قاسم غفوري: اشاره: روابط ميان بلوك غرب و شرق با محوريت شوروي سابق و اروپا و آمريكا كه پس از جنگ جهاني دوم تشديد شد فضايي دوقطبي را بر جهان حاكم ساخت كه تاثيرات بسياري بر ساختار نظام بين الملل داشته است. پس از فروپاشي شوروي سابق نيز اين مسئله روسيه ادامه داشته بگونهاي كه همچنان طرفين به عنوان دو رقيب در برابر يكديگر قرار دارند هر چند كه در ظاهر وحدت و يكپارچگي سخن به ميان ميآورند. در اين ميان در كنار حوزههاي سياسي و اقتصادي در قالب نظامي نيز طرفين با تقابلهاي بسياري مواجه هستند كه محور آن را در چارچوب ناتو ميتوان تعريف كرد. پيمان آتلانتيك شمالي ناتو در سال 1945 به بهانه امنيت آمريكا و اروپا در برابر پيمان ورشوي شوروي سابق و بلوك شرق ايجاد شد. پس از فروپاشي شوروي سابق در سال 1990 اين پيمان به فعاليت خود ادامه داد بگونهاي كه اكنون با 28 عضو بزرگترين پيمان نظامي جهان است. هر چند كه روسيه كنوني و ناتو تعاملاتي را آغاز كرده و به دنبال توسعه مناسبات هستند و اكنون نيز رزمايشي مشترك را برگزار ميكنند اما روند تحولات از عدم توافقات واقعي ميان طرفين حكايت دارد چنانكه مقامات طرفين همچنان از بي اعتمادي به يكديگر سخن گفته وخواستار اصلاح رفتاري طرف مقابل شدهاند. *** ريشههاي تنش روسيه و ناتو در عرصه كنوني در دو جهت در حال حركت ميباشند. نخست تقابلهاي سنتي وجديد كه بر اساس تحركات سياسي و نظامي انحصاري هر كدام از طرفين پيش ميرود و دوم اجبار همكاري كه بعضي آنها را به كاهش تنشها و برخي تعاملات سوق داده است. برگزاري رزمايش مشترك طرفين و از سرگيري مذاكرات بروكسل از جمله نتايج اين تعاملات است. با تمام اين تفاسير همچنان فضاي رعب و وحشت ميان طرفين مشاهده ميشود كه از چند محور قابل تامل است . 1) جنگ ليبي : از جديدترين تنشهاي موجود ميان روسيه و ناتو را بايد در قالب جنگ ليبي مشاهده كرد. بر اساس قطعنامه 1973 شوراي امنيت ناتو به نام كمك به بشريت، جنگ ليبي را آغاز كرد. هر چند كه ادعاهاي آنها كمك به مردم ليبي بوده اما مسكو از ابتدا آن را يك جاه طلبي داشته و بر مقابله با آن تاكيد داشته است. اين امر تا بدان جا پيش رفت كه پوتين نخست وزير روسيه صراحتا غرب را به اشغال و بهره گيري منفعت طلبانه از ليبي متهم است. هر چند كه پس از نشست گروه 8 در فرانسه توافقاتي ميان ناتو و روسيه در قبال ليبي صورت گرفته و مسكو به نوعي از تنشها كاسته اما همچنان با ديده ترديد به ناتو نگريسته و خواستار شفافيت اهداف جنگ ليبي شده است. در نقطه مقابل ناتو نيز كه سياست توسعه را در پيش گرفته روسيه را مانع منافع خود دانسته و خواستار كاهش تحركات مسكو در قبال ليبي شده است .اكنون ليبي را ميتوان صحنه تقابل پنهان روسيه و ناتو دانست كه هر كدام به دنبال تزلزل ديگري است. 2) جنگ افغانستان و پاكستان : هر چند كه ناتو در سال 2001 به بهانه امنيت بين الملل ومبارزه با تروريسم وارد صحنه جنگ افغانستان شد اما همزمان مسكو نيز در برابر آن به صف آرايي پرداخت. در دوران پوتين اين تنشها به اوج خود رسيد اما در دوران مدودف رئيس جمهور جديد روسيه تا حدودي توافقاتي ميان طرفين صورت گرفت كه انتقال تجهيزات از خاك روسيه به افغانستان و نيز برخي همكاريها ميان طرفين در اين چارچوب بوده است هر چند كه برخي محافل سياسي از بهبود مناسبات طرفين در افغانستان سخن ميگويند اما پس از كشته شدن بن لادن سركرده گروه تروريستي منافقين به دست نيروهايي آمريكايي در پاكستان ( 12 ارديبهشت 1390 ) و بر ملا شدن اهداف پنهان منطقهاي آمريكا بار ديگر تنشها در اين حوزه آغاز گرديد. مسكو بر اين عقيده است كه ناتو و آمريكا به دنبال اشغال دائمي افغانستان و گسترش آن به پاكستان ميباشند. روسها در كنار مخالفت آشكار با اين روند گرايشات منطقهاي خود را تشديد كردهاند كه ديدار از زرداري رئيس جمهور پاكستان از روسيه پس از سالها از جمله اين تحركات است به هر تقدير اكنون پاكستان و افغانستان بويژه طرح آمريكا وناتو براي حضور بلند مدت در افغانستان ( توافقنامه استراتژيك ) و گسترش آن به پاكستان عملا طرفين را به صف بندي در برابر يكديگر قرار داده است. 3) دكترين جديد نظامي : بخش قابل توجهي از تقابلهاي روسيه و ناتو را در ساختار نظامي آنها بايد جستجو كرد. هر چند كه طرفين مدعي تلاش براي كاهش تنشها و رويكرد به مصالحه ميباشند اما در نهايت هر كدام از آنها به دنبال استراتژيهاي نظامي جديد ميباشند. روسها بر اساس آخرين برنامه نظامي خود توسعه توان موشكي و هستهاي را به عنوان نيروي باز دارنده در دستور كار قرار دادهاند. مدودف رئيس جمهور روسيه صراحتا اعلام داشته كه مسكو حاضر به كاهش فعاليتهاي نظامي نبوده و چشم انداز بلند مدت آن در همين قالب خواهد بود. بسياري بر اين عقيدهاند كه مسكو توان ورود به صحنه رقابت سياسي و اقتصادي با ساير رقبا را نداشته و اجبارا توان نظامي خود را به عنوان مولفه قدرت حفظ خواهد كرد. ناتو نيز بر اساس دكترين راهبردي ( 2020 ) تكاپوي نظامي گري خود را تشديد كرده است. بر اساس اين دكترين ناتو از نيروي حافظ اروپا و آمريكا به پليس بين الملل مبدل شده كه حتي در امور هستهاي و سايبري نيز ورود ميكند. در اين دكترين ناتو نيرويي است كه بايد در سراسر جهان جهت تامين منافع خويش و به اصطلاح امنيت بين الملل حضور داشته باشد. البته ناتو در دكترين خود رويكرد به متحدان جديد نظير روسيه و چين را نيز مطرح كرده اما به اذعان ناظران اين امر نيز در چارچوب همان توسعه طلبيها است كه در قالب سلطه بر جهان صورت ميگيرد. ناتو سعي دارد در امور نظامي جايگزين سازمان ملل شده و به جاي آن تصميم گيري نمايد. امري كه خشم مسكو را به همراه داشته است. 4) رويكرد به شرق : از قديمي ترين تنشهاي ناتو و روسيه را بايد در تحركات سياسي و قلمرويي آنها جستجو كرد. اولا مسكو همچنان تلاش دارد تا بلوك شرق را تحت نظارت خود داشته باشد و در اين چارچوب نيز به خوبي از حربه انرژي استفاده ميكند. مسكو حريم پيراموني خود را خط قرمزي ميداند كه عبور از آن را براي هيچ كشوري نميپذيرد و خواستار احترام جهاني به آن ميباشد. اين امر را در امضاي قرار دادهاي بلند مدت نظامي و اقتصادي با كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز و حوزه بالكان ميتوان مشاهده كرد. مسكو بر ادامه حضور نظامي در اين كشورها تاكيد داشته و با برخي اتحاديههاي منطقهاي نيز به دنبال حفظ آنها ميباشد. نمونه بارز اين امر را در جنگ ميان مسكو و گرجستان در زمين اوستياي جنوبي و آنجازيا ميتوان مشاهده كرد كه به نوعي آن را ميتوان زهر چشم مسكو از غرب و ناتو دانست. اكنون مسكو اين دو منطقه را جداي از گرجستان دانسته و بر حمايت از استقلال آنها (بخوانيد سيطره بر آنها) تاكيد دارد. ثانيا ناتو در چارچوب منافع نظامي ، سياسي و اقتصادي خود به دنبال توسعه نفوذ در حوزه پيراموني روسيه است. آنها جنگ افغانستان و امنيت بين الملل را بهانه اين رويكرد قرار دادهاند اما در اصل به دنبال محاصره روسيه و نفوذ در درياي خزر ميباشند . به رغم آنكه همسايگان خزر بر غير نظامي شدن آنها تاكيد دارند اما غرب همچنان در انديشه ورود به اين منطقه براي تامين منابع انرژي و محاصره كشورهاي منطقه ميباشد. 5) نقش آمريكا : هر چند كه ناتو مدعي استقلال از آمريكا با 28 عضو ميباشد اما در حقيقت ناتو را بايد بهانه آمريكا براي نظامي گري در جهان دانست چنانكه از تركيب ناتو و عملكردهاي آن بر ميآيد آمريكا براي رسيدن به اهداف نظامي و هژمونيك خود ناتو را حفظ و تقويت كرده است. آمريكا با ناتو نه تنها مخالفان بلكه دوستان خويش در اروپا را نيز تحت سيطره در آورده بگونهاي كه اتحاديه اروپا به دليل وجود ناتو و سياستهاي آمريكا حتي ميتوان تشكيل ارتش واحد را نداشته است. با توجه به اختلافهاي ريشهاي روسيه و آمريكا عملا اين تقابلها به درون ناتو نيز كشيده شده است . روسها تاكيد دارند كه ناتو بازيگر آمريكا در صحنه و بايد به نوعي مهار آن اجرايي شود. روابط مسكو و واشنگتن در كنار مسائل سياسي و اقتصادي در حوزه نظامي نيز به شدت ادامه دارد. هر چند كه طرفين با امضاي پيمان استارت براي كاهش تسليحات هستهاي و نظامي به دنبال كاهش تنشها بودهاند اما همچنان تقابل نظامي آنها در قالب طرحهاي هستهاي و سپر موشكي ادامه دارد. بر اساس مواضع طرفين استارت جديد شامل توان موشكي نميشود چنانكه هم اكنون نيز طرفين به آزمايش نسل جديد موشكهاي خود ادامه ميدهند. آنچه پيش از هر چيز بر اين امر تاثير گذاشته اسرار طرفين بر اجراي طرح سپر موشكي است. آمريكا در دوران بوش به نام امنيت بين الملل طرح استقرار موشكهاي پاتريوت در لهستان و چك را مطرح كرد و در دوران اوباما نيز بر اين امر با عناوين جديد نظير سيستم موشكي شناور تاكيد نمود. در مقابل مسكو نيز ازطرح موشكي "اسكندر ام" در كالنينگراد خبر داد. اكنون چگونگي اجراي طرح سپر موشكي به چالشي ميان طرفين مبدل شده كه نتيجه آن را در روابط روسيه با ناتو ميتوان مشاهده كرد كه آينده نيز ادامه دارد . "آناتولي سردوکوف" وزير دفاع روسيه پس از جلسه روز چهارشنبه شوراي روسيه - ناتو در بروکسل اعلام کرد روسيه و ناتو هنوز نمي توانند طرح و ساختار سپر ضد موشکي اروپا را تعيين کنند. وي که در جمع خبرنگاران صحبت مي کرد، افزود: "اختلاف نظر ماهيت اصولي دارند. در وهله اول بحث تضمينهايي است که امکان استفاده سپر ضد موشکي اروپا براي رهگيري موشکهاي قاره پيماي بالستيکي روسيه را از بين ببرد". همچنين "آناتولي سرديوكوف " وزير دفاع روسيه و "رابرت گيتس " وزير دفاع آمريكا روز چهارشنبه در بروكسل به بررسي روند توسعه همكاريهاي روسيه و آمريكا در عرصه نظامي پرداختند. سرديوكوف در كنفرانس مطبوعاتي در بروكسل در پايان شوراي روسيه-ناتو در سطح وزراي دفاع گفت: مشكل، موضعگيري آمريكا در رابطه با سپر موشكي اروپا است، در ميان اعضاي ناتو كشورهايي هستند كه نگراني ما را درك كرده و ما ميتوانيم حمايت آنها را در اين زمينه بدست آوريم. روند مذاكرات نشان داد كه اختلافها ميان طرفين همچنان ادامه دارد. تعاملات اجباري در كنار آنچه ذكر شد بايد در نظر داشت كه روسيه و ناتو به دليل برخي اجبارها بايد در كنار يكديگر قرار گيرند. مسئله امنيت و مبارزه با تروريسم مهار يكديگر در قالب مذاكره و روابط، جلوگيري از قدرت يابي ساير بازيگران صحنه بين الملل با حفظ برتري نظامي ، چگونگي برخورد با تحولات صحنه بين المللل از جمله در خاورميانه و آفريقا ، بحرانهاي اقتصادي شديد در غرب و روسيه كه عملا بر نظامي گري آنها تاثير منفي گذاشته و موجب شده تا آنها با ملاحظات بيشتري براي ادامه نظامي گري خود اقدام نمايند. تلاش براي آرام سازي افكار عمومي جهان در قبال نظاميگريها و تحركات طرفين و... از جمله مسائلي است كه عملا اجبارا مسكو و ناتو را به سمت بهبود روابط سوق ميدهد به هر تقدير مسلما موازنه جنگ ميان طرفين نميتواند اجرايي شود چرا كه هزينههاي سنگيني براي آنها به همراه دارد لذا آنان براي جلوگيري از تنشها جز پذيرش ميز مذاكره چارهاي در پيش روي ندارند. البته تقابلها ميان طرفين ادامه خواهد داشت چرا كه هر كدام كوتاه آمدن در برابر ديگري را برابر با شكست ونيز تزلزل جايگاه جهاني خود ميداند. نتيجه گيري در جمع بندي كلي از تحولات اخير روابط ناتو و روسيه ميتوان گفت كه بر خلاف عملكردهاي صورت گرفته براي بهبود مناسبات تحولاتي مانند جنگ ليبي و نگاه مغرضانه غرب به پاكستان در كنار مسائل قديمي چون طرح سپر موشكي طرفين را به رويارويي با يكديگر سوق داده است. البته چنانكه ذكر شد آنها براي حفظ موقعيت و كاهش هزينهها لبخندهاي ديپلماتيك نيز به يكديگر داشته و برآنند تا به اصطلاح خود را پيرو مذاكره نشان دهند. برگزاري رزمايش مشترك و برخي مذاكرات در اين چارچوب ميباشد. به هر حال بايد گفت كه مسكو و ناتو همچون آمريكا و روسيه در جاده تقابل قرار گرفتهاند كه خروج از آن امري تقريبا دور از انتظار مينمايد بويژه اينكه پيروزي در اين نبرد با پيروزي در ساير جبههها نيز ميباشد. بر اين اساس طرفين ضمن ادعاي مذاكره و مصالحه بر ادامه تقابل بويژه در حوزه نظامي تاكيد دارند چنانكه روسيه و آمريكا نيز بر اساس منافع خود همچنان در جاده تقابل حركت ميكنند . بر اين اساس روابط ناتو و روسيه را بايد لبخندهاي خشك ديپلماتيك دانست كه خشمي از انزجار و تقابل را ميتوان مشاهده كرد .