در هفتههای اخیر رژیم صهیونیستی با حمایت و همراهی همه جانبه آمریکا و تروئیکای اروپایی نسلکشی در لبنان را شدت داده است که در کنار شهادت و زخمی شدن هزاران لبنانی غیر نظامی، برخی فرماندهان و رهبران حزبالله از جمله سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله به شهادت رسیدهاند. رژیم صهیونیستی همچنین در توهم تکرار تسلط بر لبنان و جبران حقارت یک سال شکست در برابر مقاومت غزه و لبنان و خالی از سکنه شدن مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی دست به عملیات زمینی در مرز لبنان زده است که با ایستادگی حزبالله با شکستهای زنجیرهای مواجه شده که با کشتار در غزه، طولکرم و نیز کشتار غیر نظامیان لبنان به دنبال کمرنگسازی این رسوایی است.
در میان وضعیت جنگی طرحها و ابتکاراتی درباره برقراری اتش بس در لبنان مطرح میشود چنانکه پیش از این نیز طرحاتش بس 21 روزهای مطرح شده بود که اجرایی نشد. در این میان در حالی کشورهای غربی از جمله آمریکاییها مدعی طرحهایی برای آتش بس در لبنان شدهاند که بسیاری از کشورها و افکار عمومی بر لزوم توجه به شروطی لازم الاجرا در این طرحها تاکید دارند. حقوق مردم لبنان در آتشبس رعایت شود و مورد پذیرش مقاومت باشد و با آتشبس در غزه همزمانی داشته باشد محور این دیدگاه را تشکیل میدهد. دلیل بیان چنین شروطی که بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقهای به آن تاکید دارند آن است که از یک سو رژیم صهیونیستی هرگز به آتش بسهایش پابند نبوده و هر زمان نیز آتش بسی برقرار شده ابعاد جنایاتش را در مکانی دیگر تکرار کرده است. از سوی دیگر اساس جنگ لبنان و بحران منطقه را نسلکشی در غزه تشکیل میدهد و تا زمانی که این منطقه به ارامش نرسد طعا هیچ آتش بسی قابل اجرا نخواهد بود چرا که سرنوشت منطقه به هم گره خورده است و غرب نمیتواند انتظار داشته باشد که مقاومت و جهان اسلام در برابر رنج غزه کوتاه بیاید و پیش شرط هر آتش بسی باید شامل غزه نیز شود. نکته مهم آنکه مقاومت لبنان، اساس مقابله دفاعی این کشور در برابر رژیم صهیونیستی است و قطعا آتش بسی که با اصول موازین میدانی همخوانی نداشته باشد نمیتواند پایدار باشد لذا شروط و دیدگاههای حزبالله امری ضروری است تا هم روند سیاسی و امدادرسانی به لبنان و غزه اجرایی شود و هم آنکه وضعیت میدان به عنوان عنصر اصلی بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی حفظ گردد چرا که دشمن صهیونیستی جز زبان زور نمی فهمد و این مقاومت است که ضامن نهایی تحقق اهداف دیپلماسی در برقراری و ماندگاری آتش بس خواهد بود.
در میان وضعیت جنگی طرحها و ابتکاراتی درباره برقراری اتش بس در لبنان مطرح میشود چنانکه پیش از این نیز طرحاتش بس 21 روزهای مطرح شده بود که اجرایی نشد. در این میان در حالی کشورهای غربی از جمله آمریکاییها مدعی طرحهایی برای آتش بس در لبنان شدهاند که بسیاری از کشورها و افکار عمومی بر لزوم توجه به شروطی لازم الاجرا در این طرحها تاکید دارند. حقوق مردم لبنان در آتشبس رعایت شود و مورد پذیرش مقاومت باشد و با آتشبس در غزه همزمانی داشته باشد محور این دیدگاه را تشکیل میدهد. دلیل بیان چنین شروطی که بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقهای به آن تاکید دارند آن است که از یک سو رژیم صهیونیستی هرگز به آتش بسهایش پابند نبوده و هر زمان نیز آتش بسی برقرار شده ابعاد جنایاتش را در مکانی دیگر تکرار کرده است. از سوی دیگر اساس جنگ لبنان و بحران منطقه را نسلکشی در غزه تشکیل میدهد و تا زمانی که این منطقه به ارامش نرسد طعا هیچ آتش بسی قابل اجرا نخواهد بود چرا که سرنوشت منطقه به هم گره خورده است و غرب نمیتواند انتظار داشته باشد که مقاومت و جهان اسلام در برابر رنج غزه کوتاه بیاید و پیش شرط هر آتش بسی باید شامل غزه نیز شود. نکته مهم آنکه مقاومت لبنان، اساس مقابله دفاعی این کشور در برابر رژیم صهیونیستی است و قطعا آتش بسی که با اصول موازین میدانی همخوانی نداشته باشد نمیتواند پایدار باشد لذا شروط و دیدگاههای حزبالله امری ضروری است تا هم روند سیاسی و امدادرسانی به لبنان و غزه اجرایی شود و هم آنکه وضعیت میدان به عنوان عنصر اصلی بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی حفظ گردد چرا که دشمن صهیونیستی جز زبان زور نمی فهمد و این مقاومت است که ضامن نهایی تحقق اهداف دیپلماسی در برقراری و ماندگاری آتش بس خواهد بود.
علی تتماج