به کدامین دلیل مستدل ناچاریم درحالیکه میدانیم یکی از مشکلات افزایش بیرویه هزینهها تورم و فربگی دولت بوده و در این برهه از زمان حساس که به دلیل رکود و تورم شکننده همچنان سکه ای سیاه زیر پای فیل است و برای به دست آوردن یک دلار نفتی باید از هفتخوان رستم گذشت بازهم اصرار داشته باشیم وزارتخانه و سازمانهای جدیدی ایجاد شوند تا مطالبه گران فاقد مسند و مقام کلیدی بهجامانده از قطار اصلاحات بتوانند این یکی دو سال باقیمانده را بر مسند وزارت و معاونتها و مدیریتهای کل آن تکیه بزنند تا اینگونه مطالبات خود را در دقیقه نود هم که شده به چنگ آورده باشند؟!
درحالیکه بر اساس گزارشهای مستند هماکنون تعداد نیروهای شاغل در ارگانهای کشور ده برابر میانگین جهانی است! پیرامون این چالشهای موجود در دامنه دولت امید اردیبهشتماه سال ۹۵ یکی از روزنامههای کشور سرمقالهای از قول نویسنده همین مطلبی که روبروی شماست و افزون بر هشت هزار کلمه در دو و نیم صفحه که طولانیترین سرمقاله تاریخ رسانهها لقب گرفت و تحت عنوان «هفتصد گام به کدامین سو» انتشار یافت تحلیلی بر تلاشهای ابرازی دولت یازدهم طی چهارساله آن و اعلامشده در تارنمای خود بود که امروز باید به بیش از هزار گام رسیده باشد هر آنچه به نظر میرسد را ابراز نمود! که گویا هیچکدام توجیه زیرساختی و اقتصادی نداشته و شرایط گام اول برای ورود به چهلساله دوم انقلاب اسلامی را تأمین نکردهاند.
شاید دولت یازدهم که تنها حضور پررنگ خود را کموبیش در دولت دوازدهم هم ادامه داد شاهکاری مهمتر از برجام برای ارائه نداشته باشد اما نباید از یاد برد که مقام معظم رهبری به پشتوانه درایت و خصلت ذات شخصی خود و استواری بر حفظ ارزشها همیشه سعی داشتهاند تا به آحاد جامعه بخصوص منتخبان و فرهیختگان و مسئولان میدان بدهند تا ابراز نظر و عقیده نمایند درحالیکه قبل از شروع تلاشهای برجام بهصراحت فرمودند: «به وعدهها و قولهای آمریکا اعتماد ندارند» که حداقل آویزه گوش مجریان باشد زیرا آنها مو میدیدند و ایشان پیچش مو که سران و لابیهای دولت آمریکا از تأسیس تاکنون و در طول تاریخ همیشه نظراتی متزلزل داشتهاند و دیدیم که همه رفتوآمدهای فشرده و نفسگیری که تقریباً طول چهارساله دولت یازدهم را به خود اختصاص داد بهجز هزینههای سنگین و اتلاف اوقات پرارزش و حساس کشور رهاورد دیگری نداشت که البته خسارات و پیامدهای منفی جدی و غیرقابل جبرانی راهم به همراه آورد و تحریمهای جدید و خلاف اصول منشور ملل متحد هم به آن افزون گردید.
شاید گروهی بر این عقیده باقیمانده باشند که به دست آوردن چند فروند هواپیمای مسافربری ملخی ATR یکی از رهاوردهای برجام پرهزینه است درحالیکه این اتفاق را نمیتوان امتیاز بهحساب آورد که موفقیت قابلتوجهی نیست زیرا در دولت دهم دیدیم یک ایر لاینی خصوصی تعداد قابلملاحظهتری از فوکرهای ۱۰۰ را با کمیت و کیفیتی بهتر و شرایطی سهل از طریق دلالان جهت مجموعه خود خریداری که هماکنون در آسمان کشور جولان میدهند! این پیمان ناکام که هنوز هم بهصورت یکجانبه همه شرایط آن از طرف کشور ما اجرا و به آن احترام گذاشته میشود اما دیگر اعضای ۱+۵ به غش در معامله پرداخته و حذف سوئیفت را نیز به آن افزودند که امروز بعضی از کشورهای اروپایی به آن تمکین کرده تا تحریمهای ابعاد سلامتی جامعه را به آن بیفزایند و از کمپانیهایی در این زمینه بخواهند تا خواستههای آمریکا را جامه عمل بپوشانند و معدودی از داروهای استراتژیک همچون قرص پیشگیری از انعقاد خون را که نام اصلی آن کمادین و ساخته آمریکا است و در سوئد، انگلیس و کانادا با نشان وارفارین تولید میگردد را ناچار سازند از تحویل این داروی حیاتی به ایران در سایه تحریمهای جدید خودداری کنند! که بهصورت چمدانی وارد شود! از سویی ملزومات حساس ارتوپدی ازجمله «بریس ها» نیز به همین ترتیب اما از مسیر مناطقی همچون سلیمانیه کردستان عراق به نیازمندان برسد که این روزها میتوان به ممانعت از ورود کمکهای نقدی و جنسی ایرانیان مقیم خارج از کشور به زلزلهزدگان اشاره کرد که به تحریمها افزود شده! حالآنکه اینها و دهها مورد دیگر همگی از رهاوردهای پدیده ناموفق برجامی است که دولت امید به پشتوانه اعتدال و تعامل در دوران چهار سال اول با خود به ارمغان آورد. جامعه یکپارچه ایرانیان چه در داخل و چه در خارج وظیفه عقلانی خود را در همه زمینهها برای اعتلای کشور و حفظ آئین ناب محمدی به انجام رساندند و برای بقاء آن از همهچیز خود هزینه نمودند تا مجریان بتوانند به پشتوانه این ایثارها خدمتگزاری نمونه باشند که در این میان نهادها از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز خوش درخشیدند تا ملت را همچنان امیدوار نگهدارند درحالیکه رکود و تورم طی همه این سالها افزایش مییافت که شاید با توجه به فشارهای بیرونی طبیعی به نظر میرسید اما امروز چگونه باید گام دوم انقلاب را با این ضعف مدیریتی در قوه مجریه برداشت؟ همه مشکلات را نمیتوان زاییده فشارهای بیرونی دانست زیرا این کشور تواناییها و سرمایههای کلانی در خود دارد اما زمانی که هزینههای زائد در بخشهایی از قوه مجریه سر به جهنم میگذارند چطور میشود امیدوار بود تا اهداف عالیه نظام در کوتاهترین زمان ممکن به نتایج ایده آل برسند؟ آنهایی که سنگ کشورهای غربی را مرتباً به سینه میکوبند بگویند چه کردهاند که هنوز هم اکثریت بالاتفاق نیروهای مازاد دولت فربه تمام اوقات خود را پشت میزهایشان صرف گذراندن در شبکههای اجتماعی طی میکنند درحالیکه در همان کشورهای موردنظرشان در ساعات کاری گوشیهای همراه خاموش است و کارکنان هیچ واحدی حق انجام مکالمات تلفنی و دیگر فعالیتهای شخصی را بهجز ۴۵ دقیقه وقت ناهار نخواهند داشت! که امروز گوشهای از پیامدهای تأسفبار این بازی گوشیها را در بارندگیهایی که میتوانست نعمت باشد میبینیم که بهنوعی نغمت تبدیل شده است! رسانه ملی که چهارچوب خود را دارد و از آن بیرون نمیآید اما مکتوبها طی این دوران چهلساله چند میلیون کلمه پیرامون رسوبهای پشت و بعد از سدهای تازهساز مطلب نوشتند و چه نقدهایی درباره جانمایی آنها شد که خساراتی نیز برای فرهنگ و تمدن سرزمین به همراه داشته اما دولتها همچنان «بخیه به آب دوغ زدند»! و مسیلها و مصب ها و آبرفتها را نادیده انگاشتند تا به محملی برای اخذ درآمدهای ناروای شهرداریها و دیگر ارگانهای هر منطقه تبدیل شوند و میراث داران را به درد چه کنم چه کنم دچار نماید! حوادث بهظاهر کوچک اما هشداردهنده طی دهه گذشته میتوانست آژیر خطری باشد تا مسئولان و برنامه ریزان را ملتفت نماید که بزرگترها درراهاند!
آنها اگر خودشان همه توانایی انجام را در خود نمیدیدند اما میتوانستند از اینهمه پشتیبانان بیادعا که امروز در دامنه سیلابها به عرضاندام پرداختند استفاده کرده و زیرساختها را در زمان خود اصلاح نمایند.
چگونه میتوان طی چهل سال گذشته ایثارها و خدمات آنها را به آحاد جامعه در داخل و خارج از کشور که از طریق نهادهایی که ارتباط چندانی با زیرمجموعه دولتها نداشتند اما همیشه و همهجا از دلوجان در خدمت مردم بوده و هستند نادیده انگاشت که امروز هم اگر نبودند تا بدون دعوت و تنها بر اساس احساس تعهد و وظیفه که در وجودشان نهادینهشده بسیج گونه بهسوی خدمت بشتابند و تقریباً تمامی وظائفی را که قانونا به عهده دولت گذاشته بیش از توانشان انجام دهند معلوم نبود میزان خسارات چه فاجعه جبرانناپذیری را برای کشور ایجاد مینمود. آنها نهتنها دولتمردان بلکه آحاد جامعه را همچون گذشته مدیون خود کردند زیرا درحالیکه حافظ مرزها و حاکمیت و نظام از تجاوز بیگانگان هستند به تلاشهای انسان دوستانه میپردازند که قسمتی از آن وظیفه بخشهای بهزیستی و خدماترسانی دولت است که رقم قابلتوجهی از بودجه هرسال به آنها اختصاص دارد.
اگرچه کمیته امداد امام خمینی (ره) نهادی است که باید به رفع مشکلات دستتنگان بپردازد اما امروز دیگر نمیتواند خود را قانع کند تا تنها به چهارچوب تعیینشده خود بیندیشد بنابراین کاری میکند کارستان. همانگونه که ارتش دراینباره پا را فراتر از تعهداتش در قانون اساسی میگذارد و سپاه و بسیج نیز همچون همه سالهای سپریشده ایثار را الگوی خود قرار میدهند و فارغ از همه مخاطرات و خط و مرزهای تبیین شده با تمامی امکانات و توان به کمک دولت و به خاطر مردم میشتابند همچنانکه سربازان گمنام امام زمان (عج) هم از یاد نمیبرند جاننثاران آحاد جامعه اسلامی هستند که چهل سال تمام چالشها و فشارها را پذیرفتهاند و به دشمنان فرصت رخنه و عرضاندام نداده و در برابر نیرنگهایشان مردانه ایستادهاند.
بنیادهایی همچون مستضعفان و برکت و همچنین سپاه همیشه آماده و قهرمان قدس کجای پازل دولت قرار دارند که اینگونه توانستهاند نقشی پررنگ و ارزنده در رفع چالشهای جامعه که از وظایف تعریفشده قوه مجریه است داشته باشند؟ و در انتهای این تراژدی که به علت عدم توجه در گذشته به پیامد سهلانگاریها به وجود آمده بازهم نوبت آیندهنگریهای مقام معظم رهبری است که به داد دولت برسند تا حاصل همه صرفهجوییها طی سنوات گذشته را در صندوق ذخیره ملی به سازمان برنامهوبودجه بسپارند تا به هزینه تبدیل شود!
یادمان نرود اگر کلان «سمن» های مردمی با همبستگی کامل پا به عرصه نمیگذاشتند این ابر حادثه تاریخ ۲۵۰۰ ساله کشور به سادگیها مهار نمیشد بنابراین دین دولتیان به نهادها و آحاد جامعه بهآسانی قابل جبران نخواهد بود.
نویسنده: حسن روانشید