برونرفت از مقدمهچینی پیرامون تأمین آب شرب برای آحاد جامعه و توجه به اصل موضوع که بحران نه در توزیع بلکه تهیه آن است کمی مشکل به نظر میرسد زیرا شروع این اقدام طی دهه چهل برای شهر موزهای چون اصفهان که زیر ذرهبین سیاحان و جهانگردان خارجی در جهت ایجاد درآمد پایدار گردشگری است گامی به جلو بود اما بهمرورزمان روح آن از کالبد خدمت خارج و به دامنه قرطاس بازیهای متداول رفت تا بجای توجه به نقشه و دوراندیشی و تدبیر در صرفهجویی صحیح و نهادینه کردن این سنت و انتقال به نسلهای بعدی، درنهایت به یک بروکراسی اداری همراه با میز، مبل، صندلی و دیگر ابزار آن تبدیل شود و اکثریت کسانی که باید لباس رزم و مدافعان مهریه حضرت فاطمه زهرا «س» را به تن کنند و درصدد اصلاح معایب و بهروزرسانی انتقال آن بدون هدر رفتن یک قطره به مصرفکننده واقعی و حذف دورریز و پرتهای آن باشند در پشت میزهایی لمیدهاند که اینجا مهندس آن هم باید در مسیر لولهگذاریها به رصد بپردازد که نم پس ندهند زیر کمبود اکسیژن را میتوان در داخل و بدون وابستگیها بهمنظور تنفس در هوای آلوده تأمین و یا درنهایت از خارج وارد کرد اما دریغ از آب که مجادلههایش بحث دیگری دارد زیرا سالهاست سایه شوم آن بر مراودات بر سر کشورهای ترکیه، سوریه و عراق سنگینی میکند آنچه که امروز نیاز مبرم جوامع و بخصوص آنهایی که در حریم کویر زندگی میکنند حیاتی و استراتژیک میباشد چیزی بهجز حفظ و ارتقاء موجودی و ذخایر زیرزمینی آب نیست زیرا تولید مشابه یا تراریخته ای از آن امکانپذیر نخواهد بود. اهداف و سندهای بالادستی دراینباره کاملاً شفاف، واضح و روشن است که باید سرمایهگذاری به تفکیک شرب از مصرفی اختصاص یابد و زیرساختهای نگهداری، حراست و انتقال را بازسازی و یا نوسازی نمود تا قطرهای از این نعمت گرانبها هدر نرود که نیل به این اهداف نیازمند اقدام جهادی است و از جنس کلام معمار انقلاب یعنی متخصص باید متعهد باشد و خاکی پوشان دوران دفاع مقدس و سنگر سازان بی سنگر را میطلبد زیرا کتوشلوارپوشانی که تنها کمبودشان کراوات یا پاپیون است هرگز نمیتوانند در این جایگاه نقش خدمتگزار را داشته باشند که جایگاه واقعی آنها وزارت امور خارجه است تا بهعنوان دیپلمات یا وابسته فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و درنهایت هنری و سلبیریتی مشغول به کار شوند. خدمتگزاری در این بخش الگوی بسیجیانی است که به پوشیدن لباس خاکی عشق میورزند و همه امور را در پناه سنگرها به انجام میرسانند که بازی با آب بیخطرتر از بازی با آتش نیست زیرا حذف این تشنگی مفرط را به همراه دارد و شعلهور شدن دیگری خاکستر بجا میگذارد! وبینارهای امروزی همان سمینارهای قدیمی است که رنگ و لباس عوض کرده که آن زمان در پشت میزهای رستورانی صرف غذا میشد و امروز همان سفره در خانهها گسترده میشود تا به بهانه قرنطینه شبکهای همسان شاد دانش آموزان در انتظار کادر اداری باشد! برونرفت از تنش عظیم کمبود آب که ترکشهای آن را چند سالی است شاهدیم نیازمند بهرهوری از فرهنگ بسیجی و سپردن آن به روحیههایی همچون خرازیها میباشد تا لشکری بنام امام حسین «ع» که سمبل مهریه امابیها در روز عاشورا بهحساب میآید تدارک دیده و فارغ از تشکیلات اداری، مقتدرانه از نم و قطرههای آن حراست کنند و با نظارت در اجرای صحیح پیمانکاریها هر شب و روز شاهد ترکیدن شبکه در سطح شهر نباشیم تا پس از هدر رفت مصرف یک روز بخشی از شهر، به تعمیر و ترمیم آن پرداخته شود! اما اینگونه اتفاقات عادی شده برای جامعه در کشورهایی که با مشکل بحران آب روبرو نیستند بهندرت دیده میشود که برای ما تماشای نمایشی رایگان بیش نیست! زهی تأسف که در این اندیشه نیستیم تا فارغ از تیزرهای تبلیغاتی اگر یک روز بجای آب در لولهها هوا جاری بود چه خواهیم کرد؟ آنوقت است که استعفاها یکییکی از وزیر شروع تا به مدیرعامل و مدیران شعب «آب فا» برسد بدون آنکه نهادی از آنها بازخواست کرده و بگوید خوابهایتان به خیر! اکثریت بالاتفاق حاضر در میدان هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم، تحصیلات زیر دیپلم و حتی در حد ابتدایی را داشته و شاید بیسواد بودند اما نتیجه مثبت آن، جهانی را در آکادمیهای نبرد به تعجب و حیرت واداشت که ناچار به اصلاح تئوریهای گذشته خود شوند تا رمز موفقیت را به دست آورده و بسیج به معنای واقعی را در قالب سپاه و در صدر آن قرار دهند که درسی باشد برای آنهایی که با سلاح ایدئولوژی مثبت و مبتنی بر ایمان ناب وارد کارزار میشوند. حالا حراست از مادهای حیاتی به نام آب و عنوان میراث برای نسلهای بعدی تنها از کسانی ساخته است که روحیه و روش بسیجی داشته باشند و فارغ از البسه و امکانات بهروز و راحت با همان لباس خاکیرنگ وارد کارزار شوند و آب را همچون هویت، خاک و ایدئولوژی حراست نمایند. اولین گام برای رسیدن به مقصود، تغییر ماهیتهاست تا انفاس سرکش زیر پا گذاشته شوند که انجام این منظور برخاستن از پشت میزها و دل کندن از آن را میطلبد تا به حضور سه مسئول دفتر برای یک مدیرعامل آب فای استانی خاتمه داده شود تا هرکس بتواند بهراحتی و بدون عبور از فیلترها با متولی توزیع و تفکیک آب شرب از آب مصرفی تماس داشته باشد! و در گام بعدی باید زرقوبرق را از درودیوارها زدود و همانند دیگر ارگانهای شهر ساختمانی چندطبقه و در حد نیروهای موجود اختیار کرد و پارک شهر موجود! را تحویل دستگاههای نیازمند ازجمله شهرداریها و بخش درمان استان داد تا به بوستانی برای اهالی محدوده تبدیل و نمازخانه بزرگ آن را به مسجد منطقه تبدیل نمود زیرا از چهارسو تا فاصله یک کیلومتری، محلی برای اجتماعات و برگزاری عبادات ندارند که این نمازخانه در حال حاضر تنها ظهر هرروز پذیرای نفراتی انگشتشمار از کارکنان آب فا میباشد و بقیه اوقات را میزبان باد هواست! و مرحله سوم به تعدیل نیروهای شاغل و غیر فنی اختصاص دارد که متأسفانه درصد بالایی از آنها تنها روز را به عصر میرسانند تا در اولین فرصت با زدن کارت از بوستانی چند هزار متری با عنوان اداره خارج شوند که درواقع وسعت و تعداد دفاتر و اتاقها و بالطبع کارمندان آن از بالاترین نهاد استان یعنی استانداری بیشتر است! مراحل پیشنهادی و پشت پردههای رفاهی موجود و اختصاصی در این مجموعه تافته جدا بافته برای رفع چالش یا به حداقل رساندن و تعدیل تنشهای آینده پیرامون بحران آب در استان کویری اصفهان بازهم در همین روزنامه متعهد ادامه خواهد داشت.
نویسنده: حسن روانشید