریکا در حمایت از متحدانش در کشتار مردم یمن، سوریه و عراق مکملی بر این امر است.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که سخنان ترامپ مبنی بر اینکه اقدام علیه مهاجرین را عملیات نظامی نامید بیانگر گسست ساختاری و تزلزل نظامی آمریکاست که در لوای سرکوبهای داخلی و جنجالهای جهانی به دنبال پنهانسازی آن هستند. سخنان ترامپ را باید اعتراف ارشدترین مقام آمریکایی به حرکت پرشتاب آمریکا به سمت تزلزل و بحران دانست که بیش از پیش تکرار سرنوشت شوروی سابق یعنی فروپاشی از درون را در ذهن تداعی میکند.