آیین تشییع بیتا فرهی با حضور هنرمندان و علاقهمندان از مقابل درب خانه سینما برگزاری شد.
به گزارش فارس، مراسم تشییع بیتا فرهی بازیگر سینمای ایران دیروز از مقابل درب ساختمان شماره 2 خانه سینما زیر باران شدید برگزار شد.
اجرای این مراسم را ستاره اسکندری یکی از بازیگران برعهده داشت و کوروش سلیمانی بهعنوان اولین نفر ضمن بیان جمله «یکی از افتخارات من این است که در سریالی با بیتا فرهی همکاری داشتم.» بیانیه انجمن بازیگران را در این مراسم خواند.
داریوش فرهنگ نیز در این مراسم گفت: یکی از خانمهای هنر پر کشید و از بینمان رفت، او بانوی خاص سینما بود. چندی نبود که از خبر سلاخی مهرجویی باخبر شدیم و هنوز آن را هضم نکرده یکی از همکاران خردمند خودمان را از دست دادیم. این یک سونامی وحشتناک است که سراغ هنرمندان آمده است. کار ما این شده است که به جای زندگی از مرگ سخن بگوییم، به جای نور و روشنایی از تاریکی ها صحبت کنیم، به جای زیبایی از زشتیها، از دست های آلوده و قلب و افکار آلوده صحبت کنیم.
فرهنگ یادآور شد: همکاران همچنان نمیگذارند پرچم کار روی زمین بیفتد. ما هنوز نتوانستیم خبر درگذشت مهرجویی را هضم کنیم که این خبر آمد، این چه زندگی است؟ چرا باید این همه ناملایمات سراغ همکاران و قلبهای ما بیاید. شب گذشته در مراسم ختم این بانوی خاص بودم که دخترش مهسا از من خواست چند کلمه صحبت کنم. وقتی عکسهای او را میدیدم متوجه شدم که او ویژه و خاص بود و شخصیت و منش و روش خاص خود را داشت. من این شانس را داشتم که یک بار در یک سریال با او همکار شدم، هیچ وقت ندیدم از خودش صحبت کند یا خودش را جدی بگیرد.
لیلا حاتمی هم پشت تریبون رفت و گفت: من شانس همکاری و دوستی با ایشان را داشتم. نمیدانم چطور اما با او صمیمی بودم، من به بیتا «تو» میگفتم، خانم فرهی مثل هنرپیشهها نبود، نه داخل فیلم و نه بیرون فیلم، خانم فرهی یک زن بود.»
حاتمی با یادآوری مجدد ویژگیهای زنده یاد فرهی گفت: او باصفا و بیریا بود. خصوصیترین مسایل و عواطف را با ظرافت میتوانست به زبان بیاورد. با او اصل مطلب در جریان بود، بیهیچ تعجبی. غرور بیتا نمیدانم از کجا بود. فکر کنم اصلا غرور نبود. انگار حواسش اصلا به این موضوع هم نبود.
سپس علی دهکردی مدیرعامل جدید خانه سینما پشت تریبون رفت و گفت: واقعا آیا ستاره را میشود از دل آسمان به زمین آورد و به خاک سپرد، نمیشود چرا که ستاره همیشه ستاره است و جایش در آسمان. بانوی ما بیتا فرهی ستاره بیبدیلی که در آسمان بود و در آسمان هست حتی اگر جسمش را به خاک بسپاریم.
وی ادامه داد: «متاسفم و تسلیت عرض میکنم از طرف خودم و از طرف تمام افرادی که در سینما زحمت میکشند، از راننده و مسئول خدمات تا بالاترین عوامل پروژهها، پیکر نحیف سینمای ما تاب از دست دادن این همه از ستارههایش را ندارد، برای ما دردناک است که هنوز با پیکر بیتا فرهی خداحافظی نکرده بودیم که در غم از دست دادن پروانه معصومی نشستیم، ستارهای که از اعضای مهم تاریخ سینمای ایران بود.»
سپس مهسا قریشی دختر این هنرمند گفت: مادر عاشق کشور و خاکش بود و دوست داشت اینجا نفس بکشد. او عاشق کارش بود و گزیده کار میکرد. هیچ وقت از شرایط سخت گله نکرد و عاشق زندگی کردن بود. به تصمیم خودش از فرانسه به ایران برگشت چون عاشق مردمش بود. ارزش آدمها برای او به انسان بودن آنها بود. مادرم دوست داشت در خانه خود باشد و آنقد مردم را دوست داشت که دوست نداشت در قطعه هنرمندان دفن شود. او عاشق هوای بارانی بود و امروز هم باران میبارد ...»
پیکر مرحوم بیتا فرهی سپس به بهشت زهرا منتقل و در قطعه ۷۹ در جوار مزار مادرش به خاک سپرده شد.
به گزارش فارس، مراسم تشییع بیتا فرهی بازیگر سینمای ایران دیروز از مقابل درب ساختمان شماره 2 خانه سینما زیر باران شدید برگزار شد.
اجرای این مراسم را ستاره اسکندری یکی از بازیگران برعهده داشت و کوروش سلیمانی بهعنوان اولین نفر ضمن بیان جمله «یکی از افتخارات من این است که در سریالی با بیتا فرهی همکاری داشتم.» بیانیه انجمن بازیگران را در این مراسم خواند.
داریوش فرهنگ نیز در این مراسم گفت: یکی از خانمهای هنر پر کشید و از بینمان رفت، او بانوی خاص سینما بود. چندی نبود که از خبر سلاخی مهرجویی باخبر شدیم و هنوز آن را هضم نکرده یکی از همکاران خردمند خودمان را از دست دادیم. این یک سونامی وحشتناک است که سراغ هنرمندان آمده است. کار ما این شده است که به جای زندگی از مرگ سخن بگوییم، به جای نور و روشنایی از تاریکی ها صحبت کنیم، به جای زیبایی از زشتیها، از دست های آلوده و قلب و افکار آلوده صحبت کنیم.
فرهنگ یادآور شد: همکاران همچنان نمیگذارند پرچم کار روی زمین بیفتد. ما هنوز نتوانستیم خبر درگذشت مهرجویی را هضم کنیم که این خبر آمد، این چه زندگی است؟ چرا باید این همه ناملایمات سراغ همکاران و قلبهای ما بیاید. شب گذشته در مراسم ختم این بانوی خاص بودم که دخترش مهسا از من خواست چند کلمه صحبت کنم. وقتی عکسهای او را میدیدم متوجه شدم که او ویژه و خاص بود و شخصیت و منش و روش خاص خود را داشت. من این شانس را داشتم که یک بار در یک سریال با او همکار شدم، هیچ وقت ندیدم از خودش صحبت کند یا خودش را جدی بگیرد.
لیلا حاتمی هم پشت تریبون رفت و گفت: من شانس همکاری و دوستی با ایشان را داشتم. نمیدانم چطور اما با او صمیمی بودم، من به بیتا «تو» میگفتم، خانم فرهی مثل هنرپیشهها نبود، نه داخل فیلم و نه بیرون فیلم، خانم فرهی یک زن بود.»
حاتمی با یادآوری مجدد ویژگیهای زنده یاد فرهی گفت: او باصفا و بیریا بود. خصوصیترین مسایل و عواطف را با ظرافت میتوانست به زبان بیاورد. با او اصل مطلب در جریان بود، بیهیچ تعجبی. غرور بیتا نمیدانم از کجا بود. فکر کنم اصلا غرور نبود. انگار حواسش اصلا به این موضوع هم نبود.
سپس علی دهکردی مدیرعامل جدید خانه سینما پشت تریبون رفت و گفت: واقعا آیا ستاره را میشود از دل آسمان به زمین آورد و به خاک سپرد، نمیشود چرا که ستاره همیشه ستاره است و جایش در آسمان. بانوی ما بیتا فرهی ستاره بیبدیلی که در آسمان بود و در آسمان هست حتی اگر جسمش را به خاک بسپاریم.
وی ادامه داد: «متاسفم و تسلیت عرض میکنم از طرف خودم و از طرف تمام افرادی که در سینما زحمت میکشند، از راننده و مسئول خدمات تا بالاترین عوامل پروژهها، پیکر نحیف سینمای ما تاب از دست دادن این همه از ستارههایش را ندارد، برای ما دردناک است که هنوز با پیکر بیتا فرهی خداحافظی نکرده بودیم که در غم از دست دادن پروانه معصومی نشستیم، ستارهای که از اعضای مهم تاریخ سینمای ایران بود.»
سپس مهسا قریشی دختر این هنرمند گفت: مادر عاشق کشور و خاکش بود و دوست داشت اینجا نفس بکشد. او عاشق کارش بود و گزیده کار میکرد. هیچ وقت از شرایط سخت گله نکرد و عاشق زندگی کردن بود. به تصمیم خودش از فرانسه به ایران برگشت چون عاشق مردمش بود. ارزش آدمها برای او به انسان بودن آنها بود. مادرم دوست داشت در خانه خود باشد و آنقد مردم را دوست داشت که دوست نداشت در قطعه هنرمندان دفن شود. او عاشق هوای بارانی بود و امروز هم باران میبارد ...»
پیکر مرحوم بیتا فرهی سپس به بهشت زهرا منتقل و در قطعه ۷۹ در جوار مزار مادرش به خاک سپرده شد.