یکم: اگر در هشتاد سال پیش نظام برنامهریزی توسعه در ایران بر پایه منطق صحیح برنامهریزی بنا شده بود آنگاه میتوانست بر مبنای نیازهای روزآمد جامعه شکل بگیرد و رشد کند.
دوم: اگر پیشگامان برنامهریزی در ایران به دلیل وابستگی، برنامههای توسعه را محل تاخت و تاز بیگانگان یعنی سفارت آمریکا و مستشارانش نمیساختند آنگاه از درونداشتهای دینی و ملی استفاده میشد.
سوم: اگر مفهوم برنامه و برنامهریزی در ایران از سالهای ابتدایی اجرای برنامههای توسعه بدرستی فهمیده میشد، آنگاه فهرست اقداماتی که بناست با پول نفت انجام شود را برنامه توسعه نامیده نمیشد.
چهارم: اگر پیروی از مظاهر دلفریب غرب را توسعه یافتگی نمینامیدند، آنگاه دربار وابسته رژیم پهلوی محل برنامهریزی و معاملات کلان با استعمارگران نبود و منابع این ملت لوطیخور نمیشد!
پنجم: اگر دانشگاهها، حوزههای علمیه و نخبگان زمانه به وظیفه خود عمل میکردند، آنگاه بیگانگان از طریق نفوذ نرم علمی بر نظام برنامه و بودجه این مملکت مسلط نمیشدند.
ششم: اگر از رهآورد شش برنامه های عمران و توسعه آمریکایی برای ایران بپرسید آنگاه سخن یکی از اهالی بخارا در توصیف حضور مغولان در ایران به ذهن میرسد که گفته بود: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.
هفتم: اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر استقلالطلبی در عرصه برنامه و برنامهریزی پیگیری میشد آنگاه برنامه ششم عمران و توسعه رژیم گذشته را (مدل سه شاخگی و اقتصادسنجی) با اندکی تغییرات به عنوان برنامه اول توسعه به کشور قالب نمیکردند.
هشتم: اگر مجلس شورای اسلامی، آگاهی و تخصص لازم برای درک مفهوم غلط از برنامه و مسیر نادرست برنامهریزی در کشور را داشت، آنگاه به راحتی برنامههای توسعه کشور به تصویب نمیرسید.
نهم: اگر در شورای نگهبان، با رویکردی عالمانه دینی و علمی علاوه بر بررسیهای شکلی، به ارزیابی روح حاکم بر برنامه و برنامهریزی و نقش آن در توسعه اجتماعی پرداخته بود، آنگاه برنامههای توسعه هیچگاه به عنوان قانون تایید نمیشد.
دهم: اگر دولتهای پس از انقلاب اسلامی، به عدم تحقق اهداف در اجرای برنامههای توسعه و بروز مشکلات روزافزون در زندگی مردم توجه میکردند، آنگاه تغییر اساسی در نظام برنامهریزی و اجرا را در دستور کار خود قرار میدادند.
یازدهم: اگر نهادها و دستگاههای نظارتی بر کار خود از نظر علمی و تخصصی مسلط بودند، آنگاه انحراف شدید برنامههای توسعه را از معیارها، اعلام و از تشدید مشکلات در زندگی مردم جلوگیری میکردند.
دوازدهم: اگر از رهآورد برنامه و برنامهریزی در چهار دهه گذشته بپرسید آنگاه باز هم جمله معروف اهل بخارا به ذهن میرسد که گفته بود: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند. ایادی رژیم گذشته، نفوذیها، سادهاندیشان دلسوز و خیل عظیم کارنابلدان تشنه قدرت و نه شیفته خدمت در نظام برنامهریزی کلان و خرد در تقسیم کار ملی، خواسته یا ناخواسته کاری با منابع ملی ایران اسلامی کردند که مغولان کردند. اکنون مائیم و انبوهی از مشکلات در زندگی مردم و این راهنامه.
مراقب راهزنان باشید
نوبسنده: دکتر محمدرضا ناری ابیانه - رییس مرکز مطالعات راه بردی سیاست روز