گروه فرهنگي- تجربه نشان داده است كه همواره ساخت دنباله دار فيلمهاي سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني با عدم موفقيت روبرو ميشود، وبه نوعی خطر کردن به شمار میرود، اما مهران مدیری این خطر را به امید رسیدن به تجربهای جدید پذیرفت. در واقع مديري ميخواست که این قانون از پیش تعیین شده را نقض کند که دنبالهها نمیتوانند در حد و اندازههای اثر اولیه ظاهر شوند. مهران مدیری حالا سالهاست که یک کارگردان بازیگرمعمولی نیست. این فوق العاده بودن اش را البته هیچ مجموعه ای به اندازه مجموعه پرمخاطب و البته ناگهان متوقف شده شبهای برره اثبات نمی کند. مهران مدیری بارها اثبات کرده که به طنز صرفا به عنوان مایه سرگرمی نگاه نمی کند. پاورچین، نقطه چین و شبهای برره نشان دادند که وی و تیم همراهش دغدغه و مسائل اجتماعی کشور و نحوه پرداختن به آنها را می شناسند اما مرد دو هزار چهره که یک سال بعد از مجموعه پرسر و صدای مرد هزار چهره، نوروز امسال از شبکه سه سیما پخش شد، در خوشبیانه ترین حالت اگر که نگوییم گامی به پس بود، گامی به پیش نبود. مهران مدیری در این مجموعه محافظه کارانه سراغ برنامه سازان تلویزیونی، خلبانان، دنیای ایرانی فوتبال و رمالها و پیشگوها رفت و تا توانست، از نقد دستگاههای حاکمیتی و متلک پرانی به آنها دوری جست؛ کاری که معمولا با خرسندی مردم مواجه می شود آن چنان که در سریال مرد هزار چهره، نقد طنازانه پلیس به کام مردم شیرین آمد. سریالهای مدیری همیشه با نگاه طنز به واقعیتهای جامعه می پردازد و از آنها انتقاد میکند. واقعیتهایی که همه ما با آن سروکار داریم و شاید برايمان تعادی شده باشد اما وقتی از قاب تلویزیون و در یک سریال طنز آين موقعيتها رامیبینم برايمان جالب و خنده دار و گاهی تاسف آور جلوه میکند. آیا هر کس اشتباهی مرتکب شود دیگر لایق بخشش نیست؟مگر غیر از این است که زندان تاوان گناهی است که فرد مرتکب آن شده است پس چرا باید شخص به خاطر اشتباهی که یک بار مرتکب شده تا پایان عمر تان دهد مگر غیر از این است که بشر جایز الخطاست؟.این برخورد ناسالم جامعه است که فرد را مجبور به تکرار اشتباهات بعدی می کند.پس از آن همه جار و جنجال و برخی واکنشهای منفی از شکایت اداره ثبت و احوال شیراز گرفته تا اعتراض تعدادی از شاعران و هنرمندان که سریال مرد هزار چهره در سال گذشته ایجاد کرده بود؛ خبر آمد مهران مدیری قصد ساخت مجموعه ای دارد که در آن شخصیتهای داستان بدون هیچ شغل و منصب و عدم وابستگی به طبقه اجتماعی در مریخ زندگی می کنند. اما زمانی که چند ماه پیش خبرهایی از پیش تولید مجموعه مرد دو هزار چهره به بیرون درز کرد نشان داد مدیری می خواهد بار دیگر کاریکاتورهایی را به تصویر بکشد که مابه ازای بیرونی شان در جامعه پیش چشم همه ماست؛ که شاید یکی از شخصیتهای سریال یکی از ما باشد. پس او کارش را آغاز کرد؛ با خودش. شوخی مهران مدیری با مهران مدیری. این استارت نخستین شوخیهای سریال تازه اش بود. خنده دار و مبتکرانه و به همین اندازه ظریف و عمیق بود. او گویی با این اقدام، همگان را به بازی ای دعوت کرده که در آن ممکن است هر طبقه و مقام و منصب و شغلی مورد شوخی قرار بگیرد. مدیری نشان داد که به چه میزان دارای شعور هنرمندانه است. او که شاید سال گذشته از برخی حرف و حدیثهایی که درباره قسمتهایی از سریال اش درباره هنرمندان و روشنفکران به وجود آمده، متعجب شده بود امسال با خودش آغاز کرد؛ خود را نشان می دهد که دارای بیماری افسردگی ست و دارای چه خانه و مکنت و مالی است که می دانیم همین می تواند منجر به چه شایعاتی شود و نیز در جامعه ای که هنوز که هنوز است بسیاری نسبت به بالاشهریها با چشم خشم نگاه می کنند. او از شهرت و محبوبیت خودش مایه می گذارد، به نوعی ریسک می کند و با مهران مدیری شوخی می کند؛ او هشداری را که مرتبه قبل نداده بود و بی جهت صدای عده ای درآمده بود؛ این بار در ابتدا بیان می کند؛ آقایان، خانمها و صنوف مختلف توجه کنید! این فقط یک فیلم است؛ ببینید هیچ اتفاقی نمی افتد؛ شوخی کردن در فیلم و سریال با طبقه و صنفی واقعی نیست؛ تمامی اش کمدی است؛ فیلم است. پس لطفا به خود نگیرید. آنچه در طول فیلم یا سریال به خصوص کمدی از شخصیتی سر می زند بیرون از واقعیت است و همچون خیال و رویاست اما همان طور که پیش از این نیز آمد به معنای عدم وجود چنین کاراکترهایی در جامعه نیست. اگر چه در نمایش کمدی سعی می شود با ابزارهایی چون اغراق، بزرگنمایی و کاریکاتوریزه کردن شخصیتها جلوه ای طنز به مجموعه داده شود. همگان می دانیم و به عینه می بینیم،هستند بازیکنان حرفه ای فوتبال که بیش از آن که ورزشکار باشند مانکن اند؛ مدیران باشگاهی که تنها سواد خواندن دارند و مدیر مسئولان جریدههایی، اینجا نشریات ورزشی بیش و پیش از هر چیزی دلال هستند. و جالب آن که در شبهایی که به گونه ای مدیری با رویکردی انتقادی به شرایط فوتبال و باشگاه یمان می پردازد در ورای سریال و در واقعیت، در فوتبال ملی مان به چه حال و روزی افتاده ایم! که از چنین باشگاهها و شیوههای تیم داری و بازیکن سالاری چیزی به غیر از آن چه اتفاق افتاده نباید انتظار کشید. نحوه آمدن افشین قطبی به ایران و توطئههایی که برای خارج کردن او از ایران به کار برده شد، بحث تبانی در فوتبال ایران بخصوص در دستههای پائینتر، نفوذ تعدادی از روزنامهها در نقل و انتقالات و بزرگ و کوچک کردن یک بازیکن یا مربی، دخالت مدیران در کار مربیان، بحث جادوگر در تیمهای لیگ برتری، بهانههای عجیب و غریب مربیان بعد از شکست و تعریف و تمجیدها آنها از شرایط حاکم بعد از پیروزیها، استفاده امیر قلعهنویی از لیدرها در کنفرانس مطبوعاتی و... همه موضوعاتی بود که بصورت طنز در مرد دو هزار چهره به تصویر کشیده شد. اما آنچه در این برنامه به آن پرداخته شد همه مشکلات فوتبال ما نبود، زیرا تهیهکنندگان تلویزیونی تا حد مشخصی میتوانند وارد مسائل مختلف اعم از ورزشی، سیاسی، فرهنگی و... شوند، با این شرایط قطعاً همه ضعفهای فوتبال کشورمان به نمایش گذاشته نمیشود ولی بهرحال مرد دو هزار چهره بخاطر مخاطبان زیادی که داشت تاثیر خوبی روی فوتبال ایران خواهد گذاشت و حداقل کسانی که خیلی راحت در فوتبال ایران دست به هر کاری میزنند در تنگنا قرار خواهند گرفت و مثل گذشته نمیتوانند ریشه فوتبالمان را خشک کنند.گویی باز هم مدیری درست نشانه و به هدف زده. می دانیم جماعتی از این دست هستند و عجیب آن که پشتوانههای مالی و غیبی بسیاری دارند. پس اگر هست چرا نباید با این دسته شوخی کرد و چنین شخصیتهایی را در موقعیتهای کارتونی در سریالی نبینیم. چرا نباید از جو و شرایطی که همگان می دانیم مطلوب نیست و دارای معایب فراوان است در یک فضایی پر از شوخی و صحنههای کمیک انتقاد نکرد. چرا؟ دو مجموعه اخیر مهران مدیری نشان داده و ثابت کرده که می شود با خیلی چیزها شوخی کرد بی آن که آسمان به زمین بیاید، می توان از خیلی چیزها انتقاد کرد بی آن که تخریبی صورت بگیرد. که البته کاری از این دست از همگان برنمی آید و مرد کهن می طلبد.با این حال ربط دادن مرد دو هزار چهره در سکانس پایانی به شبهای برره این انتظار را پدید آورده که در آینده مهران مدیری سری جدید شبهای برره را با مسعود شصتچی تولید کند؛ انتظاری که البته ذائقه سیاسی مدیران صدا و سیما به راحتی می تواند آن را بر باد فنا دهد.