بیتعهدی آمریکا در قبال توافقنامه برجام و خروج چند روز پیش دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور از توافقنامه جدا هزینههای تحمیلی برای هردو طرف مذاکرهکننده اما بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا مهر تایید زد و این همان نکتهای بود که بارها مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام بر آن تاکید داشتند اما، گوش برخیها بدهکار نبود! در همین رابطه روحالله قادری کنگاوری کارشناس مسائل ایران و آمریکا و استاد دانشگاه در گفتوگو با سیاست روز به تبیین سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال توافق هستهای بدون آمریکا وتحلیل پیرامون ادامه رایزنی با مقامات اروپایی در قبال تعهدات برجام پرداخته که در ذیل میآید.
رئیسجمهوری پس از اعلان خروج آمریکا از برجام به مردم اطمینان داد این رخداد پیامد سوئی بر زندگی آنها نخواهد داشت. به نظر شما تهدیداتی که ترامپ از آن سخن به میان آورده به طور مشخص چه هدفی یا چه عرصهای را هدف قرار میدهد؟
هدف اصلی دونالد ترامپ از اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی جدید علیه جمهوری اسلامی ایران در درجه اول منصرف کردن ایران از غنیسازی اورانیوم در داخل کشور است. به گفته برخی مقامات وزارت خارجه آمریکا، هدف به صفر رساندن غنیسازی بومی zero enrichment در ایران است و از طرف دیگر ترامپ با خروج از برجام به دنبال راضی نگه داشتن رژیم سعودی و صهیونیستی و همچنین وادار کردن ایران به نشستن پای میز معامله - و نه مذاکره - با ترامپ است. در این صورت مساله اصلی رفع نگرانیهای موشکی و نفوذ منطقهای ایران از جانب متحدان سعودی و صهیونیستی آمریکا است.
براساس دستور اجرایی که ترامپ صادر کرده و حسب قوانین تحریمی، بخشی از تحریمهای جدید علیه ایران روز ۶ اوت (۱۵ مرداد) و بخش اصلی که میتواند به ایران فشارهای شدیدی وارد کند و سیستم بانکی و صنعت نفت و گاز را هدف قرار دهد روز ۴ نوامبر (۱۳ آبان) جنبه اجرایی به خود خواهد گرفت. تحریمهایی که ظرف ۹۰ روز آینده یعنی در ۶ اوت مجددا علیه ایران اعمال خواهند شد، عبارتند از: تحریم خرید و دریافت دلار آمریکا؛ تحریم تجارت دلار و سایر فلزات گرانبها؛ تحریم فروش، عرضه یا تجارت فلزاتی مانند آلومینیوم، فولاد، و همچنین گرافیت، زغالسنگ و نرمافزار خاص برای «ادغام فرایندهای صنعتی»؛ تحریم خودرو ایرانی. طبیعتا آن چیزی که میتواند برای ایران مسالهساز و مشکلآفرین شود تحریمهای ثانویه در حوزه انرژی، کشتیرانی و بانکداری است.
استناد ترامپ به ادعاهای بیاساس نخستوزیر رژیم غاصب صهیونیستی، اعلان حمایت نتانیاهو از تصمیم رئیسجمهوری آمریکا و تحرکات نظامی این رژیم غاصب در سوریه نشان از همپیوندی بالای دو طرف برای تقابل با ایران دارد. این تحرکات چه هدفی را در خاورمیانه دنبال میکند؟
هدف حفظ موازنه قدرت منطقهای به سود رژیم غاصب کودککش است که با تحولات اخیر منطقهای جابهجایی قدرت در حال رخ دادن است. به این معنا که ایران در حال تبدیل شدن به یک بازیگر بازیساز مسلم منطقهای است که از طریق مرزهای لبنان و سوریه در حال مهار صهیونیستها است و این مسئلهای نیست که رژیم صهیونیستی بتواند با آن کنار بیاید.
برای تاریخ تحولات حقوق بینالملل تأسفبار است که پرزیدنت ترامپ در سخنرانی خود به جای استناد به گزارشهای حقوقی و فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دبیرکل سازمان ملل متحد که از ژانویه ۲۰۱۶ مکررا و مستمرا پایبندی ایران به تمامی تعهدات بینالمللی را تأیید نموده است، برای بهانه خروج از برجام به سخنرانی سراسر مضحک و بیپایه و اساس نتانیاهو رجوع میکند که این مساله در نوع خود تحقیر نهادهای بینالمللی مسئول در قضیه عدم اشاعه و حتی بیاعتنایی و بیاحترامی به رایزنیهای مقامات عالیرتبه اروپایی با دولت آمریکا است.
مسلماً ترامپ با این رفتار یاغیگرانه و قانونشکنانه خود، امکان هرگونه فرصت همکاری منطقهای با ایران را در فرآیند گذار کنونی سلب نمود که درصورت پایبندی به تعهدات برجامی خود میتوانست تا حدودی اعتماد نظام جمهوری اسلامی ایران را جلب نماید. فیالواقع آمریکا پس از ماجرای همکاری نظامی ایران در افغانستان برای سرنگونی رژیم طالبان و قراردادن ایران در محور شرارت، آخرین فرصت جلب اعتماد رهبران ایران را در قالب برجام از دست داد و چنین اقدامی نشان داد که حقیقتا روابط بینالملل عرصه راستی آزمایی گامبهگام است نه اعتماد مقطعی و دائمی. دونالد ترامپ هر هدفی که از خروج برجام داشته باشد، یک چیز مسلم است که فرجام برجام، پایان ایده خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای است.
منطقیترین و موثرترین واکنش به این تحرکات در سطح منطقهای چیست؟
البته جمهوری اسلامی ایران از ابتدا مساله هستهای را مستقل از مسائل منطقهای مورد توجه قرار داد و ایران در مساله اخیر منطقیترین و نجیبانهترین واکنش را از خود نشان داد. برخلاف مشکلاتی که پس از شهادت شیخ نمر به دلیل حمله به سفارت سعودی برای نظام ایجاد شد و جایگاه دولت سعودی را به جای متهم در مقام شاکی و مطالبهگر قرار داد، در قضیه اخیر موضع محکم و به موقعی اتخاذ شد. بدون شک ما نباید با اقدامات نسنجیده و شتابزده موضع تهاجمی و مشروع کنونی را از دست بدهیم تا بلکه شاید مذاکرات پیشرو با سایر طرفین برجام منتهی به نتایج ثمربخشی شده و منافع ملی ایران را تأمین نماید.
در برابر اقدام آمریکا در پیمانشکنی آشکار، ایران چه راهکاری را برای بیاثرساختن تهدیدات و تحریمهای محتمل الوقوع میتواند پیگیری کند؟
واقع مطالب این است که دست ما خیلی در این مسئله باز نیست، حداقل در کوتاه مدت. اقتصاد ملی ما به قدری دولتی، رانتی، تک محصولی و غیرمولد است که در فضای فقدان بخش خصوصی مولد و کارآمد واقعی، بسیار آسیبپذیر و شکننده شده است.
به نظر میرسد که ایران به جز گزینه خروج از برجام و سپس ان. پی. تی، تنها کاری که میتواند با طرفین اروپایی در صورت تمایل انجام دهند، رایزنی و لابیگری جهت استیضاح ترامپ یا وادار کردن وی به استعفا در صورت انتشار اسناد و مدارک معتبر مبنی بر رسوایی اخلاقی وی است و یا اینکه با اروپاییها در چارچوب سیاست صبر و انتظار منتظر تغییرات سیاسی در داخل آمریکا و جابهجایی قدرت تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ بمانیم.
البته یک گزینه دیگر هم وجود دارد و آن نشستن پای میز معامله با ترامپ است که اتفاقا نطق سه شنبه شب وی که با تحریم و تهدید شروع شد، اما با یک شاخه زیتون غیرمنتظره پایان یافت: توافقی پایدار با رهبران ایران.
پیشبینی شما از واکنش عملی دیگر طرفهای برجام چیست؟
ببینید اولا این دولتهای اروپایی نیستند که باید با ایران وارد همکاری اقتصادی شوند بلکه بخش خصوصی است. سیستم اقتصادی اروپا بر محور و مدار شرکتها و بنگاههای بزرگ اقتصادی خصوصی - نه دولتی و خصولتی - اداره میشود. بنابراین این دولتها هستند که فیالواقع به شرکتهای بزرگ وابستهاند نه بالعکس. از طرف دیگر وقتی بانکهای بزرگ اروپایی در شرایط حضور آمریکا در برجام حاضر به تعاملات بانکی با ایران نبودند در شرایط فعلی با خروج آمریکا از برجام و بهخصوص پس از تحمیل مجدد تحریمها در فاصله ۹۰ و ۱۸۰ روز آینده که تکلیف مشخصتر است. چرا شرکتها و بانکهای خصوصی باید به خاطر اقتصاد ایران خود را در معرض تحریمها و جریمههای سنگین وزارت خزانهداری آمریکا قرار دهند؟
حتی به نظر نمیرسد بانکهای با سهام دولتی اروپایی به خاطر ایران با آمریکا وارد جنگ تجاری شوند ولو به دلیل منافع و ملاحظات سیاسی و امنیتی و حیثیتی و اعتباری دولتهای متبوع اروپاییشان. به هر حال اتحادیه اروپا در معرض یک آزمون و آزمایش سختی قرار گرفته است.
در مذاکره پیش روی ایران و چین، روسیه و دولتهای اروپایی اصلیترین مطالبه تهران بر چه محورهایی باید ارائه گردد؟
همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند مساله اصلی اعطای تضامین عملی تامینکننده منافع ملی ایران در چارچوب برجام است؛ بهخصوص در مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا. اما به نظر نمیرسد که طرفین برجام بتوانند هیچ تضمین عملی به ایران بدهند؛ چرا که اساسا عرصه روابط بینالملل و منطق سیاست خارجی، منطق قدرت و نفوذ است و در شرایط فعلی ایران در برابر قدرتهای بزرگ فاقد قدرت و نفوذ تعیینکنندهای است. به ویژه که مخالفان منطقهای پرنفوذ ایران هم در اروپا و آمریکا خاموش و ساکت نخواهند نشست.
اگر کشوری توانست در مقابل خروج دولت ترامپ از توافقنامه اقلیمی پاریس، قرارداد تجاری ترانس پاسیفیک T.P.P ، اعمال تعرفه و مالیات بر واردات خودرو و فولاد از اروپا، کاهش تعهدات مالی آمریکا در ناتو، از سایر طرفین تضمین عملی بگیرد، لابد ما هم خواهیم گرفت.
البته تعمیق اختلافات فراآتلانتیک میتواند فرصت و زمینه نفوذ ایران در میان نهادهای اروپایی را افزایش دهد. اما در شرایط کنونی هیچ تضمین عملی تأمینکننده منافع ملی ایران در چارچوب برجام منهای آمریکا وجود ندارد مگر با نشستن پای میز معامله با ترامپ یا به انتظار نشستن تغییرات سیاسی در آمریکا. جز این دو، راه حلی جز خروج از برجام یا ماندن در برجام منهای آمریکا قابل تصور نیست.به دلیل تحریمهای ثانویه فرامرزی، برجام منهای آمریکا نه تقریبا که دقیقا یعنی هیچ. همچنین خوب بود دیپلماتهای ما از کشور خارج نمیشدند تا سایر طرفین برجام لااقل در دور اول مذاکرات به تهران میآمدند. بدین شکل عزت و اقتدار نظام و موضع تهاجمی و طلبکارانه ایران بهتر حفظ میشد.با این وضع ما باز هم در حال اجرای دیپلماسی التماسی شدیم. به تعبیر دقیقتر هم راه را غلط رفتیم و هم غلط راه رفتیم.
هدی دهقان بذرافشان