لیز تراس نخستوزیر انگلیس در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل به یائیر لاپید، نخستوزیر این رژیم اطلاع داده که انگلیس سفارت خود را از تلآویو به قدس اشغالی منتقل خواهد کرد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز ساعاتی پیش با انتشار پیامی در توئیتر ضمن اعلام این خبر نوشت: تشکر میکنم از دوست خوبم، لیز تراس، نخستوزیر انگلیس که اعلام کرد در حال بررسی انتقال سفارت انگلیس به اورشلیم (قدس اشغالی) است.
این اقدام از سوی تراس نخست وزیر انگلیس در حالی صورت گرفته است که مروری بر چند دهه رفتار انگلیس در قبال مسئله فلسطین نشان میدهد که لندن هرگز موضعی آشکار در حمایت از صهیونیستها نداشته و با رویکردی دو پهلو بر آن بوده تا هم خواستههای این رژیم را محقق سازد و هم جایگاهش را در منطقه و کشورهای اسلامی و عربی حفظ نماید. به عنوان نمونه انگلیس در حال با اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ و طی دوران قیومیت تا سال ۱۹۴۵ زمینه ایجاد و گسترش رژیم جعلی صهیونیستی را فراهم کرد که در زمان رایگیری در سازمان ملل رای ممتنع به شکل گیری این رژیم داد. در طول چند دهه گذشته نیز همواره بازی دو پهلو در قبال فلسطین را حفظ کرده است.
در این شرایط این سوال مطرح است که چرا تراس چنین اقدامی صورت داده و از خطوط اصلی لندن عبور کرده است؟ پیش از هر چیز باید در نظر داشت که در ساختار پادشاهی انگلیس نه نخست وزیر بلکه خاندان سلطنتی که اکنون به چارلز سوم رسیده نقش اساسی را دارد لذا اقدام تراس را باید در چارچوب رفتار ساختار حاکم بر انگلیس ارزیابی کرد. در باب اهداف شخصی لیز تراس میتوان گفت که وی به دلیل نداشتن پشتوانه مردمی برای ادامه حضور در قدرت، همچون بسیاری از سران غرب رویکرد و خدمت به رژیم صهیونیستی را برخوردار شدن از حمایت لابی صهیونیستی میداند چنانکه در حوزه حمایتهای مالی نیز چشم داشت به برخی کشورهای عربی دارد که حمایت وی از جنایات سعودی علیه شهروندانش و مردم یمن نمودی از این رفتار است.
اما در باب ساختار حاکم بر انگلیس میتوان گفت که از زمان جنگ اوکراین تا حدودی صفبندیهای جهانی آشکارتر شده است چنانکه صهیونیستها نیز با کنار نهادن اصل بی طرفی میان آمریکا و روسیه در نهایت جانب آمریکا را گرفته و علیه مسکو وارد جنگ شدهاند. با توجه به نقش گسترده انگلیس در ایجاد جنگ اوکراین میتوان سخن تراس را پاداشی برای صهیونیستها به دلیل مشارکت آشکار در جنگ اوکراین دانست که با هدف استمرار بحران سازی در جهان صورت گرفته است. به هر تقدیر اقدام تراس را میتوان برداشته شدن نقاب از چهره انگلیس در مسئله فلسطین دانست که سندی دیگر بر واهی بودن ادعای غرب در باب طرح دو دولتی و حمایت از ازادی فلسطینیها میباشد که لزوم تکیه فلسطینیان به مقاومت به عنوان تنها گزینه رسیدن به حقوقشان را بیش از پسش آشکار میسازد.
نویسنده: علی تتماج
این اقدام از سوی تراس نخست وزیر انگلیس در حالی صورت گرفته است که مروری بر چند دهه رفتار انگلیس در قبال مسئله فلسطین نشان میدهد که لندن هرگز موضعی آشکار در حمایت از صهیونیستها نداشته و با رویکردی دو پهلو بر آن بوده تا هم خواستههای این رژیم را محقق سازد و هم جایگاهش را در منطقه و کشورهای اسلامی و عربی حفظ نماید. به عنوان نمونه انگلیس در حال با اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ و طی دوران قیومیت تا سال ۱۹۴۵ زمینه ایجاد و گسترش رژیم جعلی صهیونیستی را فراهم کرد که در زمان رایگیری در سازمان ملل رای ممتنع به شکل گیری این رژیم داد. در طول چند دهه گذشته نیز همواره بازی دو پهلو در قبال فلسطین را حفظ کرده است.
در این شرایط این سوال مطرح است که چرا تراس چنین اقدامی صورت داده و از خطوط اصلی لندن عبور کرده است؟ پیش از هر چیز باید در نظر داشت که در ساختار پادشاهی انگلیس نه نخست وزیر بلکه خاندان سلطنتی که اکنون به چارلز سوم رسیده نقش اساسی را دارد لذا اقدام تراس را باید در چارچوب رفتار ساختار حاکم بر انگلیس ارزیابی کرد. در باب اهداف شخصی لیز تراس میتوان گفت که وی به دلیل نداشتن پشتوانه مردمی برای ادامه حضور در قدرت، همچون بسیاری از سران غرب رویکرد و خدمت به رژیم صهیونیستی را برخوردار شدن از حمایت لابی صهیونیستی میداند چنانکه در حوزه حمایتهای مالی نیز چشم داشت به برخی کشورهای عربی دارد که حمایت وی از جنایات سعودی علیه شهروندانش و مردم یمن نمودی از این رفتار است.
اما در باب ساختار حاکم بر انگلیس میتوان گفت که از زمان جنگ اوکراین تا حدودی صفبندیهای جهانی آشکارتر شده است چنانکه صهیونیستها نیز با کنار نهادن اصل بی طرفی میان آمریکا و روسیه در نهایت جانب آمریکا را گرفته و علیه مسکو وارد جنگ شدهاند. با توجه به نقش گسترده انگلیس در ایجاد جنگ اوکراین میتوان سخن تراس را پاداشی برای صهیونیستها به دلیل مشارکت آشکار در جنگ اوکراین دانست که با هدف استمرار بحران سازی در جهان صورت گرفته است. به هر تقدیر اقدام تراس را میتوان برداشته شدن نقاب از چهره انگلیس در مسئله فلسطین دانست که سندی دیگر بر واهی بودن ادعای غرب در باب طرح دو دولتی و حمایت از ازادی فلسطینیها میباشد که لزوم تکیه فلسطینیان به مقاومت به عنوان تنها گزینه رسیدن به حقوقشان را بیش از پسش آشکار میسازد.
نویسنده: علی تتماج