همسايه ها بخوابيد، راحت تر از هميشه
خاموش شده صدای، زهرا برا همیشه
دیگر از این زمانه، شد سیر یار حیدر
بست کولهبار خود را، رفت از کنار حیدر
لعنت به میخ و مسمار، لعنت به درب و دیوار
گرفت جان دویار مولا را به یک بار
دخت نبی خدایا، کشته قوم کین است
دشمنی مغیره، دشمنی دیرینه است
آتش هجر زهرا، در دل کشد زبانه
علی دخت نبی را، به خاک سپرد شبانه
پیوسته در عزایش، مولا زند به سینه
شد کشته زهرای من، به دست قوم کینه
علی امام عالم، در گوشهای نشسته
مثل کبوتری که، بال و پرش شکسته
آخر شده بی مادر، حسین عزیز زهرا
یا شده غمگین حسن، عصای دست زهرا
هرشب بیاد مادر، بر سجده سر گذارد
تن پوش مادرش را، زینب بسر گذارد
هر شب به جای مادر، زینب بهر حسین
سازد آبی مهیا، از بهر نور دو عین
دار و ندار زینب، رفت از کنار زینب
از دوری نگارش، شد بیقرار زینب
کلثوم زار و خسته، سرگشته وغمینه
از داغ مادر خود، دائم زند به سینه
شیعه ز داغ زهرا، بر سر زند و سینه
رفت از کنار مولا ، آن ماه بی قرینه
کی میشود خدایا، صاحب زمان بیاید
قبرشریف زهرا، بر شیعه رو نماید
دعا کند خدایا «سیرنگ» به حق زهرا
نزدیک شود الهی، ظهور به حق زهرا