روند تحلیلها و تفاسیر پسا انتخابات ادامه دارد اما صرفا حول نتیجه آرای عمومی گردش میکند. جای « قد گفتمان» و «آسیبشناسی رفتار» جریانهای فعال و مدعی سیاسی همچنان خالی است و باید در این باره چارهاندیشی کرد. تردیدی نیست که جریانهای سیاسی با رویکرد کنونی نمیتوانند در انتخابات پیشرو اولا میزان آرای مکتسبه را حفظ کنند و ثانیا بر سبد آرای خود بیفزایند.
به عبارتی، هرآنچه تاکنون در قالب گفتار و تحلیل پسا انتخابات گفته و نوشته شده، میتوان ذیل محورهای «نقد پروسه و فرایند انتخابات»، «مانور تبلیغی حول نتیجه آرای عمومی»، « لزوم توجه به اخلاق انتخاباتی» و نهایتاً «سرانجام وعدهها و مطالبات پس از انتخابات» دستهبندی کرد. بیتردید این گونه تحلیلها دارای تاریخ مصرف مشخصی است و چندان مستمر نیست.
حال این که نتیجه انتخابات ۹۶ سوای از این که افتخار و اقتدار دیگری را برای نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مردمسالاری دینی به ارمغان آورد فرصت مناسبی را برای « آسیبشناسی رفتار جریانهای سیاسی»، « نقد گفتمان هر یک از جریانهای سیاسی» و « زمینهسازی برای ایجاد فرصت ایدهپردازی و به کارگیری خلاقیت نیروی جوان درکرسیهای تصمیمسازی انتخاباتی» پدید آورده است و باید این فرصت را مغتنم شمرد.
متأسفانه این فرصت پیش از این نیز به کرات فراهم شد، اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. مروری بر سیر و شکلگیری و پایان انتخابات در سالهای اخیر نشان میدهد که به رغم ایجاد فضای مناسب « نقد» در پسا انتخابات، این ضرورت در زیر آوار هیاهوهای پس از انتخابات مدفون شده است.
بنابراین مؤکدانه باید نوشت که جریانهای سیاسی که زیست و گسترش قدرت آتی خود را در سناریوها و برنامههای متنوع طراحی و عملیاتی میکنند تاکنون به دلایل متعدد از پرداختن به سه رویکرد « آُسیبشناسی رفتار و گفتار»،« نقد گفتمانی» و « رویکرد خاص به ایدههای نو و خلاقیتها» – در نگاهی خوشبینانه- غافل ماندهاند. البته قرائنی میتوان یافت که عامدانه از توجه به این رویکردها طفره میروند.
البته این غفلت نیز به تناسب زمان برای آنان ناکامیهایی را رقم زده است. مروری بر سیر فراز و فرود جریانهای سیاسی در صحنه سیاست کشور مؤید این نکته است.
اکنون و با گذر از فضای انتخاباتی ۹۶ بار دیگر فرصت مناسبی برای توجه بهینه به این ضرورتها فراهم آمده است.
آسیبشناسی رفتار جریانهای سیاسی، ضعفها و قوتهای نادیده بسیاری را که در وقوع شکست و پیروزی شکننده مؤثر بوده، آشکار میسازد.
از سوی دیگر، نقد گفتمان جریانهای سیاسی و به عبارتی ایجاد فضای « خود انتقادی» اگرچه یک ضرورت امروزی است، اما نیازمند سازوکار مناسبی است که طبعاً افزایش سعه صدر و آستانه تحمل نقد درونگروهی از جمله این سازوکارها است.
بیتردید ایجاد و گسترش زمینه نقد گفتمانی، علاوه بر این که دامنه آگاهیها و شعور سیاسی جامعه را گسترش میدهد، ضعفها و ناتوانیها در عدم شناخت زبان مشترک گفتوگو با نسلهای سوم و چهارم، عدم تلاش برای ایجاد علائق مشترک و مسائلی از این دست را بیش از پیش آشکار میکند.
« نقد گفتمانی» نیاز امروز صحنه سیاسی کشور است. هیچ یک از جریانهای سیاسی فعال کشور نمیتواند و نباید مدعی بینیازی از این نقد باشد. نتیجه انتخابات نشان داد که جریانهای سیاسی برای حفظ و تقویت گفتمان خود در صحنههای آتی میدان سیاست نیاز به کار و فعالیت جدیتر از حال دارند.
اینکه نتیجه انتخابات را حاصل تفوق و برتری مطلق یک گفتمان بر دیگری بدانیم راه به خطا پیمودهایم. رصد و پایش پروسه رقابتهای انتخاباتی نشان میدهد که وجهه غالب در انتخابات اخیر « رویکرد هیجانی و احساسی» بوده است و گفتمان جریانی، کمتر در این فضا نقشآفرینی کرده و میکند.
به عبارت دیگر، اگرچه جریان پیروز انتخابات میکوشد نتیجه انتخابات را مرهون برنامهریزی و به کارگیری گفتمان جریانی بداند اما واقعیت آن است که نتیجه انتخابات ۹۶ بیش و پیش از آن که حول تفکرات یک گفتمان گردش کند متأثر از هیجانزدگی و احساساتی شدن فضای رقابتهای انتخاباتی بوده است. مصادیق فراوانی را میتوان بر این ادعا برشمرد که از حوصله این مقال خارج است.
از این منظر، جریان ناکام انتخابات نیز نباید تمام انرژی خود را صرفاً در اثبات بداخلاقیهای انتخاباتی و رفتار شبهه برانگیز دولتیها در جریان برگزاری انتخابات صرف کند بلکه باید با گذر از این تلخیها به توجه به ضرورتها در انتخابات آتی بیندیشد.
بیتردید توجه به سه رویکرد مورد اشاره ، عامل حفظ و تقویت خط فکری برآمده از متن هر یک از جریانهای سیاسی است.
شناسایی و تقویت زبان مشترک برای طرح و بسط گفتمان به نسل چهارم انقلاب، ایدهپردازیها و استفاده از عنصر خلاقیت در انتقال پیامهای مستتر در گفتمان جریانی و بازسازی و نوسازی شبکههای ارتباطاتی با آحاد جامعه از جمله این ضرورتها است که هر دو جریان مطرح سیاسی کشور باید به آن بیش از پیش توجه کنند.
محمد کریمی