در خبرها آمده است که ۱۴بانک کشور در سال۱۴۰۲مبلغ ۲/۸ هزار میلیارد تومان برای تبلیغات خرج کردهاند که این رقم نسبت به سال ۱۴۰۱یک رشد ۸۳ درصدی داشته است!
خبرها همیشه شوک کننده هستند بخصوص وقتی پای پول و سرمایههای مردم در میان باشد!
دراین خبر آمده است؛ یک بانک مثلاً خصوصی با هزینه ۵۷۱ میلیارد تومانی در رتبه اول هزینهکرد تبلیغاتی قرار دارد. بانک دیگر با ۴۵۳ میلیارد تومان دوم و دیگری با ۴۰۱ میلیارد سوم و آن یکی نیز با۳۳۲میلیارد تومان در رتبه چهارم قرار دارد.
ازطرف دیگر می بینیم که بیش از۳۰۰هزار زوج در صف و زمانهای طویل المدت منتظر دریافت وام هستند تا زخمی از زخمهای زندگیشان را درمان کنند. اینجا این سوال پیش می آید وقتی تعداد بانکهای دولتی و خصوصی از سی بانک تجاوز نمی کند و برای همه آحاد مردم نیز شناخته شده است،این همه هزینه برای چیست؟ وقتی بانکها باید از یک دستورالعمل خاص برای فعالیتشان استفاده کنند صرف این مبالغ هنگفت و نجومی برای چیست؟ به راستی نقش نظارتی بانک مرکزی در این حلقه اسراف و حیف و میل پول و سپرده مردم کجاست؟ یله بودن و رها شدن بانکها برای هزینه کرد این پول با کدام ادله عقلایی قابل جمع و پذیرش است؟
مدیران عامل و اعضای هیات مدیره این بانکها باید بگویند که منطق و استدلالشان برای هزینهها چیست؟ آیا حقوق و هزینه زندگی خودشان را نیز اینگونه به آتش می کشند و به ثمن بخس هدر می دهند؟! واقعا جای تاسف دارد دولت و حاکمیت از یکطرف تبلیغ و تشویق به ازدواج و فرزندآوری می کنند و از طرف دیگر بانکها اینگونه از عمل به وظایفشان سر باز می زنند و پولی که باید وام ازدواج شود به بیلبوردهای کنار اتوبانها وتبلیغات تلویزیونی میدهند.
متاسفانه دلیل این آشفته بازار و بلبشوی نظام بانکی، جای خالی نظارت سفت و محکم بانک مرکزی و سایر نهادهای نظارتی است و تعجب بیشتر اینکه این دستگاهها کجا هستند که در سایه تغافل و سکوت شان اینگونه پولهای مردم در روز روشن و جلوی چشم همگان به باد فنا میرود؟
خبرها همیشه شوک کننده هستند بخصوص وقتی پای پول و سرمایههای مردم در میان باشد!
دراین خبر آمده است؛ یک بانک مثلاً خصوصی با هزینه ۵۷۱ میلیارد تومانی در رتبه اول هزینهکرد تبلیغاتی قرار دارد. بانک دیگر با ۴۵۳ میلیارد تومان دوم و دیگری با ۴۰۱ میلیارد سوم و آن یکی نیز با۳۳۲میلیارد تومان در رتبه چهارم قرار دارد.
ازطرف دیگر می بینیم که بیش از۳۰۰هزار زوج در صف و زمانهای طویل المدت منتظر دریافت وام هستند تا زخمی از زخمهای زندگیشان را درمان کنند. اینجا این سوال پیش می آید وقتی تعداد بانکهای دولتی و خصوصی از سی بانک تجاوز نمی کند و برای همه آحاد مردم نیز شناخته شده است،این همه هزینه برای چیست؟ وقتی بانکها باید از یک دستورالعمل خاص برای فعالیتشان استفاده کنند صرف این مبالغ هنگفت و نجومی برای چیست؟ به راستی نقش نظارتی بانک مرکزی در این حلقه اسراف و حیف و میل پول و سپرده مردم کجاست؟ یله بودن و رها شدن بانکها برای هزینه کرد این پول با کدام ادله عقلایی قابل جمع و پذیرش است؟
مدیران عامل و اعضای هیات مدیره این بانکها باید بگویند که منطق و استدلالشان برای هزینهها چیست؟ آیا حقوق و هزینه زندگی خودشان را نیز اینگونه به آتش می کشند و به ثمن بخس هدر می دهند؟! واقعا جای تاسف دارد دولت و حاکمیت از یکطرف تبلیغ و تشویق به ازدواج و فرزندآوری می کنند و از طرف دیگر بانکها اینگونه از عمل به وظایفشان سر باز می زنند و پولی که باید وام ازدواج شود به بیلبوردهای کنار اتوبانها وتبلیغات تلویزیونی میدهند.
متاسفانه دلیل این آشفته بازار و بلبشوی نظام بانکی، جای خالی نظارت سفت و محکم بانک مرکزی و سایر نهادهای نظارتی است و تعجب بیشتر اینکه این دستگاهها کجا هستند که در سایه تغافل و سکوت شان اینگونه پولهای مردم در روز روشن و جلوی چشم همگان به باد فنا میرود؟
فرهاد خادمی