عمـــران خــان، نخســت وزیـر پاکستان پس از زیارت امام رضا (ع) برای دیدار و گفتوگو با مسئولان عالی رتبه کشورمان وارد تهران شد. در این راستا برخی از کارشناسان امر معتقدند که این حضور عمران خان فقط به منظور دلجویی از ایران به واسطه ناامنیهای اخیر در مرزهای مشترک خواهد بود و نمیتوان از دل آن به دستاوردهای مهمی امید داشت. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفتوگویی را با عبدالمحمد طاهری، کاردار و اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان و پاکستان انجام داده است که در ادامه می خوانید:
آیا میتوان گفت سفر نخست وزیر پاکستان به ایران یک باب جدید در مناسبات تهران - اسلام آباد خواهد بود و یا این حضور عمران خان فقط به منظور دلجویی از ایران به واسطه ناامنی های اخیر در مرزهای مشترک است؟
به نظر من نمیتوان گفت که سفر اخیر نخست وزیر پاکستان بتواند فتح باب جدیدی را در مناسبات ایران و پاکستان، علیرغم شعارهای انتخاباتیش باز کند. در این رابطه من بارها عنوان کردهام که ارتش پاکستان سایه سنگینی بر تمام شئون این کشور، به ویژه مسئله دیپلماسی، امنیت و سیاست خارجی دارد. لذا در این رابطه رئیس جمهور و نخست وزیر پاکستان کمترین میزان نفوذ و توان را در تعیین راهبردها و استراتژی دیپلماسی این کشور دارند. در سایه این نکات حضور عمران خان در ایران به معنای فصل جدید در روابط دو کشور نیست. اما با این اوصاف نفس این سفر میتواند دستاوردهای خوبی را برای دو کشور شکل دهد و این حضور به گونهای نشان از انعطاف طرف پاکستانی داشته باشد.
نکته بسیار مهم تر به این باز می گردد که در طول سالهای گذشته و بعد از تقابل با داعش و تروریسم در عراق و سوریه، اسلام آباد روز به روز به قدرت امنیتی، نظامی و استراتژیک ایران در غرب آسیا واقف شده است. بنابراین به هیچ وجه دوست ندارد که با یکی از مهمترین قدرتهای منطقه خاورمیانه دچار تنش شود. به خصوص که شما هم اشاره کردید اکنون اسلام آباد در وضعیت چندان مناسبی با هندوستان بر سر مناقشه قدیمی کشمیر قرار ندارد و با توجه با بالا رفتن بحران مرزی دو کشور که تا مرز جنگ هوایی پیش رفت، دوری از ایران برای پاکستان به معنی ایجاد فرصت و فضا برای نزدیکی بیشتر تهران و دهلینو است.
بنابراین میتوان گفت در کل سفر عمران خان یک سفر کوتاه مقطعی برای دلجویی از ایران و عدم تمایل جمهوری اسلامی به سمت افزایش مناسبات امنیتی با هندوستان است. خصوصا که در قضیه ناامنیهای سال گذشته شرایطی شکل گرفت که تفاهمات جدی میان نیروهای نظامی هندوستان و ایران برای تقابل با ناامنی های مرزی از جانب پاکستان به وجود آمد.
در طول سال های گذشته جمهوری اسلامی ایران همواره سعی کرده است با به کار بردن یک دیپلماسی دقیق، منعطف و هوشمند پروسه موازنه قوا را در قبال اسلامآباد و دهلینو به کار برد، آیا نکات شما و سفر عمران خان باعث حساسیت در هندیها نخواهد شد، به ویژه که در وضعیت تحریمی کنونی، ما نیاز مبرمی به جایگاه و پتانسیل اقتصادی و تجاری هندیها داریم؟
به هیچ وجه این گونه نیست. چون اساسا مسئله سفر آقای عمران خان دارای آن اهمیت راهبردی و استراتژیک نیست. از سوی دیگر هندوستان همواره بر سیاست موازنه قوا، راهبرد احترام متقابل و کاهش تنش جمهوری اسلامی ایران در طول ۴ دهه اخیر واقف است و به خوبی میداند که تهران هیچ گاه به دنبال یک فرصت طلبی در تنش اسلام آباد و دهلی نو نبوده است.
نکته مهم تر به این باز می گردد که اگرچه در دوران تحریمهای ایالات متحده آمریکا ما نیاز مبرمی به بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای مانند هندوستان داریم، اما این را هم نباید فراموش کرد به همان میزانی که ایران به پتانسیل اقتصادی هندیها نیاز دارد، دهلی نو نیز به روابط و جایگاه تجاری ایران به شدت نیازمند است.
در همین ۱۱ ماهی که از اعمال مجدد تحریم ها می گذرد شاهد بودیم که هندی ها چه تلاش هایی برای گرفتن معافیت های خرید نفت از ایران انجام دادهاند و به موازات آن برنامه های جدی گستردهای به منظور افزایش مناسبات با جمهوری اسلامی ایران، به خصوص در رابطه با بندر چابهار، آن هم در دوران تحریم طراحی کرده اند. چرا که اهمیت فوق العاده جایگاه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک ایران به هندوستان اجازه نمیدهد که به سادگی از خیر مناسبات با ایران بگذرند.
نکته مهم دیگری که نباید فراموش کرد این است که تنش دیرینه مرزی پاکستان و هندوستان اساسا اقتضائات خاص خود را دارد و چندان ارتباطی به روابط ایران با پاکستان و یا ایران با هندوستان ندارد. به عبارت دیگر این گونه نیست که جانبداری از یک طرف در خصوص برخی مسائل و یا افزایش مناسبات به این معنا باشد که طرف دیگر احساس کند جای پای او خالی شده است. من بر این باورم که هندیها هم با سیاست راهبرد جدی که در حوزه اقتصادی دارند از آن میزان هوشمندی دیپلماتیک برخوردارند که حساسیتهای بی موردی را در روابط تجاری تهران و دهلینو ایجاد نکند.
در خصوص مسئله مذاکرات با طالبان چطور، آیا سفر عمران خان میتواند در تلاش های دو کشور برای گفتوگو با طالبان تاثیر داشته باشد؛ اکنون هم بازیگران مختلفی از روسیه تا آمریکا و حتی چین در کنار ایران هم تلاشهایی برای گفتو گو با طالبان را در دستور کار دارند و در این راستا سال گذشته هم آقای شمخانی، دبیر کل شورای عالی امنیت ملی از کوششهای ایران پرده برداشت؟
من بر این باورم که شرایط کنونی، به خصوص در یک سال گذشته به گونه ای بوده است که احتمالا این مسئله در دستور کار مذاکرات آقای عمرانخان و مسئولین ایرانی قرار بگیرد. اما باز هم تأکید میکنم گفتوگو و مذاکره در خصوص مسائل مهم امنیتی، دیپلماتیک و سیاست خارجی مانند مذاکره با طالبان چیزی نیست که در حدود اختیارات رئیس جمهور و نخست وزیر پاکستان قرار بگیرد.
یعنی حتی اگر در این باره گفتو گویی میان دو طرف در این سفر هم شکل بگیرد، نمیتواند راهبرد آی.اس.آی را در قبال اهدافش تغییر دهد. به هر حال در طول سالهای گذشته آی.اس.آی از اهرم ناامنی در مرزهای ایران، افغانستان و هندوستان به دنبال افزایش حمایتها و کمکهای مالی و تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا به خود بوده است. یعنی هر زمان که پاکستان احساس کند که با مشکلات مالی و تسلیحاتی روبه رو است حمایتهای خود را از گروههایی مانند طالبان و القاعده و نظایر آن افزایش می دهد تا با پررنگ کردن موج ناامنی در این کشورها شرایط را برای تخصیص کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا شکل دهد. پس به نظر نمیرسد که اساسا آی.اس.آی بخواهد این اهرم مهم را از دسترس خارج کند، هر چند که اسلام آباد و ارتش این کشور بارها و بارها خود را منادی کاهش هرج و مرج، مبارزه با افراط گرایی و زخم خورده گروههای تروریستی اعلام کرده است، اما در عمل آن چه روی میدهد چیزی بر خلاف این را نشان میدهد.
پس راهبرد نگاه حمایتی آی.اس.آی نسبت به این گروهها تغییر پیدا نکرده و نخواهد کرد. حتی اگر تفاهماتی میان ایران و پاکستان در خصوص مذاکره با طالبان شکل بگیرد. همچنان که آمریکا هم نیازمند القاعده است، ولی هر از گاهی هم ضرباتی را از این گروه تروریستی خورده است.
با اعمال تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اکنون نقش و جایگاه همسایگان ما در مناسبات تجاری به شدت پررنگ شده است. با توجه به این که در این خصوص کم کاریهای فاحشی در افزایش سطح روابط تجاری با پاکستان صورت گرفته که نمونه بارز آن عدم اتمام خط لوله گازی صلح به خاک پاکستان است، میتوان گفت سفر عمران خان حداقل در حوزه روابط اقتصادی دو کشور کاری را صورت دهد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. زمانی که سال گذشته وزارت خرانه داری امریکا معافیتهای تحریمی خود را در خصوص بندر چابهار به منظور سرمایه گذاری هندیها اعمال کرد، شاهد بودیم که چه تکاپویی از جانب دهلی نو در این راستا روی داد. به موازات آن تلاش تهران برای افتتاح خط راهن مشترک ایران - افغانستان - هندوستان بستر را گسترش داد.
از این رو به واسطه همین معافیتهای تحریمی هندوستان سعی کرد که بیشترین بهره اقتصادی و تجاری را از آن ببرد، چون من قبلا هم اشاره کردم به همان اندازه که ایران به جایگاه و ظرفیت تجاری هندیها نیاز دارد، دهلی نو نیز نیازمند گسترش و تعمیق روابط خود با ایران است.
این مسئله سبب شده است تا عمران خان در حوزه تجاری به دنبال موازنه قوا با هندیها و عقب نماندن از دهلی باشد. پس یقینا در این سفر معاهدات و توافق نامههایی در این خصوص صورت خواهد گرفت، به ویژه که ایران هم در سایه تحریمهای آمریکا به دنبال تقویت مناسبات تجاری با همه همسایگان و استفاده از ظرفیت ولو اندک هر بازیگری در مقوله تجارت دو جانبه است. لذا من معتقدم که عمرانخان بدون انعقاد قرارداد و تفاهم نامه تجاری تهران را ترک نخواهد کرد.
ولی ظرفیت اقتصادی پاکستان چندان جدی نیست، به خصوص که مشکلات تجاری و اقتصادی این کشور به گونهای است که اگر سال گذشته وامهای عربستان و امارات متحده عربی وجود نداشت یقیناً دولت ورشکسته شده بود؟
من معتقدم که اگر چه ظرفیت اقتصادی پاکستان جدی نیست، اما به هر حال اسلامآباد در این شرایط نیاز دارد که با افزایش مناسبات تجاری با همسایگانش قدری روابط و جایگاه اقتصادی خود را ارتقا ببخشد، به خصوص این که ایران همواره در مسئله امنیت و اقتصاد پیشگام بوده و نظرات مثبتی داشته است. مثلا در رابطه با خط گازی که به آن اشاره داشتید پاکستانیها هم به شدت مشتاق این مسئله بودند، اما به واسطه کم کاری در دو طرف و مهمتر از آن کارشکنیهای آمریکا این مهم تاکنون محقق نشده است. لذا به نظر میرسد که این سفر میتواند حداقل در حوزه تجاری گامهای خوبی را برای دو طرف بر دارد.