عوامل سازنده فیلمِ هندی «دانکی» با انتشار سکانسی از مرزبان ایرانی ثابت کردند که هیچ شناختی از ایران و مردم آن ندارند.
سینما آیینه تمامقد انعکاس احساسات و عواطف و گاهی مروری بر اتفاقات گذشته برای شفافسازی نسل حاضر و یا شاید برخی اوقات تصمیمی برای تخریب وجهه برخی از قومیتها و یا کشور خاصی است. قضیه «هولوکاست»، «جنگ جهانی اول و دوم»، «بردهداری در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی»، «حادثه ۱۱ سپتامبر» و حتی «جنگ هشتساله ایران و عراق»، حوادث و اتفاقاتی است که در سالهای اخیرِ سینما بسیار دستمایه ساخت فیلمها و سریالهایی شده که هرکدام از یک منظر به این اتفاقات پرداختهاند و گاهی حق مطلب را ادا نکردهاند و بهاصطلاح قدیمیها از آن ور بام افتادهاند و باعث رنجش خاطر عدهای شدند که فیلمنامه را خلاف واقعیت و یا حتی توهین به عدهای خاص دانستهاند. راه دور نمیرویم، همین چند سال پیش بود که سریال «سرزمین مادری» ساخته کمال تبریزی از سوی هموطنان لُر زبان مورد انتقاد قرار گرفت و همین مورد باعث شد که پخش سریال به دلیل احترام به هموطنان تا رفع ایرادات وارده، به تعویق بیفتد و در سال جاری روی آنتن صداوسیما برود. سریال «نون خ» و «پایتخت» نیز از این قاعده مستثنی نبودند و به دلیل اینکه به قشر و زبان خاصی از ایران پهناور اشاره داشتند در ابتدا مورد انتقاد برخی قرار گرفتند و عوامل بااحتیاط و دقت بیشتری سعی کردند بقیه سریال را بسازند و روی آنتن ببرند.
حال این قضیه تصوری جهانی به خود گرفته و برخی از فیلمسازان، یا از روی ناآگاهی یا از روی شیطنت قصد دارند با تحریف برخی واقعیتها، چهره نادرستی از یک قشر خاص و یا یک کشور را به جهانیان القا کنند. کمی به عقب بازگردیم، «استیون اسپیلبرگ» با ساخت «فهرست شیندلر» در سال ۱۹۹۳، سرو صدای عجیبی به پا کرد، فیلمی در خصوص آوارگان یهودی و مصائب آنها برای رهایی از بند و اردوگاههای آلمان نازی که در آن زمان برخی از صحنههای فیلم، مورد انتقاد بسیاری از یهودیان قرار گرفت.
سینمای بالیوودِ هندوستان که بیشتر به سینمای عاشقانه و ترکیبی از اغراق و حرکات موزون شهرت دارد در آخرین ساخته خود به کارگردانی «راجکومار هیرانی»، «دانکی» را به روی پرده برده است. این فیلم بر اساس یک روش مهاجرت غیرقانونی به نام «مهاجرت دانکی» ساخته شده است. درونمایه این فیلم بر اساس گروهی است که سعی دارند به دلیل مشکلات عدیده از هندوستان مهاجرت، و خود را به سرزمین و آمال و آرزوهایشان یعنی اروپا برسانند.
داستانِ توهین و تحریف این فیلم از جایی شروع میشود که در مسیر فیلمنامه، این گروه سعی دارند برای رسیدن به مقصد، از هنگ مرزی ایران رد شوند. در فیلم و در این سکانس نشان داده میشود که ماموری بهظاهر ایرانی با گرفتن رشوه اجازه عبور مهاجران غیرقانونی را میدهد؛ ولی دقایقی بعد افسر ارشد ایرانی با تعقیب و گریز به مهاجران هندی میرسد و با راهانداختن حربهای اجازه فرارکردن سه نفر از مهاجران را میدهد؛ ولی در ادامه با اسلحه اقدام به کشتن آنها میکند. در ادامه نیز با دستگیری مابقی اعضای مهاجر در پایگاهی قصد تجاوز به یکی از زنهای گروه را دارد که با پادرمیانی شاهرخ خان (یکی از بازیگران این فیلم)، مأمور ایرانی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و مهاجران در نهایت فرار میکنند. با نگاهی دقیق به روایت این سکانس، پُر واضح است که کارگردان هندی هیچ زمینه و اطلاعاتی نه از ایران دارد و نه ایرانی جماعت، حتی لوکیشن و میزانسنی را هم که برای فیلمبرداری این سکانس انتخاب کردهاند هیچ شباهتی با آنچه که در ایران است ندارد. توهین مستقیم به مرزبانان ایرانی و ادعا به گرفتن رشوه برای ردکردن مهاجران غیرقانونی و انگِ تجاوز به غریبهها نکاتی است که نمیشود بهراحتی از کنار آن عبور کرد.
همانطور که در ابتدای مطلب عرض شد سینما درگاهی است همهگیر که میتواند احساسات و عواطف و حتی گلایهها و حرفهای شخصی و حتی سیاستهای یک کشور را به دیگران بدون جنگ و خونریزی القا کند. کاری که سینمای بالیوود در فیلم دانکی انجام داده که از قضا در مدت کوتاه اکران به فروش و استقبال خوبی نیز دست پیدا کرده، مصداق بارز توهین به ایران و ایرانی است و اصلاً بویی از سهلانگاری و یا عدم آگاهی از آن به مشام نمیرسد.
از زمان اکران تا به امروز و زمان انتشار این مطلب با فرض همهگیر بودن این قضیه در فضای مجازی، همچنان مقامات هندوستان در سکوت به سر میبرند و هیچ یک در قبال این توهین فاحش واکنش درخوری نشان ندادهاند. جالب اینجاست که بهغیراز «ساترا» که انتشار این فیلم را در شبکههای نمایش خانگی به دلیل آنچه که توهین فاحش به مرزبانان غیور ایرانی قلمداد شده، ممنوع اعلام کرده هیچ یک از مقامات رسمی ایران، علیالخصوص وزارت خارجه کشورمان نسبت به این موضوع، موضعگیری نداشتهاند. همه میدانند که در این برهه حساس چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی، کشور درگیر هجمههای سنگین داخلی و خارجی است، کشور با معضلهای بزرگی همچون حادثه تروریستی ۱۳ دیماه کرمان که به شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنانمان منجر شد، دستوپنجه نرم میکند، ولی این مسائل دلیلی بر این نیست که مقامات و مسئولین از تهدیدهایی اینچنینی و تخریب چهره ایران در جوامع جهانی، غافل شوند .
جا دارد مسئولین، علیالخصوص وزارت امور خارجه و کانون اسلامی فارغالتحصیلان شبهقاره هند با انتشار بیانیهای اعتراضی نسبت به این فیلم و ارسال آن به سفارت هندوستان در ایران، ناراحتی و رنجش خاطر را نسبت به این فیلم ضدایرانی بهصورت علنی بیان کنند. انفعال در این قضیه بهخصوص بعد از موضعگیری نهچندان راسخ هندوستان در قبال قضیه طوفان الاقصی و روابط اقتصادی آنها با رژیم صهیونیستی میتواند در درازمدت باعث بروز مشکلاتی بینالمللی شود که در نهایت حل آن، انرژی زیادی را میطلبد.
سینما آیینه تمامقد انعکاس احساسات و عواطف و گاهی مروری بر اتفاقات گذشته برای شفافسازی نسل حاضر و یا شاید برخی اوقات تصمیمی برای تخریب وجهه برخی از قومیتها و یا کشور خاصی است. قضیه «هولوکاست»، «جنگ جهانی اول و دوم»، «بردهداری در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی»، «حادثه ۱۱ سپتامبر» و حتی «جنگ هشتساله ایران و عراق»، حوادث و اتفاقاتی است که در سالهای اخیرِ سینما بسیار دستمایه ساخت فیلمها و سریالهایی شده که هرکدام از یک منظر به این اتفاقات پرداختهاند و گاهی حق مطلب را ادا نکردهاند و بهاصطلاح قدیمیها از آن ور بام افتادهاند و باعث رنجش خاطر عدهای شدند که فیلمنامه را خلاف واقعیت و یا حتی توهین به عدهای خاص دانستهاند. راه دور نمیرویم، همین چند سال پیش بود که سریال «سرزمین مادری» ساخته کمال تبریزی از سوی هموطنان لُر زبان مورد انتقاد قرار گرفت و همین مورد باعث شد که پخش سریال به دلیل احترام به هموطنان تا رفع ایرادات وارده، به تعویق بیفتد و در سال جاری روی آنتن صداوسیما برود. سریال «نون خ» و «پایتخت» نیز از این قاعده مستثنی نبودند و به دلیل اینکه به قشر و زبان خاصی از ایران پهناور اشاره داشتند در ابتدا مورد انتقاد برخی قرار گرفتند و عوامل بااحتیاط و دقت بیشتری سعی کردند بقیه سریال را بسازند و روی آنتن ببرند.
حال این قضیه تصوری جهانی به خود گرفته و برخی از فیلمسازان، یا از روی ناآگاهی یا از روی شیطنت قصد دارند با تحریف برخی واقعیتها، چهره نادرستی از یک قشر خاص و یا یک کشور را به جهانیان القا کنند. کمی به عقب بازگردیم، «استیون اسپیلبرگ» با ساخت «فهرست شیندلر» در سال ۱۹۹۳، سرو صدای عجیبی به پا کرد، فیلمی در خصوص آوارگان یهودی و مصائب آنها برای رهایی از بند و اردوگاههای آلمان نازی که در آن زمان برخی از صحنههای فیلم، مورد انتقاد بسیاری از یهودیان قرار گرفت.
سینمای بالیوودِ هندوستان که بیشتر به سینمای عاشقانه و ترکیبی از اغراق و حرکات موزون شهرت دارد در آخرین ساخته خود به کارگردانی «راجکومار هیرانی»، «دانکی» را به روی پرده برده است. این فیلم بر اساس یک روش مهاجرت غیرقانونی به نام «مهاجرت دانکی» ساخته شده است. درونمایه این فیلم بر اساس گروهی است که سعی دارند به دلیل مشکلات عدیده از هندوستان مهاجرت، و خود را به سرزمین و آمال و آرزوهایشان یعنی اروپا برسانند.
داستانِ توهین و تحریف این فیلم از جایی شروع میشود که در مسیر فیلمنامه، این گروه سعی دارند برای رسیدن به مقصد، از هنگ مرزی ایران رد شوند. در فیلم و در این سکانس نشان داده میشود که ماموری بهظاهر ایرانی با گرفتن رشوه اجازه عبور مهاجران غیرقانونی را میدهد؛ ولی دقایقی بعد افسر ارشد ایرانی با تعقیب و گریز به مهاجران هندی میرسد و با راهانداختن حربهای اجازه فرارکردن سه نفر از مهاجران را میدهد؛ ولی در ادامه با اسلحه اقدام به کشتن آنها میکند. در ادامه نیز با دستگیری مابقی اعضای مهاجر در پایگاهی قصد تجاوز به یکی از زنهای گروه را دارد که با پادرمیانی شاهرخ خان (یکی از بازیگران این فیلم)، مأمور ایرانی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و مهاجران در نهایت فرار میکنند. با نگاهی دقیق به روایت این سکانس، پُر واضح است که کارگردان هندی هیچ زمینه و اطلاعاتی نه از ایران دارد و نه ایرانی جماعت، حتی لوکیشن و میزانسنی را هم که برای فیلمبرداری این سکانس انتخاب کردهاند هیچ شباهتی با آنچه که در ایران است ندارد. توهین مستقیم به مرزبانان ایرانی و ادعا به گرفتن رشوه برای ردکردن مهاجران غیرقانونی و انگِ تجاوز به غریبهها نکاتی است که نمیشود بهراحتی از کنار آن عبور کرد.
همانطور که در ابتدای مطلب عرض شد سینما درگاهی است همهگیر که میتواند احساسات و عواطف و حتی گلایهها و حرفهای شخصی و حتی سیاستهای یک کشور را به دیگران بدون جنگ و خونریزی القا کند. کاری که سینمای بالیوود در فیلم دانکی انجام داده که از قضا در مدت کوتاه اکران به فروش و استقبال خوبی نیز دست پیدا کرده، مصداق بارز توهین به ایران و ایرانی است و اصلاً بویی از سهلانگاری و یا عدم آگاهی از آن به مشام نمیرسد.
از زمان اکران تا به امروز و زمان انتشار این مطلب با فرض همهگیر بودن این قضیه در فضای مجازی، همچنان مقامات هندوستان در سکوت به سر میبرند و هیچ یک در قبال این توهین فاحش واکنش درخوری نشان ندادهاند. جالب اینجاست که بهغیراز «ساترا» که انتشار این فیلم را در شبکههای نمایش خانگی به دلیل آنچه که توهین فاحش به مرزبانان غیور ایرانی قلمداد شده، ممنوع اعلام کرده هیچ یک از مقامات رسمی ایران، علیالخصوص وزارت خارجه کشورمان نسبت به این موضوع، موضعگیری نداشتهاند. همه میدانند که در این برهه حساس چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی، کشور درگیر هجمههای سنگین داخلی و خارجی است، کشور با معضلهای بزرگی همچون حادثه تروریستی ۱۳ دیماه کرمان که به شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنانمان منجر شد، دستوپنجه نرم میکند، ولی این مسائل دلیلی بر این نیست که مقامات و مسئولین از تهدیدهایی اینچنینی و تخریب چهره ایران در جوامع جهانی، غافل شوند .
جا دارد مسئولین، علیالخصوص وزارت امور خارجه و کانون اسلامی فارغالتحصیلان شبهقاره هند با انتشار بیانیهای اعتراضی نسبت به این فیلم و ارسال آن به سفارت هندوستان در ایران، ناراحتی و رنجش خاطر را نسبت به این فیلم ضدایرانی بهصورت علنی بیان کنند. انفعال در این قضیه بهخصوص بعد از موضعگیری نهچندان راسخ هندوستان در قبال قضیه طوفان الاقصی و روابط اقتصادی آنها با رژیم صهیونیستی میتواند در درازمدت باعث بروز مشکلاتی بینالمللی شود که در نهایت حل آن، انرژی زیادی را میطلبد.
علی کلانتری