درپی رخدادهای صورت گرفته در تجاوز آشکار به سوریه و موشکباران شهرهای این کشور توسط ائتلاف امریکا، انگلیس و فرانسه و ایادی منطقهای آنها، با رسول سناییراد همکلام شدیم تا در قامت یک کارشناس دفاعی و سیاسی اهداف این تجاوز و عاقبت آن را بررسی کنیم.
مردم آواره سوری که کنوانسیونها و رژیمهای حقوقی حمایت از پناهجویان و آوارههای جنگی نتوانسته برایشان کاری کند و سالهاست در کمپهای اجباری گذران زندگی میکنند، کمکم آماده میشدند تا با آرام شدن اوضاع به میهن برگردند، آنهایی که در مسیر مهاجرت کودکانشان را به آب دادند و گاهی دزدیدن فرزندانشان در اردوگاههای مرزی توسط قاچاقچیان انسان، قامتشان را خم کرده بود داشتند امیدی برای حضور در خانه و زندگی آرام بدون تروریست را در سر میپروراندند که ناگهان نقاب از چهره مدعیان مبارزه با تروریست و حامی مردم سوریه افتاد و دوباره ناآرامی تزریق شد.
در حالی که خبرهای پیروزی گسترده جبهه مقاومت در قبال تروریستهایی که هفت سال است سوریه را به خاک و خون کشیدند مخابره میشد، خبری دهشتناک آمد تا کام همه را ازآزادسازی غوطه شرقی تلخ کند. خبری که هر چند در بلندمدت به ضرر خونخواران بینالمللی تمام میشود اما میتواند برای آنهایی که به بازگشت به خانه امید داشتند دلهرهای جدید را تزریق کند؛ خصوصا که آنها در مرزهای کشورهای اروپایی حملهکننده به میهنشان هستند و حق اعتراض و راهپیمایی هم ندارند! اما در این میان با کسی همکلام شدیم تا بخشی از فضای به وجود آمده را برایمان تحلیل کند. او درباره اینکه چرا دولت بشار اسد از سلاح شیمیایی استفاده نمیکند تحلیلهایی دارد که قطعا هر خواننده منصفی را به فکر وا میدارد. همچنین سناییراد درباره اهداف این حمله که فشار بر ترکیه، روسیه و ایران است نیز تحلیلهای قابل تاملی را ارائه میهد در نهایت از نقش این ائتلاف در پنهان کردن صدای مظلومیت غزه میگوید و در عین حال این عقیده را دارد که چنین حملاتی استمرار نخواهد یافت.
سناییراد اشارهای هم به ائتلاف شکننده امریکایی، فرانسوی و انگلیسی داشته و معتقد است که وقتی آنها نتوانستند در سازمان ملل قطعنامهای را برای مشروعیت بخشیدن به اقدامشان مصوب کنند و همچنین تلاشهای آنها برای همراهی دیگر کشورهای اروپا و اتحادیه اروپا در تجاوز به سوریه بینتیجه مانده است، نشانی از شکنندگی ائتلاف و ناپایداری آن دارد ضمن آنکه ادامه تجاوزات موقعیت این سه کشور و حامیان پشت پرده آنها یعنی رژیم صهیونیستی و آلسعود را در برقراری امنیت و تمامیت ارضی خود متزلزل میکند.
در نهایت او پاسخ به این تجاوزات را حق مشروع دولت سوریه و حامیانش دانسته و معتقد است در درازمدت این روند باعث حمایت بیشتر مردم سوریه از بشار اسد و حکومت قانونی او خواهد شد و عمر تروریستها و حامیانشان را کوتاهتر خواهد کرد. بخوانید ماحصل این گفتوگو را.
قرار بود درباره مسالهای دیگر صحبت کنیم اما از تجاوز به خاک سوریه شروع میکنیم، حالا که ائتلاف آمریکا، انگلیس و فرانسه نیمههای شب شنبه اقدام به موشکباران سوریه کردهاند. به نظر شما بهترین پاسخی که به این حملات میتوان داد چیست؟
آنچه مسلم است این نکته است که اصل حمله اقدام واکنشی نسبت به شکستهایی است که آمریکا، انگلیس و فرانسه و مهرههای منطقهای آنها در برابر سوریه و متحدانش متحمل شدند. در این میان میتوان به شکستهای بسیاری اشاره کرد اما به صورت ویژه میتوان گفت که سقوط غوطه شرقی و مأیوس شدن حامیان تروریستهای تکفیری از روند تحولات سوریه شاید مهمترین شکست حامیان تروریستها و علت چنین حملاتی است.
اما نیروهای مبارز با تروریستها تاکنون شهرهای زیادی از سوریه را از دست تروریستها آزاد کردهاند غوطه شرقی چه ویژگی دارد که حامیان تروریستها را تا جایی عصبانی کرده که علناً بدون قطعنامه سازمان ملل دست به تجاوز به خاک سوریه بزنند؟
غوطه شرقی که از سال ۲۰۱۲ در اشغال تروریستها به خصوص گروه جیشالاسلام یک گروه وابسته به عربستان سعودی بود در واقع یک نوع تضمین برای آینده دمشق محسوب میشد. از نگاه حامیان تروریستها اگر در دمشق یک تحول یکباره مثل کودتا و به هم ریختن شرایط امنیتی به وجود میآمد این گروهها میتوانستند در واقع تضمینی برای اشغال دمشق و برگ برندهای در دست حامیان تروریستها علیالخصوص عربستان سعودی باشند. اما در روند تحولات از آزادسازی حلب و وادیالشام و رسیدن به مرز عراق و این روزها که غوطه شرقی توسط نیروهای ارتش سوریه و حامیان آنها آزاد شد، عملا این رویای سعودیها و حامیان تروریستها از بین برد.
البته تکمیل این روند اقدامات مؤثر توسط مقاومت لبنان بود. حزبالله در مناطق مرزی لبنان و سوریه عملیات بزرگی انجام داد که در نتیجه آن برای اولینبار نیروهای تکفیری مجبور به مذاکره سیاسی و پذیرش ترک منطقه شدند. خب مجموعه این اقدامات موجب یأس حامیان جریان تروریستی است که امروز در واقع هم عربستان و هم رژیم صهیونیستی و هم آمریکا و متحدان اروپایی را به شدت نگران کرده چنانکه میبینیم آنها برخلاف ضوابط و موازین بینالمللی علیه یک کشور مستقل عمل میکنند. جالب است که وقتی بخشی از اراضی اشغال شده یک کشور توسط نظام سیاسی همان کشور آزاد میشود با حمله به حریم سوریه چنین اقدامی و واکنشی را نشان میدهند، این یک پدیده سیاسی جدید است که بعد از ماجرای وستفالی جای تأمل جدی دارد. باید از آنها پرسید که اگر چنین اقدامی علیه کشور غربی توسط کشوری دیگر عمل میآمد چه واکنشی نشان میدادند؟
حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه تیفور در حمص در این تجاوز آمریکا تأثیری داشته است؟
بله، حمله رژیم صهیونیستی به تیفور گویای این بود که اینها سناریوی جدیدی را برای فشار بیشتر بر سوریه و برهم زدن تمرکز نیروهای مدافع سوریه از عملیات علیه نیروهای تکفیری علیه سوریه قرار است توسط حامیان تروریستها دنبال شود.
پاسخ به این تجاوزات چگونه باید باشد آیا باید پاسخ داده شود و یا اینکه اقدامی صورت نگیرد، عدهای میگویند سوریه برای کاهش تنش باید سکوت کند آیا این نظریه را میپذیرید؟
قطعاً چنین تجاوزاتی نبایستی بیپاسخ بماند. همانطور که روسها قبل از این تجاوز اعلام کردند که اگر حامیان تروریستها اقدامی کنند با واکنش مواجه خواهند شد. دیروز هم جناب سیدحسن نصرالله در تحلیلی جامع نسبت به اتفاقی که در تیفور افتاده مواضعی را اعلام داشت و قطعاً بایستی در این ماجرا هم خود کشور سوریه و هم حامیان آن اقداماتی داشته باشند. اما اینکه چه اقداماتی و چگونه صورت بگیرد موضوعی است که قطعاً اقتضای عملیاتی و زمانی نوع واکنش عملیاتی آن را تعیین میکند. آنچه به طور قطع مسلم است این نکته است که اقدام ائتلاف حامی تروریستی نخواهد توانست تحول و تغییر جدی را در روند سوریه به وجود بیاورد چون خوشبختانه نفس این عملیاتهای موفق هم موجب تضعیف جریان تروریستی و هم موجب اعتماد به نفس در بین نیروهای سوری و حامیان آنها و هم همراهی بیشتر مردم با نظام و هم رسوایی جریانهای تروریستی و حامیان آنها میشود.
بهانه حمله ائتلاف امریکا، انگلیس و فرانسه برای حمایت از مردم در مواجهه با سلاح شیمیایی چقدر با پذیرش افکار عمومی جهان قرار میگیرد؟
ببینید، بهانهای که این عملیات تجاوزگرانه داشت عملیات یا حمله شیمیایی نیروهای سوریه بود که بعد از آزادسازی غوطه شرقی مردمی که به عنوان سپر انسانی در این بازی نقش داده شده بود خودشان افشا میکنند که به عنوان قربانی حمله فرضی توسط تروریستها به کار گرفته شدند ضمن اینکه واقعیت این است که وقتی یک نیرو دست برتر را در میدان دارد نیازی به عملیات شیمیایی ندارد و در واقع این نیروهایی که در محاصره و شکست بودند، یعنی تکفیریها بودند که رویکرد به استفاده از سلاح شیمیایی در آنها وجود داشت؛ نیروهایی که در اضمحلال هستند دست به واکنش اینگونه میزند.
ثابت کردن استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی را به جز تکیه بر گفتههای قربانیان این حملات چگونه میتواند صورت گیرد که برای مجامع جهانی قابل پذیرش باشد؟
ببینید قبل از این حملات و بعد از تهمتهایی که زده شد دعوت خود سوریه از مجامع بینالملل برای بررسی میدانی موضوع قطعاً رسوایی مدعیانی را به همراه خواهد داشت که امروز دست به تجاوز زدند. متجاوزان اما حتماً باید هزینه تجاوز ابلهانه را بدهند، کمااینکه این ائتلاف یک ائتلاف سست و ضعیفی است و برخی از کشورهای اروپایی قبل از حمله اعلام کردند که ما همراهی نخواهیم داشت. این مسئله نشان میدهد که ائتلافی که به وسیله امریکا، انگلیس و فرانسه شکل گرفته ضعیف است همانطور که آنها در سازمان ملل موفق نشدند قطعنامهای را صادر کنند و براساس ضوابط بینالمللی و قطعنامه صادره از سازمان ملل حملهای صورت بدهند.
لذا تجاوز آنها به سوریه اقدامی است غیرقانونی و تجاوزی است گستاخانه در حمایت مستقیم از تروریستهای وحشی تکفیری که امروز مقاومت تاوان مقابله با همین تروریستها و در واقع دفاع از بشریت را در مقابل جریان کور تروریستی پرداخت میکند. البته پایههای چنین اقدامی را باید در دلارهای عربستان سعودی، طماعی دونالد ترامپ و همچنین واکنش انفعالی چند کشور اروپایی در همراهی با این ائتلاف دانست که پایههای بسیار شکنندهای است و آنچه تعیینکننده است عملیات میدانی روی زمین است که در این خصوص قطعاً دست برتر با سوریه، مقاومت و حامیان آنها خواهد بود.
آیا این حملات ادامه پیدا خواهد کرد؟
آنچه مسلم است این عملیات و این نوع حملهها مداوم و گسترده نخواهد بود چون قطعاً میتواند گسترش آن، خطرات جدی را متوجه ائتلاف و کشورهای وابسته به آنها در منطقه کند، به نظر میآید عملیات یک عملیات نقطهای و محدودی است که فعلاً قبل از این که بخواهد در میدان عمل نظامی تعیینکننده باشد میخواهد فضای روانی را برای حفظ تروریستها فراهم کند و در واقع با فشار بر سوریه و متحدان آنها این موازنه پدید آمده را به گونهای جلوه دهد که نتایج سیاسی آنها را کاهش بدهد، در واقع این رخداد یک جور اقدام برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و همچنین در واقع فشار روانی برای سوریه و مقاومت در برابر تروریستهای تکفیری و حامیان آنهاست.
آیا میتوان ارتباطی میان این حملات با تحولات اخیر فلسطین و قیام گسترده مردم غزه در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی یافت و این موضع را به نادیده گرفتن این حقخواهی ارتباط داد؟
بله اینها در حواشی است. در سطوح راهبردی، آمریکاییها نگران تحولات منطقه هستند به گونهای که از تقویت مقاومت در بین ملتها که خود فلسطین هم بخشی از آن هستند تا نفوذ کشورهای رقیبشان مثل روسیه و ایران را هم شاید لحاظ کنند.
باید در نظر داشت آمریکا و متحدانش پرستیژ جهانی خود را از دست دادهاند و با این حملات با ادعای واهی سعی در احیای آن وجهه غیرواقعی دارند. جالب است بدانید روزی اینها به عنوان ائتلاف ضد داعش اهدافشان را دنبال میکردند، منتها رسوایی جدید این است که اکنون در حمایت مستقیم از تروریستها به میدان آمدند تروریستهایی که وابستگی آنها به عربستان نشان میدهد که در سطح منطقه آنها دنبال حفظ موقعیت کشورهای وابستهای مثل آلسعود هستند و بهانه مستقیم در واقع یک بهانه حمله شیمیایی است که ظاهر انسانی دارد، ولی همه متوجه هستند که صرفاً یک بهانه است.
همه متوجه هستند که در این شرایط کشور سوریه نیازی به استفاده از سلاح شیمیایی نداشته کمااینکه در دفعات قبل هم بعد از گذر زمان اصل ماجرا نشان داد که این خود تروریستها بودند که دست به حمله شیمیایی میزدند و جالب هم اینکه موادی را استفاده میکردند که حامیان تروریستها مثل عربستان برایشان فراهم میکردند.
چنانکه شما گفتید، به نظر میرسد این حملات، سایه انداختن بر سرکوب انتفاضه مردم فلسطین و کشتار مردم مظلوم فلسطین را هم میتـواند به نوعی شامل شود. البته باید توجه داشت که برخلاف نگاهشان وقتی مواجهه با مقاوت است دیگر مؤلفهها تغییر میکند چنانکه جدایی بخشی از نیروهای فلسطینی که با تروریستها همکاری میکردند، شاهد هستیم و اتخاذ مواضع روشن از سوی این گروههای فلسطینی در برابر تروریستها و جبران برخی از بیماریها و اشتباهات نسبت به ایران میتواند در این ماجرا قابل توجه باشد.
نقش ترکیه در پیوستن به ائتلاف ضد تروریستی را در این تجاوز ائتلاف آمریکایی چگونه ارزیابی میکنید؟
نوع مواجهه ترکیه با این تحولات هم بیتأثیر نیست کمااینکه امریکاییها دنبال حفظ درگیری کُردی در ماجرای سوریه هستند که با خود ترکیه هم در این ماجرا اختلاف نگاه دارند. لذا مجموعهای از این عوامل موجب این تصمیم ابلهانه شده که بایستی حضور صهیونیستها در این اتفاق که آنها با حمله به «تیفور» شروعکننده بودند در نظر گرفت.
نقش همکاری ایران و روسیه و ترکیه در حل بحران سوریه را چگونه ارزیابی میکنید، آیا میتوان از این همکاری برای حل بحرانهای منطقه بهره گرفت؟
قطعا در این ماجرا همکاری بین کشورهایی که امروز در مواجهه با تروریستها و نحوه مدیریت این پدیده آنها نقش داشتند یعنی ایران، ترکیه و روسیه که از نشستهای آستانه دنبال یافتن شیوههای تکمیلی برای خروج بحران سوریه بودند در ادامه هم میتواند موثر باشد.
همین جا عرض کنم یکی از نگرانیهای امریکا و متحدان عربی و اروپاییها هم، نقش محوری این کشورها و به حاشیه افتادن نقش آنها بود که در شروع ماجرای سوریه تحت عنوان نشست دوستان سوریه معمولا در عرصه سیاسی یکهتازی میکردند و در واقع این میدان را هم به دست داشتند و بنابراین امروز همانگونه که در عرصه میدانی تغییراتی اتفاق افتاده در عرصه سیاسی هم شما میبینید ترکیه که زمانی در کنار آن مجموعه کشورهای حامی تروریست بود، امروز در کنار روسیه و ایران در نشستهای متوالی آستانه حضور دارد و همانطور که عرض کردم در تحولات میدانی هم آمریکاییها از درگیری کُردی برای اهداف منطقهای استفاده میکنند که در مقابل منافع ترکیه به حساب میآید. لذا بله این دو کشور هم در کنار ایران میتـوانند ایفای نقش کنند. وتو شدن قطعنامه پیشنهادی امریکاییها در شورای امنیت که در روزهای گذشته اتفاق افتاد در واقع با ایفای نقش مستقیم روسها بود که خودش به غیرقانونی بودن این حمله و مغایرت آن با ضوابط جهانی و بینالمللی کمک میکند که با نقش مستقیم روسها بود.
چند روز قبل از این حمله، اسرائیلیها به پایگاه هوایی تیفور حمله کردند و مستشاران ایرانی در این تجاوز صهیونیستی به شهادت رسیدند، واکنش ما به شهید شدن مستشارانمان چگونه میتواند باشد؟ آیا تجاوز ائتلاف آمریکایی به سوریه موجب به حاشیه رفتن این موضوع نمیشود؟
ببینید قطعاً واکنش حق ایران است و سوریهای که میزبان این مستشاران بوده و همچنین سایر گروههای مقاومت که در این ماجرا به عنوان متحد در مقابل تکفیریها ایفای نقش میکنند.
حمله صهیونیستها در واقع حمایت مستقیم از تروریستها بود که البته در گذشته هم سابقه داشته کمااینکه هر وقت جریان تروریست تکفیری در موضع انفعال بوده و ضربه میخورده تحت عناوین مختلفی حمله به نیروهای سوری، مقاومت و متحدان آنها چه از ناحیه ائتلاف موسوم به ضد داعش که با رهبری امریکا بود و در مواردی هم حمله نقطهای و موضعی رژیم صهیونیستی انجام میشد. خب در مقابل نیروهای متحد ضد تروریست تکفیری هم اقداماتی را انجام میدادند اما عملیاتی به این گستردگی و در واقع با ماهیت تهاجمی به نفع تروریستها شاید کمی متفاوت بود.
در حمله تیفور شکل جدیدتری داشت و به نظر میرسد که قطعاً باید سطح واکنش و تلافی هم تفاوتهایی داشته باشد که بایستی منتظر تصمیمات مجموعههای دخیل در این موضوع بود که حتما خود شورای عالی امنیت ملی ما و نوع تعاملاتی که باید با مجموعههای دیگری صورت گیرد این پاسخ را مشخص خواهد کرد. به نظر میرسد موضعی که آقای ولایتی در سفر به سوریه گرفت و پاسخگویی را حق ایران عنوان کرد، مهم است. در واقع بایستی ابعاد دیگری از این ماجرا که امروز میتواند مؤثر باشد، از همه لحاظ مورد توجه قرار داد که انشاالله در آینده منجر به تصمیم و اقدام شود.
با توجه به ادعای آمریکا که ایران را هم شریک حمله شیمیایی سوریه عنوان کرده آیا میتوان گفت که آمریکا با این ادعاها و حمله به سوریه به دنبال بهانهتراشی برای تأثیرگذاری بر برجام است؟
همانطور که عرض کردم این حمله تجاوزکارانه با متغیرهای متفاوتی انجام میشود، آنها سعی میکنند به ترکیه یک پیام بدهند که تا حد تشکیل ائتلاف جدید پای کار ایستادند و حتماً به تصور آنها این فشار متوجه ایران هم خواهد بود. به تصور آنها این اقدام میتواند مقدمهای برای تصمیمات اردیبهشتماه در ماجرای برجام را هم شامل شود حال آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره نشان داده که هیچگاه تحت فشار قدرتهای بیگانه دست به تغییر در تصمیمات راهبری نخواهد زد و لذا آن چیزی که تعیینکننده است منافع ما و مصالح ما در آینده خواهد بود و همانطور که تا الان در سوریه روند به نفع مقاومت بوده و به ضرر تروریستهای تکفیری و حامیان آنها، به نظر میرسد این اقدام آمریکاییها اتفاقاً وقتی با غرور ملی ما در ایران در سطح ملی مواجه میشود نوعی نفرت از آمریکا و متحدان آن را رقم میزند که این نفرت میتواند پشتوانهای باشد در تصمیمات مسئولین در مواجهه با زیادهخواهیهای آمریکا و متحدان اروپایی آنها و لذا همانگونه که در روند مسائل بعد از انقلاب اسلامی مشخص شده هیچگاه سیاست فشار تأثیری بر اراده مردم ایران و مسئولین نخواهد داشت.
آینده سوریه را چطور پیشبینی میکنید، آیا شاهد هستیم تروریستها زودتر از حد معمول شکست بخورند و آرامش به سوریه بازگردد؟
مسلما حمله آمریکا و ائتلاف، به شفافیت بیشتر موضوع تروریست و الزامات مبارزه با آن به مردم سوریه کمک خواهد کرد. واقعیت این است که وقتی مردم میبینند غوطه شرقی آزاد میشود و این یعنی تسلط نیروهای سوری بر شهر دمشق و تأمین امنیت مردم و شکست تروریستها و فراهم شدن زمینههای آرامش در کشور و بازگشت ۷ میلیون آواره و در واقع خروج از شرایطی که تا الان صدها هزار نفر را قربانی این ناامنی و بیثباتی کرده بوده، به نظر میرسد که اراده ملی را در خود سوریه تقویت خواهد کرد و به افزایش محبوبیت بشار اسد کمک خواهد کرد.
اگر در سوریه حس میهنی را در نظر بگیریم که با این تجاوز مخدوش شده به نظر میرسد که در روند تحولات به نفع حکومت بشار اسد و حامیان آنها تمام خواهد شد. چون آمریکا و موتلفین آنها بدترین زمان و موقعیت را برای حمله انتخاب کردند. این حمله در حمایت قطعی مسلم و آشکار جریان تروریستی صورت گرفت که حاصل کار آنها میلیونها آواره و خرابیهای گسترده در سوریه و کشته شدن صدها هزار سوری است که عمدتاً زنان و کودکان سوری بودند.
تعداد غیرنظامیانی که در روند حضور تروریستها در سوریه کشته شدند که غالب تروریستها هم از خارج از کشور وارد شدند یعنی حتی ماهیت آنها نه تنها در سطح حامیان وابستگی آنها را نشان میدهد بلکه حتی عناصر میدانی جریان تروریست هم از هشتاد و چند ملیت تشکیل شدند که ماهیت غیرسوری آنها را نشان میدهد که مجموعه اینها به نظر میرسد که به رسوایی بیشتر جریان تروریستی و حامیان آنها منتهی خواهد شد که به نوعی تشدید مقاومت را در سوریه به نفع حکومت بشار اسد و حامیان رقم خواهد زد.
ممنون، بحث دیگری مانده؟
نه ممنون، التماس دعا و خدانگهدار.
گفتگو: قاسم غفوری - مائده شیرپور