خاورمیانه طی چند دهه اخیر همواره از کانون های اصلی بحران جهانی بوده است. نکته قابل توجه آنکه در این معادلات چند محور قدرت مشاهده می شد. در حوزه منطقه در یک سوی معادله رژیم صهیونیستی و سعودی با برخورداری از حمایتهای آمریکا و کمکهای تسلیحاتی غرب خود را قدرت برتر منطقه معرفی می کردند و از سوی دیگر آمریکا به عنوان هژمونی جهانی خود را معرفی و خواستار تمکین کل منطقه در قبال سیاستهایش را داشت. نکته قابل توجه در معادلات اخیر منطقه دگرگونی در این وضعیت است. سعودی در حالی ۶ سال جنگ را به مردمی من تحمیل کرده است که مقاومت و ارتش یمن با بهره گیری از ساختار پهپادی و موشکی بومیشان توانستهاند سعودی را زمین گیر نمایند بگونه ای که سعودی اکنون برای آتش بس به سازمان ملل متوسل شده است. در حوزه آمریکا نیز، دستاوردهای بومی دفای جمهوری اسلامی ایران عملا تمان معادلات آمریکا را به هم ریخته است بگونه ای که امروز در دریا، هوا و زمین آمریکا توان مقابله با ایران را ندارد و حتی ترامپ با آن همه رادیکالیستی جرات چنین اقدامی را نداشته است. نکته قابل توجه در موازنه مقاومت اقدامات و واکنشهای اخیر گروه های فلسطینی در برابر تجاوزات ارتش صهیونیستی است.
رژیم صهیونیستی با اهداف شخصی نتانیاهو نخست وزیر این رژیم و نیز رویکرد کلان سرکوب و اشغالگری طی روزهای اخیر سرکوبگری گستردهای را در قدس، کرانه باختری و غزه به پا کرده است. برخلاف تصور صهیونیستها گروههای فلسطینی صرفا به اقدام اعتراضی و تظاهرات بسنده نکرده اند بلکه حملات موشکی مقاومت فضایی از وحشت را در اراضی اشغالی به پا کرده است چنانکه دیروز صهیونیستها از موشک باران ۲۵۰ موشک به سرزمین های اشغالی خبر دادند. جالب توجه آنکه گندب آهنین صهیونیستها نیز توان مقابله با این توان موشکی را نداشته است.
مجموع آنچه ذکر شد در کنار توان حزبالله لبنان و نیز مقاومت سوریه و عراق در مقابله با تروریستها، زنجیره ای از موازنه وحشت را در منطقه به پا کرده است که برتری جبهه مقاومت در برابر دشمنان منطقه را بیش از پیش آشکار می سازد. امروز جهانیان اذعان دارند که عرصه میدان، عرصه مقاومت است چنانکه غزه بار دیگر می رود تا دستاوردی دیگر را رقم زند و فضایی از رعب و وحشت را بر اراضی اشغالی حاکم سازد.
نویسنده: قاسم غفوری