با معرفی وزرای دولت چهاردهم به مجلس شورای اسلامی و مشخص شدن اسامی وزرای پیشنهادی، قطعاً سازوکارهای اداری برای بعد از اخذ رأی اعتماد و نشستن رسمی بر کرسی وزارت آماده میشود و اینبار هم باز بساط «معرکه گیری» برای انتخاب معاونین و مدیران کل و سایر مدیران میانی چیده میشود.
اصلاح طلبانی که حدود 16سال بطور رسمی و غیر رسمی از مصادر امور دور بودهاند خود را آماده میکنند تا با اتوبوسهای «وی آی پی» تخت گاز بسوی تقسیم غنائم بتازانند. نوش جانشان و مبارکشان باد!
در این وجیزه برآنم درباره یکی از مهمترین جایگاه های اداری هر وزارتخانه و حتی دولت چند سطری بنویسم و در راستای وظیفه حرفهای ام به دولت جدید در حد بضاعتم کمکی کرده باشم.
یکی از مهمترین چالشهای دولت جدید که در دولتهای قبل هم وجود داشته و عیان بوده است موضوع «اطلاع رسانی و روابط عمومیهاست» و این مهم را میتوان در ضعف ساختاری نظام اطلاع رسانی کشور و روابط عمومیها دانست.
تجربه دولتهای پس ازجنگ تحمیلی تاکنون نشان داده است نگاه مدیران ارشد و میانی دستگاههای دولتی به مقوله روابط عمومی و اطلاع رسانی صرفاً نصب پلاکاردهای سیاه وسفید و رنگی در مناسبتهای عزا و اعیاد است و عملاً در بسیاری از دستگاهها مدیران روابط عمومی، مسئول «تروخشک» کردن آقایان، و رتق و فتق امور شخصی آنان هستند و بس!
در حقیقت درک درستی از وظایف روابط عمومی و ضرورت اطلاع رسانی در اکثر مسئولان کشور وجود ندارد و یک مدیر بلافاصله پس از انتصابش اولین کاری که میکند تنی چند از دوستان هم حزبی و جناحی خود را در روابط عمومی به کار میگمارد که آنها هم عمدتاً افرادی سیاسی کار و نه حرفهای هستند که آن حوزه را تبدیل به پایگاه فعالیتهای سیاسی و تقسیم امکانات بین دوستان خود میکنند و اطلاع رسانی همچنان ابتر میماند!
لذا به عنوان یک روزنامه نگار نخستین دغدغهام از شکل گیری روابط عمومیها در دولت چهاردهم این است که بازهم عدهای در این سمتها منصوب شوند که به قول معروف «پیاده» هستند و تنها وظیفه شان «پولپاشی» بین یاران و آنهایی که اصطلاحاً «کیف کش و توییت زن» نامیده میشوند باشند و اصل برنامه اطلاع رسانی صحیح هوا شود!
لذا به آقایان وزرا توصیه میکنم که در انتخاب تیم اطلاع رسانی خود در دولت و وزارتخانهها، نه گرایش حزبی و فعالیت ستادی در انتخابات، بلکه توانمندی حرفهای و شناخت از مسائل و مشکلات مردم، افراد را در اولویت اول قرار دهند.
همه ما و کسانی که دل در گرو نظام و انقلاب دارند، موفقیت دولت چهاردهم برایشان یک آرزوی قلبی است، زیرا پیروزی این دولت، در واقع پیروزی نظام و کشور است. اما همه نگرانی ما از این است که روابط عمومیها مانند دولتهای آقایان احمدی نژاد و روحانی تبدیل به پایگاههای سیاسی برای آتش بازی با مسائل بیهوده و ایجاد تنش و دو قطبیها شوند و این واحدها عملاً و بصورت زیرزمینی وظیفه تأمین معاش «آتش بیاران معرکه» و جریان سازان سیاسی کار شوند. تجربههای زیانباری که بخش مهمی از آن را در دولتهای اسبق دیدهایم.
جمع دیگری که میتوانند نظام اطلاع رسانی دولت جدید را آسیب پذیر کنند جمعهای خود ساختهای است که خود را در شکلهای مختلف نمایندگان روابط عمومی ها میدانند و بساط کاسبی خیلی خوبی را طی سالهای گذشته به راه انداختهاند و از هر دولتی و وزارتخانهای به نوعی بهره برداری مادی میکنند و تحت عنوان این که از ما متخصصتر در این زمینه نیست با لابیهای مخفیانه آدم های خود را به عنوان مدیر روابط عمومی به مدیران «حقنه» میکنند و بعد از آن بر کیسه بیت المال چنبره میزنند!
لذا از آنجا که جناب پزشکیان خود بارها گفته است که دولت سوم کسی نیست، انتظار می رود تا در گزینش مجموعههای اطلاعرسانی نهاد ریاست جمهوری و وزارتخانهها دستور دهد دقت لازم اعمال شود تا روابط عمومیهای تراز دولت ایشان شکل بگیرد. باز هم در این خصوص خواهیم نوشت.
اصلاح طلبانی که حدود 16سال بطور رسمی و غیر رسمی از مصادر امور دور بودهاند خود را آماده میکنند تا با اتوبوسهای «وی آی پی» تخت گاز بسوی تقسیم غنائم بتازانند. نوش جانشان و مبارکشان باد!
در این وجیزه برآنم درباره یکی از مهمترین جایگاه های اداری هر وزارتخانه و حتی دولت چند سطری بنویسم و در راستای وظیفه حرفهای ام به دولت جدید در حد بضاعتم کمکی کرده باشم.
یکی از مهمترین چالشهای دولت جدید که در دولتهای قبل هم وجود داشته و عیان بوده است موضوع «اطلاع رسانی و روابط عمومیهاست» و این مهم را میتوان در ضعف ساختاری نظام اطلاع رسانی کشور و روابط عمومیها دانست.
تجربه دولتهای پس ازجنگ تحمیلی تاکنون نشان داده است نگاه مدیران ارشد و میانی دستگاههای دولتی به مقوله روابط عمومی و اطلاع رسانی صرفاً نصب پلاکاردهای سیاه وسفید و رنگی در مناسبتهای عزا و اعیاد است و عملاً در بسیاری از دستگاهها مدیران روابط عمومی، مسئول «تروخشک» کردن آقایان، و رتق و فتق امور شخصی آنان هستند و بس!
در حقیقت درک درستی از وظایف روابط عمومی و ضرورت اطلاع رسانی در اکثر مسئولان کشور وجود ندارد و یک مدیر بلافاصله پس از انتصابش اولین کاری که میکند تنی چند از دوستان هم حزبی و جناحی خود را در روابط عمومی به کار میگمارد که آنها هم عمدتاً افرادی سیاسی کار و نه حرفهای هستند که آن حوزه را تبدیل به پایگاه فعالیتهای سیاسی و تقسیم امکانات بین دوستان خود میکنند و اطلاع رسانی همچنان ابتر میماند!
لذا به عنوان یک روزنامه نگار نخستین دغدغهام از شکل گیری روابط عمومیها در دولت چهاردهم این است که بازهم عدهای در این سمتها منصوب شوند که به قول معروف «پیاده» هستند و تنها وظیفه شان «پولپاشی» بین یاران و آنهایی که اصطلاحاً «کیف کش و توییت زن» نامیده میشوند باشند و اصل برنامه اطلاع رسانی صحیح هوا شود!
لذا به آقایان وزرا توصیه میکنم که در انتخاب تیم اطلاع رسانی خود در دولت و وزارتخانهها، نه گرایش حزبی و فعالیت ستادی در انتخابات، بلکه توانمندی حرفهای و شناخت از مسائل و مشکلات مردم، افراد را در اولویت اول قرار دهند.
همه ما و کسانی که دل در گرو نظام و انقلاب دارند، موفقیت دولت چهاردهم برایشان یک آرزوی قلبی است، زیرا پیروزی این دولت، در واقع پیروزی نظام و کشور است. اما همه نگرانی ما از این است که روابط عمومیها مانند دولتهای آقایان احمدی نژاد و روحانی تبدیل به پایگاههای سیاسی برای آتش بازی با مسائل بیهوده و ایجاد تنش و دو قطبیها شوند و این واحدها عملاً و بصورت زیرزمینی وظیفه تأمین معاش «آتش بیاران معرکه» و جریان سازان سیاسی کار شوند. تجربههای زیانباری که بخش مهمی از آن را در دولتهای اسبق دیدهایم.
جمع دیگری که میتوانند نظام اطلاع رسانی دولت جدید را آسیب پذیر کنند جمعهای خود ساختهای است که خود را در شکلهای مختلف نمایندگان روابط عمومی ها میدانند و بساط کاسبی خیلی خوبی را طی سالهای گذشته به راه انداختهاند و از هر دولتی و وزارتخانهای به نوعی بهره برداری مادی میکنند و تحت عنوان این که از ما متخصصتر در این زمینه نیست با لابیهای مخفیانه آدم های خود را به عنوان مدیر روابط عمومی به مدیران «حقنه» میکنند و بعد از آن بر کیسه بیت المال چنبره میزنند!
لذا از آنجا که جناب پزشکیان خود بارها گفته است که دولت سوم کسی نیست، انتظار می رود تا در گزینش مجموعههای اطلاعرسانی نهاد ریاست جمهوری و وزارتخانهها دستور دهد دقت لازم اعمال شود تا روابط عمومیهای تراز دولت ایشان شکل بگیرد. باز هم در این خصوص خواهیم نوشت.
فرهاد خادمی