جان کری وزیر خارجه آمریکا در دوره اوباما و نماینده ویژه رئیسجمهور فعلی این کشور در امور آب و هوایی ادامه حضور آمریکا در خاورمیانه را مهم و استراتژیک اعلام کرد و درباره کاهش حضور نظامی این کشور در غرب آسیا مدعی شد «واشنگتن به دلایل مهم و استراتژیک و به دلیل وجود برخی مسائل حل نشده، به حضور و مشارکت خود در منطقه ادامه خواهد داد.» جان کری گفت: «فکر نمیکنم آمریکا یک مرتبه حضورش را که به دلایل بسیاری برای منطقه استراتژیک و مهم است، کاهش دهد. فکر میکنم که بسیاری از چیزها بستگی به آنچه که در ارتباط با مسائل استراتژیک رخ میدهد دارد که خارج از مسئولیتهای من است، ارتباطی با مسائل آب و هوایی ندارد.» کری در ادامه گفت: «اما به مشارکت شدید در اینجا ادامه خواهیم داد زیرا مسائل حل نشدهای وجود دارد. مسائل حل نشده قرار نیست یک مرتبه طوری تغییر کنند که آمریکا یا سایر طرفها که به امنیت و صلح کمک میکنند یا میخواهند در این زمینه کمک کنند، ناپدید شوند. فکر نکنم این اتفاق بیفتد.» جان کری در حالی که از «کمک آمریکا به ایجاد ثبات در منطقه» خبر داده که هیچ وقت به این پرسش اساسی پاسخ نداده، که محصول دو دهه حضور تمام قد در منطقه خصوصا در عراق و افغانستان و دخالت در امور سوریه چه بوده ؟
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، آمریکاییها بر طبل نظام تک قطبی جهان نواختند و با لشکر کشی به منطقه خاورمیانه سعی کرده، قدرت خود را به منصه ظهور برسانند. مقامات وقت آمریکا، حمله به عراق و افغانستان را با موضوعات اقتصادی و سیاسی توجیه کردند، ولی هیچ وقت نگفتند که این حملات هم برای دستیابی به ماده حیاتی نفت و هم برای اثبات نظام امپریالیستی آمریکا صورت پذیرفت.
حضوری که خروجی اش جز تروریستپروری در منطقه نبود. بهراستی چه رازی در سخنان جدید جان کری نهفته است؟ گویا اینبار یک چهره کلیدی در سیاست خارجی آمریکا به صحنه آمده است تا با انتقال این پیام خیال تروریستهای تحت امر آمریکا، اسرائیل و سعودی ها را در منطقه راحت سازد. آمریکا به خوبی می داند که حضورش در منطقه نیاز به بهانه دارد و چه بهانه ای بهتر از نا امنی که توسط تروریست های دستپرورده خودش انجام می شود؟ ادامه حیات جریان های تروریستی، مشروعیت بخش حضور آمریکا در منطقه است. تا در پس این حضور و دخالت با حمایت از حکومت های وابسته در مقابل نهضت های مسلمان و انقلابی ، بیشترین کمک را به حفظ امنیت اسرائیل نماید. از طرفی هر چه این تولید ناامنی و به دنبال آن حضور امریکا در منطقه ادامه پیدا کند، می تواند ضمن کنترل ذخایر و منابع نفتی و منطقه استراتژیک خاورمیانه، تقاضا برای تسلیحات نظامی از سوی کشورهای منطقه را افزایش داده و با فروش گسترده تسلیحات نظامی خویش ، ضمن رونق دادن به بخشهای مختلف اقتصاد غرب و استثمار ذخایر ارزی کشورهای اسلامی منطقه ، از توسعه و پیشرفت زیربنائی آنان جلوگیری به عمل می آورند . نکتهای که استفان لندمن نظریهپرداز آمریکایی و دانش آموخته دانشگاه هاروارد هم به آن اشاره دارد: «آمریکا هیچ گاه سیاست خاورمیانهای خود را تغییر نخواهد داد؛ هدف ایالات متحده ترسیم نقشه خود، تضعیف کشورهای منطقه، غارت منابع آنها و تقسیم غنائم با شرکای امپریالیستی است. وی افزود: تا زمانی که این منطقه سرشار از نفت باشد، مداخله جویی ارتش آمریکا برای ماندن در آن ادامه خواهد داشت.»
آمریکا نیک می داند هر قدرتی که کنترل و نظارت بر خلیجفارس و خاورمیانه را در اختیار دارد، کنترل و نظارت امور جهانی را نیز در دست خواهد داشت. و نقطه امیدش برای تحقق این مسأله تروریست های تحت امرش هستند. امیدی را که رزمندگان جبهه مقاومت در گوشه گوشه منطقه بارها نا امید کردهاند. موقعیت و افزایش نفوذ جمهوری اسلامی و افزایش تحرکات روسیه در منطقه و شتاب گرفتن چینیها در عرصه اقتصادی و همچنین افزایش اختلاف آمریکا و اروپا را هم اضافه کنید تا به پایان نظام تک قطبی و افول قدرت آمریکا و دست و پا زدنهای بی نتیجه امثال جان کری پی ببرید.
نویسنده: دکتر معین ضابطی