جنایت فقط این نیست که موجود زندهای را چه انسان چه حیوان و حتی گیاه از نظر حیزانتفاع و نفس کشیدن و بهره بردن از دنیایی که در نهایت فانی است بی بهره نمایند بلکه از نفس کشیدن موجودات در قفس هم ممانعت شود که در این صورت هم می توان گفت قتلی صورت گرفته است. که این کلمات چندش آور بیشتر در مورد گرفتن جان اولین مورد آن به فرزندان آدم ابوالبشر بر میگردد تا برادری؛ برادر دیگر را ترور کند و این بدعت ننگ آور را برای موجودی که اشرف مخلوقات به حساب می آید به یادگار بگذارد و به روایتی به عنوان گرفتن دومین انتقام قسم یاد کرده شیطان از انسان ثبت شود.
از آن مقطع تاریخی شوم میلیونها سال میگذرد که نه تنها قابیلها حذف و یا حداقل کمتر نشدهاند؛ بلکه روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و تنها امیدواری این است تا روزی موعود چهره بنماید و انسان را به آدمیت واقعی که هدف، موجودیت بخشیدن به آن بوده است، برساند و انواع جنایتهای تکثیر شده نیز از صحنه روزگار محو گردد که امروز در هر نقطه از سیاره زمین به نحوی از انحاء، کشتارهای جسمی و روحی و فرهنگی و اقتصادی و حتی اجتماعی بدون هیچگونه ملاحظه و محدودیتی جریان دارد تا ضعیف پایمال باشد و بعضی از به ظاهر انسانها ظرفیت کسب قدرت را نداشته باشند و به مجرد به دست آوردن و تکیه زدن بر اریکه آن؛ به هر طریق به ترور دیگر ضعیفان جامعه از هر نظر بپردازند و شاعر را ناچار سازند تا درست یا غلط به سراید«برو قوی باش اگر راحت جهان طلبی / که در نظام طبیعت ضعیف پامال است».
امروز میبینیم چگونه سیل شیاطینی در قالب انسان وبا نقاب صهیونیست؛ فارغ از داشتن این همه نعمت که به احترام نشان اشرف مخلوقات بدست آوردهاند؛ اینگونه به ترور ناجوانمردانه مظلومان میپردازند و جنایت فردی در آغاز خلقت را به جمعی درسراسر جهان تبدیل کرده اند! شاید این مقدمه بتواند تذکری باشد برای محدود ومعدود کسانی که نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند؛ جنایت تنها قبض روح از جانداران نیست و می تواند عمومیت داشته باشد تا تجاوز کاران به محیط زیست؛ آب ؛ هوا؛ درخت وجنگل؛ غذا وفضا ؛ تفرج وتجارت ودر نهایت فرهنگ وتمدن و تعدی به حقوق همنوع را نیز شامل شود؛ که این آخرین مدل جنایت است و می رود تا ریشه نهاد انسانیت را بخشکاند زیرا نه تنها به رزق وقوت لایموت میلیون ها نفر؛ تعدی شده بلکه فرهنگی پایدار در همزیستی مسالمت آمیز را نشانه گرفته است که امروز نسلی نو با عنوان فرنگیz ناخواسته نداند چگونه باید با دیگرآحاد جامعه ارتباط کلامی ورودرو برقرارکند؛ همچنانکه گذران زندگی افراد همانند سلسله حلقه هایی بنام زنجیرشده است که همگی به هم پیوسته اند تااگر در این میان حلقه ای حذف شود بقیه نیز تحت تاثیرات منفی آن قرا ر گیرند.
وزارت آموزش وپرورش در پایان روزهای دولت یازدهم با یک مانور پوشیده و به بهانه های واهی و چراغ خاموش ؛ باعث شده تا ظرف کمتر از هشت سال؛ تعداد واحد های صنفی لوازم التحریر؛ کتاب وروزنامه فروش علی الخصوص در دامنه رفع نیاز تحصیلا ت ابتدایی ؛ متوسطه و دانشگاهی در سطح کشور از45 هزار واحد فعال به 3000 هزاردکه نیمه تعطیل کاهش یابد که آنچه باقی مانده است نیز علاوه بر کالاهای درسی وآموزشی مختصر؛ به فروش اسباب بازی های چینی وبعضاً کیک ونوشابه ودخانیات هم مبادرت ورزند تا 42 هزارواحد تغییر شغل داده دیگربه فست فود فروشی و امروزقهوه وسیگار و الا ماشا الله روی آورند! زیرا زندگی در جریان است و اداره آن نیازمند هزینه های کمر شکن بسیاراست. هدف نهایی و نسنجیده وسلیقه ای این نهاد تعلیم وتربیت چیزی نبود جز عدم عرضه کتاب های درسی از طریق اینگونه واحد های فرهنگی در بستر کسب وکارکه سود مختصر آن هرچند رزق ومعیشت میلیونها نفر را در کنارفروش لوازم التحریروپ یشخوان رسانه های مکتوب تا مین می کرد؛ بریده شود وبه کام خود گرد د که تا قبل از آن به نام مدارس صیغه خوانده شده بود! و حالا هم دوسالی است عرضه آن اینترنتی شده تا دانش آموزان و اولیاء آنها دیگر نگاهی به ویترین این گونه واحد های صنفی فرهنگی نداشته باشند ولوازم التحریر مورد نیاز را نیز از فروشگاهای زنجیره همراه با گوشت و مرغ ودیگر اقلام تهیه کنند که این امر به یک بحران اقتصادی تازه تبدیل و نتیجه ای جزفاجعه خاموش فرهنگی اقتصادی به همراه نداشته و جای فروشنده کتاب را عرضه کننده فست فود وقهوه وسیگارودیگر اقلام نا گفتنی که ادامه آن ازهمین مسیر شروع می شود؛ رابگبرد ! ومخاطب را تداعی کند ؛ فقط قتل نفس یک فاجعه نیست که جنایت فرهنگی هم می تواند کمتر از آن نباشد . درست همانند آن که در ادامه وزارت جهاد کشاورزی با در اختیار داشتن سیلو های دپوی گندم و نظارت بر کارخانه های تولید آرد؛ نانوایی های صنعتی ایجاد نماید و محصولات آن را ازطریق سوپر مارکت ها و فروشگاههای زنجیره ای به مصرف کننده نهایی برساندتا با این اقدام به ظاهر موجه 125 هزار واحد نانوایی سنتی و صنعتی سراسر کشور را که هر کدام چند کار گر دارند و هر کارگر چند سر نان خور؛تعطیل ونیروهای آن را همراه با دیگر خدمات جنبی به امان خدا رها سازد تا هم حصر اقتصادی صورت گرفته باشد و هم جفای فرهنگی!
از آن مقطع تاریخی شوم میلیونها سال میگذرد که نه تنها قابیلها حذف و یا حداقل کمتر نشدهاند؛ بلکه روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و تنها امیدواری این است تا روزی موعود چهره بنماید و انسان را به آدمیت واقعی که هدف، موجودیت بخشیدن به آن بوده است، برساند و انواع جنایتهای تکثیر شده نیز از صحنه روزگار محو گردد که امروز در هر نقطه از سیاره زمین به نحوی از انحاء، کشتارهای جسمی و روحی و فرهنگی و اقتصادی و حتی اجتماعی بدون هیچگونه ملاحظه و محدودیتی جریان دارد تا ضعیف پایمال باشد و بعضی از به ظاهر انسانها ظرفیت کسب قدرت را نداشته باشند و به مجرد به دست آوردن و تکیه زدن بر اریکه آن؛ به هر طریق به ترور دیگر ضعیفان جامعه از هر نظر بپردازند و شاعر را ناچار سازند تا درست یا غلط به سراید«برو قوی باش اگر راحت جهان طلبی / که در نظام طبیعت ضعیف پامال است».
امروز میبینیم چگونه سیل شیاطینی در قالب انسان وبا نقاب صهیونیست؛ فارغ از داشتن این همه نعمت که به احترام نشان اشرف مخلوقات بدست آوردهاند؛ اینگونه به ترور ناجوانمردانه مظلومان میپردازند و جنایت فردی در آغاز خلقت را به جمعی درسراسر جهان تبدیل کرده اند! شاید این مقدمه بتواند تذکری باشد برای محدود ومعدود کسانی که نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند؛ جنایت تنها قبض روح از جانداران نیست و می تواند عمومیت داشته باشد تا تجاوز کاران به محیط زیست؛ آب ؛ هوا؛ درخت وجنگل؛ غذا وفضا ؛ تفرج وتجارت ودر نهایت فرهنگ وتمدن و تعدی به حقوق همنوع را نیز شامل شود؛ که این آخرین مدل جنایت است و می رود تا ریشه نهاد انسانیت را بخشکاند زیرا نه تنها به رزق وقوت لایموت میلیون ها نفر؛ تعدی شده بلکه فرهنگی پایدار در همزیستی مسالمت آمیز را نشانه گرفته است که امروز نسلی نو با عنوان فرنگیz ناخواسته نداند چگونه باید با دیگرآحاد جامعه ارتباط کلامی ورودرو برقرارکند؛ همچنانکه گذران زندگی افراد همانند سلسله حلقه هایی بنام زنجیرشده است که همگی به هم پیوسته اند تااگر در این میان حلقه ای حذف شود بقیه نیز تحت تاثیرات منفی آن قرا ر گیرند.
وزارت آموزش وپرورش در پایان روزهای دولت یازدهم با یک مانور پوشیده و به بهانه های واهی و چراغ خاموش ؛ باعث شده تا ظرف کمتر از هشت سال؛ تعداد واحد های صنفی لوازم التحریر؛ کتاب وروزنامه فروش علی الخصوص در دامنه رفع نیاز تحصیلا ت ابتدایی ؛ متوسطه و دانشگاهی در سطح کشور از45 هزار واحد فعال به 3000 هزاردکه نیمه تعطیل کاهش یابد که آنچه باقی مانده است نیز علاوه بر کالاهای درسی وآموزشی مختصر؛ به فروش اسباب بازی های چینی وبعضاً کیک ونوشابه ودخانیات هم مبادرت ورزند تا 42 هزارواحد تغییر شغل داده دیگربه فست فود فروشی و امروزقهوه وسیگار و الا ماشا الله روی آورند! زیرا زندگی در جریان است و اداره آن نیازمند هزینه های کمر شکن بسیاراست. هدف نهایی و نسنجیده وسلیقه ای این نهاد تعلیم وتربیت چیزی نبود جز عدم عرضه کتاب های درسی از طریق اینگونه واحد های فرهنگی در بستر کسب وکارکه سود مختصر آن هرچند رزق ومعیشت میلیونها نفر را در کنارفروش لوازم التحریروپ یشخوان رسانه های مکتوب تا مین می کرد؛ بریده شود وبه کام خود گرد د که تا قبل از آن به نام مدارس صیغه خوانده شده بود! و حالا هم دوسالی است عرضه آن اینترنتی شده تا دانش آموزان و اولیاء آنها دیگر نگاهی به ویترین این گونه واحد های صنفی فرهنگی نداشته باشند ولوازم التحریر مورد نیاز را نیز از فروشگاهای زنجیره همراه با گوشت و مرغ ودیگر اقلام تهیه کنند که این امر به یک بحران اقتصادی تازه تبدیل و نتیجه ای جزفاجعه خاموش فرهنگی اقتصادی به همراه نداشته و جای فروشنده کتاب را عرضه کننده فست فود وقهوه وسیگارودیگر اقلام نا گفتنی که ادامه آن ازهمین مسیر شروع می شود؛ رابگبرد ! ومخاطب را تداعی کند ؛ فقط قتل نفس یک فاجعه نیست که جنایت فرهنگی هم می تواند کمتر از آن نباشد . درست همانند آن که در ادامه وزارت جهاد کشاورزی با در اختیار داشتن سیلو های دپوی گندم و نظارت بر کارخانه های تولید آرد؛ نانوایی های صنعتی ایجاد نماید و محصولات آن را ازطریق سوپر مارکت ها و فروشگاههای زنجیره ای به مصرف کننده نهایی برساندتا با این اقدام به ظاهر موجه 125 هزار واحد نانوایی سنتی و صنعتی سراسر کشور را که هر کدام چند کار گر دارند و هر کارگر چند سر نان خور؛تعطیل ونیروهای آن را همراه با دیگر خدمات جنبی به امان خدا رها سازد تا هم حصر اقتصادی صورت گرفته باشد و هم جفای فرهنگی!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت