واقعیت آن است که سبک زندگی فعلیِ ایرانیها، خصوصاً متأثر از سبک زندگی مدرن، تناسبی با شبزندهداریِ ماه رمضان نداشته و تقریباً بسیاری از مؤلفههای سیاسی و اجتماعیِ کشور همچون ساعات کاری مراکز دولتی و... تناسبی با این موضوع ندارند؛ در حالی که نگاهی کوتاه به تاریخچهی سبک زندگیِ مردم ایران در سدهی اخیر نشان میدهد که اِحیاء شبانه در ماه رمضان، امری کاملاً عادی و پسندیده بوده و به جدّ مورد توجه قرار میگرفته است.
اهتمام به تهجّد و شبزندهداری، در فرهنگ قرآنی و نیز سیرهی رسول اکرم و اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، بسیار سفارش شده است؛ به نحوی که خدای متعال در آیات متعددی به این موضوع اشاره کرده و در روایات فریقین نیز به این مطلب اشارات بسیاری رفته است؛ از آن جمله:
الف) نبیاکرم(ص) میفرمایند: «هرکه از سر ایمان، ماه رمضان روزه دارد و در شب آن قیام آرد، خداى عزوجل، گناه گذشته و آیندهی وى را بیامرزد.»
ب) در جایی دیگر آن حضرت میفرمایند: «شبزندهداری را بر خود لازم گیرید، چون شیوهی نیکانِ پیش از شما بوده است.»
لذا توجه جدی به شبزندهداری و عبادت و تعظیم شعائر الهی در هنگام شب خصوصاً نزدیک به صبح و در وقت سحر در نگاه دینی، امری پسندیده است. اما این توجه و اهتمام، در برخی از ایام سال حالت ویژه پیدا میکند، مِنجمله در ایام ماه مبارک رمضان؛ همانگونه که در فرازی از خطبهی نبیاکرم(ص) در آخرین جمعهی ماه شعبان نیز به فضیلت شبهای رمضان در قیاس با شبهای دیگر سال اشاره شده: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ... و لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی... .»
مقصود از نوشتار حاضر، بیان فضایل شبهای رمضان نیست، بلکه مقصود آن است که به یک آسیب اجتماعی در حوزهی «سبک زندگی» پرداخته شود.
اهتمام جدّی به فضایل شبهای رمضان و تعظیم شعائر آیینی اجتماعیِ این شبها، لزوم تغییری جدی در سبک زندگی این ماه را میطلبد. به بیان سادهتر، برای آنکه بتوان مبتنی بر آموزههای قرآن و عترت، به بهترین نحو ممکن از فضایلِ شبهای رمضان بهرهمند شد، لازم است سبک زندگی این ماه متناسب با این مطلوب، دستخوش تغییر شود. واقعیت آن است که سبک زندگی فعلی ایرانیها، خصوصاً متأثر از سبک زندگی مدرن، تناسبی با شبزندهداریِ ماه رمضان نداشته و تقریباً بسیاری از مؤلفههای سیاسی و اجتماعیِ کشور همچون ساعات کاری مراکز دولتی و... تناسبی با این موضوع ندارند. ایرانیِ روزهداری که میخواهد از فضایل شبانهی این ماه بهره گیرد، باید شرایط اجتماعیِ متناسب با آن، در روز برایش فراهم باشد؛ مثلاً شدت و زمان کار روزانهی او از سوی دستگاههای ذیربط تا حد امکان کاهش یابد تا بدین ترتیب، جدّیت او در تعظیم شعائر شبانهی رمضان، تکریم شود. اینها همه در حالیست که اگر نگاه کوتاهی به تاریخچهی سبک زندگیِ مردم ایران در سدهی اخیر انداخته شود، مشاهده خواهد شد که تا همین چندی پیش، اِحیاء شبانه و شبزندهداری رمضان، امری کاملاً عادی و پسندیده بوده و به جدّ مورد توجه قرار میگرفته است.
برای آنکه بتوان مبتنی بر آموزههای قرآن و عترت، به بهترین نحو ممکن از فضایلِ شبهای رمضان بهرهمند شد، لازم است سبک زندگی این ماه متناسب با این مطلوب، دستخوش تغییراتی جدّی شود.
سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر، در خاطراتش از آیینهای رمضان در ایرانِ روزگاران گذشته میگوید: «بیشتر مردم تمام شب را بیدار بودند و به همین جهت دیدوبازدید در شبهای رمضان و مهمانی بسیار معمول بود و تا نزدیک سحریخوردن، مینشستند... .»
علاوه بر روایتهای بومیِ امثال نفیسی، این موضوع انعکاسی جدی در سفرنامهها و خاطرات خارجیانی داشته که به دلایل مختلف، در ایران حضور پیدا میکرده و از نزدیک شاهد زندگی مردم بودهاند؛ به عنوان نمونه چارلز ادوارد ییت، سرکنسول بریتانیا در مشهد در اواخر دوران ناصرالدینشاه، این تغییر در سبک زندگی مردم در ماه رمضان را اینگونه خلاصه میکند: «کسی که در ایران زندگی نکرده، نمیتواند بفهمد که با شروع ماه رمضان چگونه همهچیز زیرورو میشود، روزها تبدیل به شب شده و شبها روز میشود.»
یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشیِ دربار ناصرالدینشاه، در سفرنامهی خود با عنوان «ایران و ایرانیان»، دگرگونیهای زندگی روزمرهی ایرانیان در ماه رمضان را اینگونه شرح میدهد: «خواب و بیداری را ایرانی به فرمان خود درآورده است... . در رمضان یک ماه تمام نحوهی زندگی خود را تغییر میدهد. در این ماه روزها میخوابد درحالی که شبها غذا میخورد و به کارهایش میرسد. پس از انقضای این ماه، باز به برنامهی عادی روزانهی خود بازمیگردد، بیآنکه اختلال چشمگیری در سلامتش حاصل شود.»
جالب آنجاست که ایرانیان برای آنکه بتوانند این مراسم شبانه را در حیات اجتماعی و آیینیِ خود در ماه رمضان نهادینه کنند، سعی میکردند کار روزانه را نیز متناسب با حیات شبانه تنظیم کرده و بلکه تقلیلش دهند. عبدالله مستوفی مینویسد: «دیگر از اوقاتی که ما خیلی مترصد رسیدن آن بودیم، ماه رمضان بود. زیرا در این ماه، در وضع زندگی عمومی و خصوصی تغییراتی حاصل میگشت و مقصود اصلی ما که تخفیف از ساعات مکتب باشد، [حتی] بیشتر از ماه محرم و صفر بود... . در این ماه کارها تقریباً تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول بودند. اگر کسی طلبی از کسی داشت، تا احتیاج مبرمْ محرّک او نمیشد، سروقت بدهکارِ خود نمیرفت... . مرافعات شرعی در محاضر علماء متوقف میگشت. ادارات دولتی باز بود ولی کسی رجوعی نمیکرد. اگر کسی از دولت طلبی داشت در این ماه به مطالبه نمیرفت و محصلین دیوانی هم دنبال مطالبهی بدهکاری افراد نمیرفتند، حتی در خانهها هم جز کارهای ناگزیر زندگانی کار دیگری از نوکر و خدمتکار توقع نمیکردند. به همین جهت کارهای سنگین خانه را یا قبل از ماه انجام داده بودند یا به بعد از این ماه محوّل میکردند. اگر بنائی نیمهتمام بود، صاحبکار به عمله و بنّاها مُزد تمام میداد ولی بیشتر از نصف روز تقاضای کار نمیکرد و در دهات هم کارهای سنگین زراعتی را حتیالمقدور تعطیل میکردند و اگر مثلاً درو و خرمنکوبی و از این کارها که تعطیل آن خسارت جبرانناپذیر داشت، پیش میآمد، با رعایت بیشتر از کارگرها، انجام میدادند. خلاصه اینکه ماه عبادت بود و در همهچیز، مردم از همدیگر رعایت میکردند.»
تاریخ گواه است که ایرانیانِ مسلمان، در گذشتهی نهچندان دور، برای آنکه بتوانند احیاء شبانه را در حیات اجتماعی و آیینیِ خود در ماه رمضان نهادینه کنند، سعی میکردند کار روزانه را نیز متناسب با حیات شبانه تنظیم کرده و بلکه تقلیلش دهند.
اشاره به چنین نقلهایی از زندگیِ گذشتهی مردم ایران، فاصلهی جدی اکنون را با سبک زندگی ترازِ رمضان نشان میدهد. حتی اگر گفته شود سبک زندگی قُدمای ما در سدهی اخیر، در حد ترازِ تمدن اسلامی نبوده، اما لااقل نسبتِ احیای شبانه با اشتغال روزانه در میان آنها، معقولتر از امروز بوده است؛ امری که معالأسف بیشتر هم در کشور ما دیده میشود تا کشورهای اسلامیِ دیگر. در بسیاری از کشورهای اسلامی و در ماه رمضان، این تفاوت در زندگی روزانه و شبانه، مشهود است و طبعاً زندگی روزانه نیز متناسب با دگرگونیهای شبانه تغییر مییابد. مثلاً شبهای رمضان در مراکش، عملاً به روز تبدیل میشود، زیرا مسلمانان پس از ادای نماز عشاء و تراویح، به برپایی نشستها و دید و بازدیدها، شبزندهداریها و جشنهایی میپردازند که تا سحر ادامه دارد. یا مثلاً در کشور لبنان، در لحظهی افطار، خیابانهای شهر حتی در مناطق مسیحینشین نیز تقریباً خالی میشود اما ساعاتی پس از افطار، رفتوآمدها شروع شده و تا سحر ادامه مییابد. مردم لبنان شب را در کافهها، رستورانها و مکانهای تفریحی مانند سواحل و پارکها میگذرانند و کمتر تا سحر میخوابند و به جای آن پس از سحر تا حدود ۱۰ صبح که ساعت کار رسمی ادارات و بازار است به استراحت میپردازند.
هدف از بیان این مثالها این است که توجه مردم و خصوصاً مسئولین امر، به این نکتهی مهم جلب شود که کشور اسلامیِ ایران، امروز نهتنها با گذشتهی نهچندان دورِ خودش بلکه حتی با بسیاری از کشورهای اسلامی کنونی نیز در امر تعظیم شعائر رمضان، تفاوتی فاحش دارد و این تفاوت جدی میطلبد تا مسئولین ذیربط، سیاستهای لازم را متناسب با تحقق چنین سبکی از زندگی اتخاذ نمایند، زیرا که مقولهی «سبک زندگی»، به فرمایش رهبر معظم انقلاب، بخش نرمافزاری تمدن نوین اسلامی را شکل داده و لذا اهمیت این موضوع، زمانی درک خواهد شد که با «نگاه تمدنی» به مقولهی سبک زندگی نگریسته شود.
محمدمهدی سلامی پوریان - برهان