بههرحال در کنار هر تمدن مثبتی میتواند انتخابهای منفی هم وجود داشته باشد که باید توجه داشت هر چه میزان تخلفات در هر کشوری محدودتر و نزدیک به صفر باشد میتوان آن سرزمین را متمدن و جامعالشرایط دانست تا آرامآرام بهسوی مدینه فاضله برود.
متأسفانه غرب که بنیانگذار تمدنهای نویافته از اوایل قرن نوزدهم میلادی است و تا امروز این مسیر را ادامه داده اما در کنار آن دامنه انحرافات را هم باز گذاشته تا خصلت معرفت را با تمدن معاوضه کند و بار دیگر این اتفاق نادر در بدو خلقت انسان تکرار شود که میگوید: «پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم.» آنچه در غرب و بخصوص اروپای آن زمان اتفاق افتاد تا به رنسانس فرانسه ختم شود، اگرچه ازنظر علمی و اقتصادی حائز اهمیت بود اما در کنار آن با حاشیههایی روبرو گردید تا کشورهایی چون آندلس را که بیش از هشتصد سال مسلمان بودند تحت القائات خود درآورده که در کوتاهترین زمان ممکن برگزیدگان سستعنصر آن را منحرف نماید و درب هزاران مسجد را تخته کند تا نام این کشور مسلماننشین هم از آندلس به اسپانیا تغییر یابد.
این یک تحول منفی و نقطهضعف برای آن دوران بود که میتوانست دیگر کشورها مسلمان را نیز اگرچه پایگاه ضعیفی داشتند تحت تاثیر قرار دهد تا بهمرورزمان دست به ناهنجاریهای مذهبی بزنند. همچنان که در ادامه بعضی از پایگاههای سمبل اسلام همچون عربستان سعودی اقدام به ایجاد شهرکهای بهظاهر متمدن در حاشیه دریای سرخ نمود تا آنچه در غرب دلیل بر تمدن به شمارمی آید در یک کشور ام القرا هم که سرزمین وحی اسلام است باب گردد که همه اینها آژیر خطرهایی است تا دیگر کشورهای متزلزل بهظاهر اسلامی بهواسطه حاکمان سستعنصر تحریک شده و ابزار کار غرب یعنی اسرائیل، بتواند فریبشان دهد که اگرچه لیدرهای این تمدن مادی بهصورت تماموقت و شبانهروزی مشغول طراحی و پیدا کردن راهکارهای تازهای برای منحرف کردن نسلهای جدید از مبدأ اسلام هستند تا امروز کودک و نوجوان و جوان این کشورها بدون انگیزههای علمی غرق در گرداب اینترنت و فضای مجازی شده و از خود بیخود باشند!
اگرچه کشور ما در این زمینه با مقاومتهای ستودنی دراینباره همراه بوده اما از یکسو زندگیهای آپارتماننشینی و از سوی دیگر نداشتن برنامه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت سبب شده تا کودکان و نوجوانان وقتشان به بطالت بگذرانند.
از سوی دیگر مشغله کاری اولیاء یعنی پدران و مادران و اینکه آنها فرصت کافی برای وقتگذرانی با فرزندان خود را ندارند نیز باعث میشود تا این شکاف همچون فرونشست زمین روزبهروز عمیقتر شود که همان فقدان عاطفه است. پدر صبح زود از خانه خارج میشود و آخر شب خستهوکوفته برگشته و دیگر زمانی پیدا نمیکند تا با نسلهای پاییندستی خود به گفتگو و گپ زدن بنشیند که حداقل میزان ارتباط عاطفی است و از سوی دیگر اگر مادر هم قسمتی از روز را به کاری خارج از خانه مشغول باشد، آنچه میماند و در توان دارد میبایست صرف تأمین غذا و آسایش جسمی اهالی این سرپناه کند که او نیز انرژی مازادی بهمنظور مصرف کردن در امر ارتباط عاطفی با فرزند را ندارد تا آسیبهای دسترسی مستقیم و بدون نظارت کودکان و نوجوانان به فضای مجازی اتفاق بیفتد.
محمد لسانی، یکی از کارشناسان خبره رسانههای مجازی، در این رابطه میگوید: «وقتی کودکان و نوجوانان به محتوای پالایش نشده دسترسی پیدا میکنند، خطرات زیادی متوجه آنها میشود، ممکن است درگیر قلدری آنلاین شوند یعنی افراد زورگویی سر راهشان قرار بگیرند و از آنها خواستههای ناحقی داشته باشند یا با کلام و لحن نامناسب کودک را خطاب قرار دهند. در جایجای جهان، کودکان و نوجوانان زیادی به دلیل درگیر شدن با پدیده قلدری آنلاین دچار افسردگی یا حتی خودکشی شدهاند. علاوه بر این ممکن است یک پنهانکاری از سوی کودکان و نوجوانان شکل بگیرد که در حوزههای مختلف اقتصادی، جنسی و سیاسی میتواند باشد.
اینکه کودک و نوجوان، قرارها و گفتگوهای پنهانی با افراد ناآشنا داشته باشد و پدر و مادر نیز از وجود چنین دوستانی در داخل یا خارج از کشور اطلاعی نداشته باشد. همچنین خطر سوم، بحث محتوای نامناسب اعم از محتوای مربوط به مواد مخدر، الکل و جنسی نیز کودکان و نوجوانان را تهدید میکند، علاوه بر آن موضوع اعتیاد به اینترنت و رهاشدگی بچهها در فضای مجازی نیز مطرح است که نباید از آن بهسادگی عبور کرد.» با تمام شدن امتحانات دانش آموزان و شروع تعطیلات تابستانی، دغدغه گذراندن اوقات فراغت هم شروع میشود. شاید این بچهها در یکی دو کلاس تابستانی هم ثبتنام کنند، اما بقیه روزها و ساعاتشان بدون هیچ برنامهای خالی میماند. به همین علت و بهمرورزمان نسلهای آینده با نوعی پوچی محتوا روبرو میشوند تا در خانه بمانند بدون اینکه ابزار سالمی برای تخلیه انرژی و آموختنهای مناسب داشته باشند.
از سویی کلاسهای تابستانه هم با چالش شهریههای کلان و هزینههای بسیاری چون ایابوذهاب، ابزار فعالیت و تغذیه مواجه است که در توان مالی اکثریت آحاد جامعه نیست تا راه میانبر را برگزینند و دراینبین آسانترین و ارزانترین سرگرمی یعنی تلفن همراه و یا تبلت را در اختیار فرزندان خود قرار دهند که با فعال کردن اینترنتش وارد دنیای پررمزوراز مجازی شوند. دنیایی که گاه آنها را در درون از خود بیخود و درنهایت گم میکند!
متأسفانه غرب که بنیانگذار تمدنهای نویافته از اوایل قرن نوزدهم میلادی است و تا امروز این مسیر را ادامه داده اما در کنار آن دامنه انحرافات را هم باز گذاشته تا خصلت معرفت را با تمدن معاوضه کند و بار دیگر این اتفاق نادر در بدو خلقت انسان تکرار شود که میگوید: «پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم.» آنچه در غرب و بخصوص اروپای آن زمان اتفاق افتاد تا به رنسانس فرانسه ختم شود، اگرچه ازنظر علمی و اقتصادی حائز اهمیت بود اما در کنار آن با حاشیههایی روبرو گردید تا کشورهایی چون آندلس را که بیش از هشتصد سال مسلمان بودند تحت القائات خود درآورده که در کوتاهترین زمان ممکن برگزیدگان سستعنصر آن را منحرف نماید و درب هزاران مسجد را تخته کند تا نام این کشور مسلماننشین هم از آندلس به اسپانیا تغییر یابد.
این یک تحول منفی و نقطهضعف برای آن دوران بود که میتوانست دیگر کشورها مسلمان را نیز اگرچه پایگاه ضعیفی داشتند تحت تاثیر قرار دهد تا بهمرورزمان دست به ناهنجاریهای مذهبی بزنند. همچنان که در ادامه بعضی از پایگاههای سمبل اسلام همچون عربستان سعودی اقدام به ایجاد شهرکهای بهظاهر متمدن در حاشیه دریای سرخ نمود تا آنچه در غرب دلیل بر تمدن به شمارمی آید در یک کشور ام القرا هم که سرزمین وحی اسلام است باب گردد که همه اینها آژیر خطرهایی است تا دیگر کشورهای متزلزل بهظاهر اسلامی بهواسطه حاکمان سستعنصر تحریک شده و ابزار کار غرب یعنی اسرائیل، بتواند فریبشان دهد که اگرچه لیدرهای این تمدن مادی بهصورت تماموقت و شبانهروزی مشغول طراحی و پیدا کردن راهکارهای تازهای برای منحرف کردن نسلهای جدید از مبدأ اسلام هستند تا امروز کودک و نوجوان و جوان این کشورها بدون انگیزههای علمی غرق در گرداب اینترنت و فضای مجازی شده و از خود بیخود باشند!
اگرچه کشور ما در این زمینه با مقاومتهای ستودنی دراینباره همراه بوده اما از یکسو زندگیهای آپارتماننشینی و از سوی دیگر نداشتن برنامه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت سبب شده تا کودکان و نوجوانان وقتشان به بطالت بگذرانند.
از سوی دیگر مشغله کاری اولیاء یعنی پدران و مادران و اینکه آنها فرصت کافی برای وقتگذرانی با فرزندان خود را ندارند نیز باعث میشود تا این شکاف همچون فرونشست زمین روزبهروز عمیقتر شود که همان فقدان عاطفه است. پدر صبح زود از خانه خارج میشود و آخر شب خستهوکوفته برگشته و دیگر زمانی پیدا نمیکند تا با نسلهای پاییندستی خود به گفتگو و گپ زدن بنشیند که حداقل میزان ارتباط عاطفی است و از سوی دیگر اگر مادر هم قسمتی از روز را به کاری خارج از خانه مشغول باشد، آنچه میماند و در توان دارد میبایست صرف تأمین غذا و آسایش جسمی اهالی این سرپناه کند که او نیز انرژی مازادی بهمنظور مصرف کردن در امر ارتباط عاطفی با فرزند را ندارد تا آسیبهای دسترسی مستقیم و بدون نظارت کودکان و نوجوانان به فضای مجازی اتفاق بیفتد.
محمد لسانی، یکی از کارشناسان خبره رسانههای مجازی، در این رابطه میگوید: «وقتی کودکان و نوجوانان به محتوای پالایش نشده دسترسی پیدا میکنند، خطرات زیادی متوجه آنها میشود، ممکن است درگیر قلدری آنلاین شوند یعنی افراد زورگویی سر راهشان قرار بگیرند و از آنها خواستههای ناحقی داشته باشند یا با کلام و لحن نامناسب کودک را خطاب قرار دهند. در جایجای جهان، کودکان و نوجوانان زیادی به دلیل درگیر شدن با پدیده قلدری آنلاین دچار افسردگی یا حتی خودکشی شدهاند. علاوه بر این ممکن است یک پنهانکاری از سوی کودکان و نوجوانان شکل بگیرد که در حوزههای مختلف اقتصادی، جنسی و سیاسی میتواند باشد.
اینکه کودک و نوجوان، قرارها و گفتگوهای پنهانی با افراد ناآشنا داشته باشد و پدر و مادر نیز از وجود چنین دوستانی در داخل یا خارج از کشور اطلاعی نداشته باشد. همچنین خطر سوم، بحث محتوای نامناسب اعم از محتوای مربوط به مواد مخدر، الکل و جنسی نیز کودکان و نوجوانان را تهدید میکند، علاوه بر آن موضوع اعتیاد به اینترنت و رهاشدگی بچهها در فضای مجازی نیز مطرح است که نباید از آن بهسادگی عبور کرد.» با تمام شدن امتحانات دانش آموزان و شروع تعطیلات تابستانی، دغدغه گذراندن اوقات فراغت هم شروع میشود. شاید این بچهها در یکی دو کلاس تابستانی هم ثبتنام کنند، اما بقیه روزها و ساعاتشان بدون هیچ برنامهای خالی میماند. به همین علت و بهمرورزمان نسلهای آینده با نوعی پوچی محتوا روبرو میشوند تا در خانه بمانند بدون اینکه ابزار سالمی برای تخلیه انرژی و آموختنهای مناسب داشته باشند.
از سویی کلاسهای تابستانه هم با چالش شهریههای کلان و هزینههای بسیاری چون ایابوذهاب، ابزار فعالیت و تغذیه مواجه است که در توان مالی اکثریت آحاد جامعه نیست تا راه میانبر را برگزینند و دراینبین آسانترین و ارزانترین سرگرمی یعنی تلفن همراه و یا تبلت را در اختیار فرزندان خود قرار دهند که با فعال کردن اینترنتش وارد دنیای پررمزوراز مجازی شوند. دنیایی که گاه آنها را در درون از خود بیخود و درنهایت گم میکند!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت