اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی که نهال آن پس از گذشت یک دوران پر از چالش ۱۴۰۰ ساله در خرداد ۴۲ توسط بنیانگذار این روش در مکتب الهی، آبیاری گردید در همان آغازین روزهای شکوفایی تازه یعنی ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ دکترین آن توسط امام راحل و در حضور هزاران مشتاق به زبان ساده و بدون هیچگونه تکلفی اعلام شد که همگی بر محور عدل و قسط استوار بود.
آنروزها آحاد جامعه به خوبی میتوانستند این خط مشی جدید را که ۱۸۰ درجه با روشهای سلاطین اختلاف داشت هضم کنند و به سرعت الگوی زندگی خود و خانواده را بر محور آن متغیر سازند.
امام خمینی «ره» پس از آن در هر نشست که با جمعی از سران کشور برگزار میگردید سعی داشتند گوشهای از پشت پردههای سخنرانی آتشین و دلچسب خود را در بهشت زهرا «س» برای حاضران بازتر نمایند که آثار و نتایج ثمر بخش آن از همان آغازین روزها هویدا شده بود. حال آنکه در تمام طول سال ۱۳۵۷ اعتصابات فراگیر نتوانست کوچکترین خللی به روند زندگی مردم که بیشتر به یک معجزه الهی شباهت داشت وارد نماید زیرا تمامی ۳۶ میلیون نفوس کشور یکپارچه شده بودند تا هر آنچه در سفره دارند به صورت مشترک استفاده نمایند بنا بر این آمادگی پذیرش کلام الهی رهبر را از جان و دل داشتند و پذیرفتند که این تنها مرکب عدل است که میتواند مدینه فاضله را رهآورد داشته باشد.
بد نیست هرچند وقت یکبار نوار سخنان امام «ره» را در بهشت زهرا به کرات بشنویم تا خللی در اعتقادات اولیه ما از برداشت آنها ایجاد نگردد زیرا هر آنچه در اجرای این فرامین کوتاهی شود فاصله گرفتن از مکتب و روشهای آن را در بر خواهد داشت. مقام معظم رهبری که حضورشان رحمتگونه است سعی وافر دارند تا در هر جلسه از سخنرانیهای خود گوشهای از فرمایشات گهربار امام «ره» را یادآوری نمایند میطلبد تا یک به یک آحاد جامعه نیز به بازنگری و دوباره خوانی و شنیدن آن همت نمایند که البته مسئولان برای اجرای این خواسته به حق در اولویت قرار دارند.
چهار دهه از آن روزهای تاریخی و شاید تکرار نشدنی میگذرد و امروز کشور اسلامی ایران وارد پنجمین دهه انقلاب خود شده که بدون رودربایستی باید گفت این تنها سپاه پاسداران به همراه بسیج است که به طور اکمل همچنان به رهنمودهای امام «ره» در حیطه عدل و قسط پایبند باقی مانده است در حالی که قوای سهگانه و بخصوص مجریه آن بعد از دهه اول علاوه بر تلاشهایی که در آن شد اما نتوانستند از ورود بعضی بیدردان جامعه به آن جلوگیری نمایند بنابراین نبود فیلترهای عقیدتی کامل باعث شد تا خسارات هنگفتی از نظر اجتماعی و اقتصادی به آنها وارد شود.
بخش اقتصادی و بازرگانی و بخصوص این اواخر قسمتی از فرهنگی و اجتماعی آن همچنان با چالشهایی روبهرو است که دود آن چشمهای یک به یک آحاد جامعه را آزار میدهد. عدم توازن در پرداختها بخصوص در امر یارانههای کلان در همه زمینهها از محل صندوق ذخیره ملی طی سنوات گذشته دال بر اثبات این مدعا است که اگر یارانهای به رکنی از ارکان چهارگانه اختصاص داده میشود مراقبت گردد تا دیناری از آن به انحراف کشیده نشود! بنابراین باید در این زمینه مدیریتی مقتدر ناظر بر اجرای صحیح قسط همراه با عدل و داد حضور داشته باشد تا منافع این منابع منحصراً و به طور مساوی شامل حال آحاد جامعه گردد.
چالشها و تنشها در کمبود منابع میتواند حاصل همین بیمبالاتیها در تقسیم قسط و عدل باشد تا نه تنها بعد معنوی آن صدمه نبیند بلکه از نظر مادی نیز جنبه عمومیت رعایت شود. دهها تن کاغذ با ارز ۴۲۰۰ تومانی که ۵۰ درصد مابقی ارزش واقعی آن جنبه یارانهای دارد برای رسانهها و انتشار کتاب که به نوعی خوراک فرهنگ جامعه است ثبت سفارش میشود اما تنها معادل یک سوم این تخصیص اعتبار کاغذ وارد که قسمت اعظم آن به دست دلالان میافتد و دوسوم دیگر ارز به سوی ناکجا آباد سفر میکند! که مشخص نیست دلیل اینگونه اتفاقات و دستاندازیها به بیتالمال آن هم اینچنین چه میتواند باشد و کجای این راهآب نشتی دارد؟
شاید بتوان به صراحت ادعا نمود که معدودی از مدیران ارشد طی تمام این سالها موجودی صندوق ذخیره ملی را میراث پدری خود فرض میکردند بنابراین تنها وظیفه و مسئولیت خود را در مقابل آن ثبت سند و امضاء دستور انتقال قسمتی از موجودی به حسابهای دیگر پنداشته غافل از اینکه همه این ارقام حاصل خون کسانی است که در راه اعتلای دین و وطن به شهادت رسیدهاند یا از مجروحان و جانبازان دفاعمقدس هستند که در آسایشگاهها و زیر ماسکهای اکسیژن شاهد این بیمبالاتی و جفای به عهدها میباشند بنابراین میطلبد تا دولتمردان در حفظ و حراست از این میراثها چه مادی و چه معنوی دقت نظر بیشتری داشته باشند و برای هزینه کردن هر یک ریال آن متهها به خشخاش بگذارند! و بهرهمندان را موظف سازند در مقابل دریافت این یارانه که به نوعی خوردن برگ از درخت توت است ابریشم پس بدهند که اصحاب رسانه و ناشران نیز موظفاند مراقبت نمایند حقوق جامعه در مبحث فرهنگ به یغما نرفته و در مقابل دریافت آن محتوای نشر خود را هر چه بیشتر افزایش دهند و ارزشها را بیش از گذشته ترویج نمایند تا این ارقام گرانبها بجا هزینه شده و رونق تولید فهم و درک را توأم با علوم جدید بهینه سازد.
نویسنده: حسن روانشید