عشق را معنا کنم با یک کلام آن هم حسین
مرد را معنا کنم با یک کلام آن هم حسین
درد را درمان کنم با یک کلام آن هم حسین
غصه را پایان دهم با یک کلام آن هم حسین
زینب خونین جگر با صد نوا گوید حسین
خواهری در زیر لب در نینوا گوید حسین
ساقی  دشت  بلا عباس  هم گوید  حسین
کودک شش ماهه در گهواره هم گوید حسین
اکبر رعنا جوان در قتلگه گوید حسین
یک سه ساله دختری در کربلا گوید حسین
شهسوار لا فتا مولا علی(ع) گوید حسین
مادری پهلو شکسته با نوا گوید حسین
رأس پر خون شهیدان روی نی گوید حسین
کودکی با گوش پاره دم به دم گوید حسین
خون دل خورد خواهری از بس که آن شمر لعین
حتک حرمت می‌نمود بر جسم بی جان حسین
آسمان کربلای پر بلا گوید حسین
خاک کوی کربلا تا به ابد گوید حسین
غم مخور ای زینب غمدیده از بهر حسین
چون که ختمی مرتبت هم با خدا گوید حسین
قاسم وعبدالله هم ، جان سوز می‌گویند حسین
مرغکان آسمان با ناله می گویند حسین
از ازل تا به ابد پیر و جوان گویند حسین
آن خدای آسمانها و زمین گوید حسین
مهدی (ع) صاحب زمان هم با نوا گوید حسین
هر زمان و هر مکان«سیرنگ»گوید یا حسین
خادمان درگه‌ات در هر زمان گویند حسین