در فرهنگ لغات المعانی پیرامون کلمه«قواف» اینگونه گفته میشود که به معنی سخن قافیه دار باشد و در واقع گفتن نوعی شعر است برای سرگرم کردن جامعه و عبور از بحرانهایی که در آن غرق شده و امروز معادل آن را با جابجایی حروف میتوان به نوعی وفاق با شبههای از همان معنی تعریف و توصیف نمود تا ضمن اضافه کردن کلمه دهان پرکن «ملی» به جملهای کوتاه تبدیل شود و به کمک آن بتوان همانگونه که معنای «قواف» است برای مدتی هرچند کوتاه جامعه را سرگرم کرد در حالی که «از کوزه همان برون تراود که در اوست!»
حادثه سرنگونی بالگرد رئیس جمهور شهید اگرچه بازتابش به نام رئیسی بود اما باز خوردش به کام بعضی مدیران کلانی شد که در کوران بهت جامعه مجدداً به مقامهای بالا دست یافتند در حالی که اکثریت آنها در آزمون و خطاهای گذشته نمرات تجدیدی و مردودی گرفته بودند که شاید حالا شهریور گزینشهای جدید فرا رسیده باشد و بتوان بعضی دروس را تک ماده کرد! از سد مدیران بالادستی و بعضاً امضا طلاییها با مساعدت قانون گذران گذشتیم اما امروز نوبت انتصاب میانهها و پایین دستیها توسط همین بالادستیهای بعضاً مردودیست که به ناچار آنها هم به نوعی کپی پیست خواهند پرداخت و همانهایی را بر میگزینند که قبلاً نتوانستهاند گامی مثبت برای حل معضلات پیچیده و فراوان جامعه محروم بردارند که میطلبد اگربه جزاین است عادلانه وعاقلانه عمل کنند و درسطح کلان به انتصاب معاونان و مدیران کل و بخصوص استانداران و فرماندارانی بپردازند که حداقل چهرههای نو و جوان و از نظر تفکر توانمند داشته باشند زیرا بعضی متولیان قدیمی ضمن اینکه رزومه قابل دفاعی ندارند پا به جاده کهنسالی گذاشتهاند تا حداقل وفاقی که تحمیل شده است بیرنگ نشود زیرا اگر انتخابها و انتصابهای نهایی و پایین دستی نیز به همین سبک ادامه یابد؛ رئیس جمهور چهاردهم باید پس از دریافت کارت زرد، منتظر نارنجی و در ادامه قرمز آن هم باشد که در سخنان کوتاه و بریده بریده و دو پهلو به وزیران کابینه توصیه بدون تاکید دارند«حتی الامکان مدیران پایین دستی را فعلاً تعویض نکنند و تغییر ندهند» اما از این نوع کلام سیاسی رقیق مشخص است که تحت اللفظی است تا اگر قرار شد استاندار دولت یازدهم و دوازدهم یک استان؛ بار دیگر رئیس دانشگاه علوم پزشکی همان استان شود و شهردار ناموفق گذشته همان کلان شهر در کسوت استانداری ورود پیدا کنند؛همانگونه که وزیر امور خارجه همان دوران در جایگاه معاون راهبردی می نشیند و بازهم رئیس جمهوری پا به عرصه می گذارد که تعداد معاونان خود را به دلیل کبر سن به 12 نفر افزایش میدهد! باور داشته باشیم همه این اقدامات، تکرار مکررات و آزمون و خطاهای جفا به نسل جوانی است که چشم انتظار است تا دیده شود و مقام و منزلتی برای ارائه خدمت پیدا کند و خودی نشان دهد اما زهی تأسف از اینگونه فرصتهایی که از دست میرود و معنی آنها هم از فرهنگ لغات فارسی محو میشود تا هر چهار سال یا هشت سال یکبار تفکرات متغیر باشد در حالی که ادعاها یکی است! امروز دیگر جامعه اندیشههای دهه شصت را قبول ندارد و نمیپذیرد چون از بعضی ادعاهای نخ نما شده می ترسد تا خود و نسل موسوم به z را از آن بری کند؛ بنابراین دست به دامان اولیاء وانبیاء میشود تا هر چه میتواند امواج اتصال را از طرق مختلف از جمله پیاده روی به سوی مرقدهایشان افزایش دهد که شاهدیم هر سال نسبت به سال قبل مسافران اربعین حسینی و مناسبتهای ماه محرم و صفر بیشتروبیشتر میشود و قلبها نه تنها از داخل کشور بلکه از سراسر جهان در ادیان مختلف برای این گونه مراسمها می تپد تا علیرغم مشکلات و چالشهای فراگیر شده در دنیا، علی الخصوص وضعیت تاسف باراقتصادی بازهم به هزینه کردن برای حضور در آنها بپردازد و این بهترین فرصت برای مدیرانی است تا بتوانند از بستر آن بمنظور دفع ورفع ظلمهای استکبار جهانی بهره ببرند. بنابراین نیازی نیست حتی خودشان را به جمعهای میلیونی برسانند بلکه بهتر است به ندای این جمعیت لبیک گفته و مشکلات موجود در مسیر تعالی را رفع نمایند و آنچه در دولتهای قبل اتفاق افتاده و نا موفق بوده را مد نظر قرار دهند و ازجمله میتوان به تفکرات غلط اقتصادی آنها اشاره کرد که باعث گرانیهای افسار گسیخته ارز و طلا شد تا زمینه این سونامی را برای دیگر اقلام هموار سازد!
دیدگاه اصلی مدیران اقتصادی کشور باید به سوی اصلاح معضل تراز مالی به جا مانده ازکابینههای پیشین سوق پیدا کند و این اتفاق نا مبارک از دولتهای یازدهم و دوازدهم شروع شده که حاصل استفاده ازبعضی مدیران تحمیلی از قبل بوده تا بعلت ضعف اطلاعات علمی ومدیریت ؛ نتوانند عنان کار را آنگونه که باید بدست گیرند؛بنابر این در سال 1400 هرکدام به سوراخی خزیدند تا امروز بار دیگر خودی نشان دهند در حالیکه چهرههای جوان و اندیشمند در قالب دانش بنیانها با ورود به دامنه ساخت وتولید اجازه ندادند اقتصاد بیمار بجا مانده وبخصوص بانکهایی با تراز منفی از پا در آیند چون آنهافداکارانه به تامین نیاز تولید کنندگان داخلی درحال ورشکست شدن پرداختند ولی حالا که باید از وجودشان در بدنه دولت چهاردهم استفاده شود ؛ بار دیگر ترمزهای اقتصادی گذشته از راه می رسند و آنها را یک به یک بایکوت می کنند تا بازهم آزمون وخطاهای ناموفق گذشته تکرار شود!
حادثه سرنگونی بالگرد رئیس جمهور شهید اگرچه بازتابش به نام رئیسی بود اما باز خوردش به کام بعضی مدیران کلانی شد که در کوران بهت جامعه مجدداً به مقامهای بالا دست یافتند در حالی که اکثریت آنها در آزمون و خطاهای گذشته نمرات تجدیدی و مردودی گرفته بودند که شاید حالا شهریور گزینشهای جدید فرا رسیده باشد و بتوان بعضی دروس را تک ماده کرد! از سد مدیران بالادستی و بعضاً امضا طلاییها با مساعدت قانون گذران گذشتیم اما امروز نوبت انتصاب میانهها و پایین دستیها توسط همین بالادستیهای بعضاً مردودیست که به ناچار آنها هم به نوعی کپی پیست خواهند پرداخت و همانهایی را بر میگزینند که قبلاً نتوانستهاند گامی مثبت برای حل معضلات پیچیده و فراوان جامعه محروم بردارند که میطلبد اگربه جزاین است عادلانه وعاقلانه عمل کنند و درسطح کلان به انتصاب معاونان و مدیران کل و بخصوص استانداران و فرماندارانی بپردازند که حداقل چهرههای نو و جوان و از نظر تفکر توانمند داشته باشند زیرا بعضی متولیان قدیمی ضمن اینکه رزومه قابل دفاعی ندارند پا به جاده کهنسالی گذاشتهاند تا حداقل وفاقی که تحمیل شده است بیرنگ نشود زیرا اگر انتخابها و انتصابهای نهایی و پایین دستی نیز به همین سبک ادامه یابد؛ رئیس جمهور چهاردهم باید پس از دریافت کارت زرد، منتظر نارنجی و در ادامه قرمز آن هم باشد که در سخنان کوتاه و بریده بریده و دو پهلو به وزیران کابینه توصیه بدون تاکید دارند«حتی الامکان مدیران پایین دستی را فعلاً تعویض نکنند و تغییر ندهند» اما از این نوع کلام سیاسی رقیق مشخص است که تحت اللفظی است تا اگر قرار شد استاندار دولت یازدهم و دوازدهم یک استان؛ بار دیگر رئیس دانشگاه علوم پزشکی همان استان شود و شهردار ناموفق گذشته همان کلان شهر در کسوت استانداری ورود پیدا کنند؛همانگونه که وزیر امور خارجه همان دوران در جایگاه معاون راهبردی می نشیند و بازهم رئیس جمهوری پا به عرصه می گذارد که تعداد معاونان خود را به دلیل کبر سن به 12 نفر افزایش میدهد! باور داشته باشیم همه این اقدامات، تکرار مکررات و آزمون و خطاهای جفا به نسل جوانی است که چشم انتظار است تا دیده شود و مقام و منزلتی برای ارائه خدمت پیدا کند و خودی نشان دهد اما زهی تأسف از اینگونه فرصتهایی که از دست میرود و معنی آنها هم از فرهنگ لغات فارسی محو میشود تا هر چهار سال یا هشت سال یکبار تفکرات متغیر باشد در حالی که ادعاها یکی است! امروز دیگر جامعه اندیشههای دهه شصت را قبول ندارد و نمیپذیرد چون از بعضی ادعاهای نخ نما شده می ترسد تا خود و نسل موسوم به z را از آن بری کند؛ بنابراین دست به دامان اولیاء وانبیاء میشود تا هر چه میتواند امواج اتصال را از طرق مختلف از جمله پیاده روی به سوی مرقدهایشان افزایش دهد که شاهدیم هر سال نسبت به سال قبل مسافران اربعین حسینی و مناسبتهای ماه محرم و صفر بیشتروبیشتر میشود و قلبها نه تنها از داخل کشور بلکه از سراسر جهان در ادیان مختلف برای این گونه مراسمها می تپد تا علیرغم مشکلات و چالشهای فراگیر شده در دنیا، علی الخصوص وضعیت تاسف باراقتصادی بازهم به هزینه کردن برای حضور در آنها بپردازد و این بهترین فرصت برای مدیرانی است تا بتوانند از بستر آن بمنظور دفع ورفع ظلمهای استکبار جهانی بهره ببرند. بنابراین نیازی نیست حتی خودشان را به جمعهای میلیونی برسانند بلکه بهتر است به ندای این جمعیت لبیک گفته و مشکلات موجود در مسیر تعالی را رفع نمایند و آنچه در دولتهای قبل اتفاق افتاده و نا موفق بوده را مد نظر قرار دهند و ازجمله میتوان به تفکرات غلط اقتصادی آنها اشاره کرد که باعث گرانیهای افسار گسیخته ارز و طلا شد تا زمینه این سونامی را برای دیگر اقلام هموار سازد!
دیدگاه اصلی مدیران اقتصادی کشور باید به سوی اصلاح معضل تراز مالی به جا مانده ازکابینههای پیشین سوق پیدا کند و این اتفاق نا مبارک از دولتهای یازدهم و دوازدهم شروع شده که حاصل استفاده ازبعضی مدیران تحمیلی از قبل بوده تا بعلت ضعف اطلاعات علمی ومدیریت ؛ نتوانند عنان کار را آنگونه که باید بدست گیرند؛بنابر این در سال 1400 هرکدام به سوراخی خزیدند تا امروز بار دیگر خودی نشان دهند در حالیکه چهرههای جوان و اندیشمند در قالب دانش بنیانها با ورود به دامنه ساخت وتولید اجازه ندادند اقتصاد بیمار بجا مانده وبخصوص بانکهایی با تراز منفی از پا در آیند چون آنهافداکارانه به تامین نیاز تولید کنندگان داخلی درحال ورشکست شدن پرداختند ولی حالا که باید از وجودشان در بدنه دولت چهاردهم استفاده شود ؛ بار دیگر ترمزهای اقتصادی گذشته از راه می رسند و آنها را یک به یک بایکوت می کنند تا بازهم آزمون وخطاهای ناموفق گذشته تکرار شود!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت