آنچه از ارکان تأثیرگذار هر جامعه در جهان یاد میشود دلیل بر حضور رسانههای متنوع و به خصوص از نوع مکتوب و مستند میباشد که نمیتوان آن را حذف نمود زیرا نشانهای هرچند محدود از تأثیرش باقی خواهد ماند و البته رکن چهارم هر نظامی است که مدعی استقلال تمامیت در تفکر و اراده میباشد در حالی که هیچگونه وظیفه و تعهدی در اجرا ندارد بلکه چشم سومی است فراتر از بصیرتهای ظاهری که میتواند چراغ راه ارکان دیگر باشد تا خدای ناخواسته به چاه غفلت نیفتند و در همه امور بهوقت و زمان خود عکسالعمل نشان داده و ظلم برنتابند.
تاریخ مدون این رکن اگر چه در عالم دیرینه است اما در سرزمین ما و به سبک و سیاق خود بیش از یکصد و چهل سال از اولین نشرهای موجود در این زمینه با نامهای کاغذ اخبار و وقایع اتفاقیه میگذرد که همچنان ادامه دارد و در این سالها رسانههای دیداری، شنیداری و آنلاین نیز به آنها افزوده شده است. اگر بخواهیم فهرست انتقال کمکهای بیدریغ تجربی این رکن را به سایر ارکان موجود در کشور خودمان به دست آوریم نیازمند آن است که سیر تاریخ را در این باره مطالعه و به خصوص تیتر یک روزنامهها را طی یک قرن و نیم گذشته واکاوی نماییم تا در لابهلای هرکدام به رمز و رازهای خفته در آنها پی ببریم. ا
صولاً روزنامهنگاری یک شغل و حرفه نیست بلکه یک واله بودن فرهنگی آکنده به سیاستهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی برای به دست آوردن نیازهای ضروری به منظور ادامه حیاط در دامنه یک زندگی شرافتمندانه و وابسته به اعتقادات عقیدتی و فرهنگی است. این ابزار کاری اگر چه در ظاهر کم اهمیت جلوه میکند اما مطالعه پیشینه آن این تصور را باطل نموده و به کاوشگر تفهیم میکند که به صورتی بسیاری از انقلابها زاییده همین رکن هستند و یا بر اثر ارتفای اندیشه و تفکر در یکی از زیر شاخههای آن متولد شدهاند و برای نمونه میتوان به انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ اشاره نمود که از خرداد ۴۲ جهانی آبستن آن بود و تنها نیاز به یک جرقه داشت که آتش به خرمن نابخردان دین ستیز بزند و این اتفاق از درون همین انحراف فکری افتاد و قلم به دستی منحرف نفوذی با نام مستعار اما از جامعه رسانه توانست از غفلت مدیری بهره جسته و مطلبی موهن را که دیکته شده از جانب رژیم وقت بود در یکی از روزنامهها منتشر نماید تا خون میلیونها مسلمان را در ایران و جهان به غلیان انداخته و آتش خفته در زیر خاکستر ریشههای ظلم و تعدی را بسوزاند و این حرارت را به آحاد دلشیفته فرهنگ تزکیه تسری نماید.
هر ورق پارهای را نمیتوان روزنامه نامید که امروز در غرب و قسمتی از شرق نمونههای فراوانی از آن نشر مییابد که روزی نامههایی بیش نیست! اصحاب حقیقی رسانه کسانی هستند که با تمام وجود خود همچون شمع میسوزند تا پروانههای عاشق به پرواز درآیند اگر چه بعضی از بالها در آتش شوق این شمع خاکستر میشوند اما تخمهای بجا مانده از آن به موجوداتی تازه تبدیل میگردند تا همچنان به دور شمع در گردش باشند. امروز اگر رکن چهارم با چرخهای پنچر شده از جفای کجسلیقگیها باز هم درحرکت است اما همچنان میسوزد تا پروانههای عاشق از نور کم فروغش بهرهمند شوند و خدای ناخواسته انگ روزی نامه بر آنها نخورد که در میان خیل این جوانان شیفته در عالم رسانه باز هم هستند معدود پیرهای دیر زمانه تا با دیدن خطهای پیشانی و کف دست سیاستها، رهنمای رهروان باشند و اجازه ندهند شعلهها بالهایشان را بسوزاند و روزنامهای سه روز تعطیل گردد که چرا تیتری با عنوان «پس از ریاض نوبت امارات است» را در تاریخ ۱۶ آبانماه ۱۳۹۶ برای روزنامه ملی کیهان انتخاب نموده است و پس از آن دیدیم که پیشگویی عارفانه این شمع سوزان برای پروانهها کاملاً واقعیت پیدا کرد زیرا ما مو میدیدیم و او پیچش مو که انصارالله به رهبری عبدالملک حوثی چگونه ائتلاف را زمینگیر کرد و در آخرین عملیات خود خط شریان حیاتی عربستان را در نفت قطع نمود تا روسیاهی به زغال بماند و کرسی نشینان نظارت بر مطبوعات عبرت بیاموزند که آنچه پیران دیر در جامعه رسانه ابراز میدارند حاصل سالها خون دل خوردن و تجربه عملی و فرهنگی و سوختن در پرتو شمع وجود استادان دیرینه است!
نویسنده: حسن روانشید