انتخابات ریاست جمهوری فرانسه دیروز در حالی برگزار شد که از یک سو گزارشها از مشارکت پایین مردم پای صندوقهای رای حکایت دارد و از سوی دیگر در برخی مناطق نیز تظاهرات ضد دولتی برگزار شده است. در نهایت نیز شواهد امر حکایت از آن داشته است که مکرون رئیس جمهور کنونی فرانسه با آرایی نه چندان مطلوب راهی مرحله دوم شده است.
حال این سوال مطرح است که چرا در فرانسهای که خود را مهد قانون گذاری و دموکراسی مینامد چنین رویکردی صورت گرفته است؟ پاسخ به این پرسش را در کارنامه مکرون میتوان جسجو کرد. مکرون در حالی ۵ سال پیش قدرت را در دست گرفت که ادعای محوری آن را مقابله با چالشهای اقتصادی، احیای جایگاه مستقل جهانی برای فرانسه و در نهایت گسترش دموکراسی و بشر دوستی تشکیل میدهد. او مدعی بود که فرانسه را به قدرتی بزرگ مبدل خواهد کرد. ادعاها در حالی مطرح شده است که نگاه اقتصاد دانان به فرانسه حکایت از آن دارد که این کشور در وضعیت اقتصادی مطلوبی قرار ندارد و بخش عمدهای از جامعه از وضعیت اقتصادی کشورشان ناراضی میباشند.
در همین حال در بحران کرونا نیز مکرون نتوانست آنطور که باید اقدام موثری داشته باشد و فرانسه در جمع بالاترین تلفات کرونایی بوده است. در حوزه منطقهای نیز در حالی انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده بود و مرکل نیز از صدر اعظمی آلمان، عملا مکرون نتوانست جایگاه ارزندهای برای فرانسه در اتحادیه کسب نماید بویژه اینکه وعدههای وی منبی نزدیکی به چین و روسیه براساس منافع کشورش نیز اجرایی نشده است و جنگ اوکراین نشانگر وجود ماهیت خودستایانه سایر کشورهای غربی در وجود فرانسه برای نابودی مسکو است که در لوای نام اوکراین صورت میگیرد. در صحنه بین الملل نیز فرانسه عملا نتوانسته بازیگری مستقل باشد چنانکه در نهایت به مهرهای در دستان آمریکا مبدل شده است که رفتارهای غیر سازنده فرانسه در مذاکرات ایران و ۱+۴ در وین نمودی از این وضعیت است. هر چند که مرکون با رویکردهای راست افراط گرایانه نظیر اقدام علیه ارزشهای اسلامی و حتی افریقایی تبارها به دنبال کسب آرای مردمی بوده است که عمل این سیاست نیز دستاورد چندانی برایش به همراه نداشته است.
نویسنده: فرامرز اصغری
حال این سوال مطرح است که چرا در فرانسهای که خود را مهد قانون گذاری و دموکراسی مینامد چنین رویکردی صورت گرفته است؟ پاسخ به این پرسش را در کارنامه مکرون میتوان جسجو کرد. مکرون در حالی ۵ سال پیش قدرت را در دست گرفت که ادعای محوری آن را مقابله با چالشهای اقتصادی، احیای جایگاه مستقل جهانی برای فرانسه و در نهایت گسترش دموکراسی و بشر دوستی تشکیل میدهد. او مدعی بود که فرانسه را به قدرتی بزرگ مبدل خواهد کرد. ادعاها در حالی مطرح شده است که نگاه اقتصاد دانان به فرانسه حکایت از آن دارد که این کشور در وضعیت اقتصادی مطلوبی قرار ندارد و بخش عمدهای از جامعه از وضعیت اقتصادی کشورشان ناراضی میباشند.
در همین حال در بحران کرونا نیز مکرون نتوانست آنطور که باید اقدام موثری داشته باشد و فرانسه در جمع بالاترین تلفات کرونایی بوده است. در حوزه منطقهای نیز در حالی انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده بود و مرکل نیز از صدر اعظمی آلمان، عملا مکرون نتوانست جایگاه ارزندهای برای فرانسه در اتحادیه کسب نماید بویژه اینکه وعدههای وی منبی نزدیکی به چین و روسیه براساس منافع کشورش نیز اجرایی نشده است و جنگ اوکراین نشانگر وجود ماهیت خودستایانه سایر کشورهای غربی در وجود فرانسه برای نابودی مسکو است که در لوای نام اوکراین صورت میگیرد. در صحنه بین الملل نیز فرانسه عملا نتوانسته بازیگری مستقل باشد چنانکه در نهایت به مهرهای در دستان آمریکا مبدل شده است که رفتارهای غیر سازنده فرانسه در مذاکرات ایران و ۱+۴ در وین نمودی از این وضعیت است. هر چند که مرکون با رویکردهای راست افراط گرایانه نظیر اقدام علیه ارزشهای اسلامی و حتی افریقایی تبارها به دنبال کسب آرای مردمی بوده است که عمل این سیاست نیز دستاورد چندانی برایش به همراه نداشته است.
نویسنده: فرامرز اصغری