«دولت چهاردهم در شرایطی کار خود را آغاز کرد که از یک سو کشورمان به دلیل یک پیشامد تلخ و غیرمترقبه علاوه بر رئیسجمهور، رئیس دستگاه دیپلماسی را قبل از پایان دوره عادی ۴ ساله دولت از دست داده بود.
از سوی دیگر منطقه غرب آسیا به دلیل استمرار نسلکشی در فلسطین اشغالی و همزمان گسترش دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و تهدیدهای مکرر آن علیه جمهوری اسلامی ایران در وضعیت بسیار پرتنش و ناامنی قرار داشت، وضعیتی که تا به امروز نه تنها هیچ بهبودی نیافته بلکه بر پیچیدگیهای آن افزوده شده است.
پیشبرد کار دیپلماسی کشور در شرایطی که اندک ساعاتی بعد از مراسم تحلیف رئیسجمهور، میهمان رسمی و عالیرتبه آن مورد حمله تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی کشور نقض شد مستلزم طراحی دقیق و تلاشی مضاعف بود. این اقدام رژیم اشغالگر صرفاً یک اقدام سبعانه برای حذف یکی از چهرههای شاخص محور مقاومت نبود بلکه جسارتی تحریکآمیز برای خنثیسازی برنامه اعلامی دولت چهاردهم جهت تقویت روابط با منطقه و جهان بود.
پیشبرد اهداف دیپلماسی نظام در چنین اوضاعی، طراحی دقیق و کوششی چندلایه میطلبید. عنصر زمان بسیار کلیدی بود و استفاده بهینه از فرصتها یک ضرورت. اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به واسطه مشارکت حداکثری کشورها در بالاترین سطوح و پوشش خبری گسترده و نیز به دلیل امکان بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای، اولین آوردگاه دیپلماتیک دولت چهاردهم بود که تلاش شد بیشترین استفاده از آن صورت گیرد. رایزنیهای صورتگرفته در نیویورک، تبلور «دیپلماسی فعال، فراگیر و اثرگذار» بود. دامنه گفتوگوهای صورت گرفته، محدود به کشورها یا مناطق جغرافیایی خاص نبود بلکه هر پنج قاره را شامل میشد. برگزاری نشست مشترک با سه کشور اروپایی-به ابتکار ایران- بعد از حدود ۲ سال برای شروع دوباره گفتوگو راجع به موضوع رفع تحریمها به منظور مدیریت مسائل مرتبط با برجام و هستهای وهمچنین بحث در مورد دیگر مسائل فیمابین ایران-اروپا (به شمول موضوع اوکراین و تحولات منطقه غرب آسیا)، عزم ما را برای پیشبرد یک دیپلماسی فعال و هدفمند نشان داد. (این رویکرد مسئولانه جمهوری اسلامی ایران، که میتوانست آغازگر فصلی جدید در روابط ایران-اروپا باشد از سوی برخی بازیگران اروپایی قدر دانسته نشد و آنها خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر سیاستهای مخرب رژیم صهیونیستی قرار گرفتند.)
در عین حال، ابتکارهای خوب گذشته از جمله سیاست همسایگی دولت شهید رئیسی با قوت استمرار یافت و همسایگان نقطه تمرکز رایزنیهای دیپلماتیک ایران در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل بودند. این رایزنیها پیش درآمد و زمینهساز ابتکار بعدی وزیر امور خارجه شد که در اوج فضای تنشآلود متعاقب عملیات دفاعی وعده صادق ۲ با سفر به کشورهای منطقه صورت گرفت.
تقویت تعامل با کشورهای منطقه در بالاترین سطح دستگاه دیپلماسی از طریق سفر شخص وزیر امور خارجه به کشورهای منطقه و گفتوگو با مقامهای ارشد همسایگان حاشیه خلیج فارس، ترکیه، پاکستان و فراتر از آن با مصر و اردن، تصمیمیبسیار مهم در زمانی حساس بود. این تصمیم، هم مبتنی بر نگاه اصولی و دیرینه ایران مبنی بر همگرایی و همکاری با کشورهای منطقه برای حفظ و حراست از امنیت فردی و جمعی کشورهای منطقه غرب آسیا بود و هم نشانهای از اهتمام جدی و همهجانبه جمهوری اسلامی ایران برای بسیج منطقه در برابر طرح شیطانی امحای فلسطین و ناامنسازی و بیثباتکردن منطقه غرب آسیا و خلیج فارس به شمار میرفت. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران در یکی از پرتنشترین دورههای زمانی، از دنبال کردن سیاست همسایگی غافل نشد و یک وضعیت بحرانی تحمیلی را تبدیل به فرصتی برای اثبات دوستی با کشورهای منطقه و ارتقای تفاهم متقابل مبنی بر ضرورت یکصدا شدن علیه شرارت و تهدید مشترک یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی کرد.
شروع سفر منطقهای از لبنان به عنوان نقطه کانونی مقاومت در برابر توسعهطلبی تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و سوریه به عنوان رکن محور مقاومت - در شرایطی که فقط چند روز قبل از آن دبیرکل حزبالله لبنان را به شهادت رسانده بودند و تنها سه روز از عملیات وعده صادق ۲ میگذشت - اوج هماهنگی «دیپلماسی» و «میدان»، یا به عبارت دقیقتر «حضور دیپلماسی در میدان» بود.
بهرهگیری وزیر امور خارجه از ظرفیت رسانه به مثابه جز لاینفک دیپلماسی اثرگذار در سفر لبنان و سوریه کاملاً مشهود بود به نحوی که بهرغم وقوف نسبت به همه مخاطرات واقعی مترتب بر حضور در میدان و به رغم کوتاهبودن مدت حضور در لبنان و سوریه، از هر فرصتی برای گفتوگو و مصاحبه با رسانههای جمعی جهت تبیین موضع منطقی و مسئولانه جمهوری اسلامی ایران و نشان دادن جدیت ایران در حمایت از مقاومت مشروع مردم فلسطین و لبنان علیه اشغالگری و تجاوز، استفاده شد. گفتوگو با مردم اروپا و جهان غرب از لبنان از دریچه دوربین تلویزیون دولتی ایتالیا (RAI/۳) نشانه دیگری از باورمندی وزارت امور خارجه به اهمیت جایگاه رسانه در کنار دیپلماسی و میدان و اعتقاد به ضرورت نگاه فراگیر به حوزه دیپلماسی رسانهای بود.
تعامل با کشورهای حوزه خلیج فارس با برگزاری اولین نشست مشترک وزرای خارجه ایران و ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در حاشیه اجلاس سران «مجمع گفتوگوی آسیایی» (ACD) شتاب کمسابقهای گرفت. در ادامه این روند، رایزنیهای وزیر امور خارجه با کشورهای منطقه خلیج فارس، عراق، مصر، اردن، پاکستان و ترکیه ادامه یافت.
یکی از نتایج این سطح وسیع از رایزنیها و تعاملات که هیچ کشوری حتی کشورهایی را که رابطه متعارف دیپلماتیک با ایران نداشتند هم مستثنی نکرد برگزاری اجلاس مشترک سران اسلامی-عربی در ریاض و همصدایی بیسابقه کشورهای منطقه علیه سیاستهای جنگافروزانه رژیم صهیونیستی بود.
دیپلماسی ایران در این صد روز محدود به منطقه نبود. دیدارهای وزیر امور خارجه با همتایان اروپایی و آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در حاشیه اجلاس مجمع عمومی، در معرفی رویکرد سیاست خارجی دولت چهاردهم بسیار مهم بود. تماسهای تلفنی با همتایان از کشورهای مختلف و بهرهگیری از فرصت حضور در نشستهای بینالمللی، مثل اجلاس سران بریکس در کازان روسیه، برای تعامل و رایزنی با دیگر کشورها، نقشی مهم و اثرگذار در حراست از منافع و امنیت ملی ایران داشته است.
مشارکت اثرگذار ایران در اجلاس بریکس به خودی خود یک تحول بسیار مهم در این ۱۰۰ روز محسوب میشود. ایران برای اولین بار به عنوان عضو کامل این مجمع، در نشست سران شرکت کرد. تکمیل فرآیند عضویت ایران در بریکس و عزم دولت چهاردهم برای بهرهگیری از ظرفیتهای گسترده این بلوک مهم در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، مالی و بانکی در جهت تقویت و تحکیم جایگاه منطقهای و بینالمللی کشور و ارتقای پیوندهای ایران با بازیگران نوظهور، از جمله دستاوردهایی است که آثار آن دیرپا و مستمر خواهد بود.
دیپلماسی فعال، فراگیر و اثرگذار به دنبال تبیین منطقی موضع اصولی، مسئولانه و ثباتزای جمهوری اسلامی ایران در منطقه پیرامونی است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی با حمایت همهجانبه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی جنگی نابرابر و ناعادلانه علیه مردم منطقه برپا کرده و ثبات و امنیت منطقه را در معرض خطر جدی قرار داده است، دستگاه دیپلماسی حفظ و حراست از امنیت و حاکمیت ملی را وجهه همت خود قرار داده است. بدیهی است توقف نسلکشی مردم فلسطین در غزه و پایان دادن به تجاوز و جنگافروزی علیه لبنان و سوریه و دیگر کشورهای منطقه یک اولویت برای کل منطقه و جهان است. فلسطین، لبنان و حامیان مقاومت در برابر اشغالگری توسعهطلبانه، مهمترین نیرو در برابر ناامنسازی گسترشیابنده از ناحیه رژیم نژادپرست و استعماری اسرائیل علیه منطقه غرب آسیا به شمار میآیند. کشورهای منطقه نه فقط مسئولیت دینی و اخلاقی و انسانی و حقوقی-بینالمللی برای پیشگیری و مقابله با نسل کشی و جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت دارند، بلکه برای حفاظت از امنیت ملی خود و جلوگیری از توسعه دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی در کوتاهمدت و میانمدت و سیطره نظمی استعماری بر غرب آسیا در درازمدت، وظیفهای مشترک دارند.
وزارت امور خارجه همزمان با جدیت برای تأمین منافع ملی کشور در سایر عرصهها و حوزهها کوشیده موضوع هستهای به عنوان موضوعی که به مدت دو دهه در دستور کار دستگاه دیپلماسی بوده است را به سرانجام برساند. همچنین تلاش برای ارتقای خدماترسانی کنسولی به هموطنان مقیم سایر کشورها، افزایش هماهنگی با کشورهای همسایه برای تأمین امنیت مرزی و مبارزه با تروریسم، تقویت بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای بینالمللی و چهارچوبهای چندجانبه برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشور از جمله مواردی است که وزارت خارجه در این ۱۰۰ روز به صورت جدی دنبال کرده است.
در این ۱۰۰ روز، دستگاه دیپلماسی با چشمانی باز و واقعنگر چالشهای پیچیده موجود برای امنیت و منافع ملی کشور را دید، برای مواجهه مؤثر با آنها تدبیر کرد و همزمان تلاش کرد از دل آنها فرصتهای ارزشمندی برای حراست از منافع و امنیت ملی شناسایی یا حتی خلق کند.
این مسیری است که بیوقفه با باور به عظمت و غنای داشتههای مادی و معنوی ایران اسلامی و با اتکای به توان و تجربه آزمودهشده ایرانیان در فائق آمدن بر تهدیدها و چالشها و با ایمان به درستی و حقانیت راهمان که همانا کوشش برای حفظ و حراست از امنیت ملی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و زندگی باکرامت ایرانیان است ادامه خواهد یافت. انسجام و وفاق ملی، پشتوانه ضروری برای تحقق این هدف است.»
از سوی دیگر منطقه غرب آسیا به دلیل استمرار نسلکشی در فلسطین اشغالی و همزمان گسترش دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و تهدیدهای مکرر آن علیه جمهوری اسلامی ایران در وضعیت بسیار پرتنش و ناامنی قرار داشت، وضعیتی که تا به امروز نه تنها هیچ بهبودی نیافته بلکه بر پیچیدگیهای آن افزوده شده است.
پیشبرد کار دیپلماسی کشور در شرایطی که اندک ساعاتی بعد از مراسم تحلیف رئیسجمهور، میهمان رسمی و عالیرتبه آن مورد حمله تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی کشور نقض شد مستلزم طراحی دقیق و تلاشی مضاعف بود. این اقدام رژیم اشغالگر صرفاً یک اقدام سبعانه برای حذف یکی از چهرههای شاخص محور مقاومت نبود بلکه جسارتی تحریکآمیز برای خنثیسازی برنامه اعلامی دولت چهاردهم جهت تقویت روابط با منطقه و جهان بود.
پیشبرد اهداف دیپلماسی نظام در چنین اوضاعی، طراحی دقیق و کوششی چندلایه میطلبید. عنصر زمان بسیار کلیدی بود و استفاده بهینه از فرصتها یک ضرورت. اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به واسطه مشارکت حداکثری کشورها در بالاترین سطوح و پوشش خبری گسترده و نیز به دلیل امکان بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای، اولین آوردگاه دیپلماتیک دولت چهاردهم بود که تلاش شد بیشترین استفاده از آن صورت گیرد. رایزنیهای صورتگرفته در نیویورک، تبلور «دیپلماسی فعال، فراگیر و اثرگذار» بود. دامنه گفتوگوهای صورت گرفته، محدود به کشورها یا مناطق جغرافیایی خاص نبود بلکه هر پنج قاره را شامل میشد. برگزاری نشست مشترک با سه کشور اروپایی-به ابتکار ایران- بعد از حدود ۲ سال برای شروع دوباره گفتوگو راجع به موضوع رفع تحریمها به منظور مدیریت مسائل مرتبط با برجام و هستهای وهمچنین بحث در مورد دیگر مسائل فیمابین ایران-اروپا (به شمول موضوع اوکراین و تحولات منطقه غرب آسیا)، عزم ما را برای پیشبرد یک دیپلماسی فعال و هدفمند نشان داد. (این رویکرد مسئولانه جمهوری اسلامی ایران، که میتوانست آغازگر فصلی جدید در روابط ایران-اروپا باشد از سوی برخی بازیگران اروپایی قدر دانسته نشد و آنها خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر سیاستهای مخرب رژیم صهیونیستی قرار گرفتند.)
در عین حال، ابتکارهای خوب گذشته از جمله سیاست همسایگی دولت شهید رئیسی با قوت استمرار یافت و همسایگان نقطه تمرکز رایزنیهای دیپلماتیک ایران در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل بودند. این رایزنیها پیش درآمد و زمینهساز ابتکار بعدی وزیر امور خارجه شد که در اوج فضای تنشآلود متعاقب عملیات دفاعی وعده صادق ۲ با سفر به کشورهای منطقه صورت گرفت.
تقویت تعامل با کشورهای منطقه در بالاترین سطح دستگاه دیپلماسی از طریق سفر شخص وزیر امور خارجه به کشورهای منطقه و گفتوگو با مقامهای ارشد همسایگان حاشیه خلیج فارس، ترکیه، پاکستان و فراتر از آن با مصر و اردن، تصمیمیبسیار مهم در زمانی حساس بود. این تصمیم، هم مبتنی بر نگاه اصولی و دیرینه ایران مبنی بر همگرایی و همکاری با کشورهای منطقه برای حفظ و حراست از امنیت فردی و جمعی کشورهای منطقه غرب آسیا بود و هم نشانهای از اهتمام جدی و همهجانبه جمهوری اسلامی ایران برای بسیج منطقه در برابر طرح شیطانی امحای فلسطین و ناامنسازی و بیثباتکردن منطقه غرب آسیا و خلیج فارس به شمار میرفت. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران در یکی از پرتنشترین دورههای زمانی، از دنبال کردن سیاست همسایگی غافل نشد و یک وضعیت بحرانی تحمیلی را تبدیل به فرصتی برای اثبات دوستی با کشورهای منطقه و ارتقای تفاهم متقابل مبنی بر ضرورت یکصدا شدن علیه شرارت و تهدید مشترک یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی کرد.
شروع سفر منطقهای از لبنان به عنوان نقطه کانونی مقاومت در برابر توسعهطلبی تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و سوریه به عنوان رکن محور مقاومت - در شرایطی که فقط چند روز قبل از آن دبیرکل حزبالله لبنان را به شهادت رسانده بودند و تنها سه روز از عملیات وعده صادق ۲ میگذشت - اوج هماهنگی «دیپلماسی» و «میدان»، یا به عبارت دقیقتر «حضور دیپلماسی در میدان» بود.
بهرهگیری وزیر امور خارجه از ظرفیت رسانه به مثابه جز لاینفک دیپلماسی اثرگذار در سفر لبنان و سوریه کاملاً مشهود بود به نحوی که بهرغم وقوف نسبت به همه مخاطرات واقعی مترتب بر حضور در میدان و به رغم کوتاهبودن مدت حضور در لبنان و سوریه، از هر فرصتی برای گفتوگو و مصاحبه با رسانههای جمعی جهت تبیین موضع منطقی و مسئولانه جمهوری اسلامی ایران و نشان دادن جدیت ایران در حمایت از مقاومت مشروع مردم فلسطین و لبنان علیه اشغالگری و تجاوز، استفاده شد. گفتوگو با مردم اروپا و جهان غرب از لبنان از دریچه دوربین تلویزیون دولتی ایتالیا (RAI/۳) نشانه دیگری از باورمندی وزارت امور خارجه به اهمیت جایگاه رسانه در کنار دیپلماسی و میدان و اعتقاد به ضرورت نگاه فراگیر به حوزه دیپلماسی رسانهای بود.
تعامل با کشورهای حوزه خلیج فارس با برگزاری اولین نشست مشترک وزرای خارجه ایران و ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در حاشیه اجلاس سران «مجمع گفتوگوی آسیایی» (ACD) شتاب کمسابقهای گرفت. در ادامه این روند، رایزنیهای وزیر امور خارجه با کشورهای منطقه خلیج فارس، عراق، مصر، اردن، پاکستان و ترکیه ادامه یافت.
یکی از نتایج این سطح وسیع از رایزنیها و تعاملات که هیچ کشوری حتی کشورهایی را که رابطه متعارف دیپلماتیک با ایران نداشتند هم مستثنی نکرد برگزاری اجلاس مشترک سران اسلامی-عربی در ریاض و همصدایی بیسابقه کشورهای منطقه علیه سیاستهای جنگافروزانه رژیم صهیونیستی بود.
دیپلماسی ایران در این صد روز محدود به منطقه نبود. دیدارهای وزیر امور خارجه با همتایان اروپایی و آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در حاشیه اجلاس مجمع عمومی، در معرفی رویکرد سیاست خارجی دولت چهاردهم بسیار مهم بود. تماسهای تلفنی با همتایان از کشورهای مختلف و بهرهگیری از فرصت حضور در نشستهای بینالمللی، مثل اجلاس سران بریکس در کازان روسیه، برای تعامل و رایزنی با دیگر کشورها، نقشی مهم و اثرگذار در حراست از منافع و امنیت ملی ایران داشته است.
مشارکت اثرگذار ایران در اجلاس بریکس به خودی خود یک تحول بسیار مهم در این ۱۰۰ روز محسوب میشود. ایران برای اولین بار به عنوان عضو کامل این مجمع، در نشست سران شرکت کرد. تکمیل فرآیند عضویت ایران در بریکس و عزم دولت چهاردهم برای بهرهگیری از ظرفیتهای گسترده این بلوک مهم در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، مالی و بانکی در جهت تقویت و تحکیم جایگاه منطقهای و بینالمللی کشور و ارتقای پیوندهای ایران با بازیگران نوظهور، از جمله دستاوردهایی است که آثار آن دیرپا و مستمر خواهد بود.
دیپلماسی فعال، فراگیر و اثرگذار به دنبال تبیین منطقی موضع اصولی، مسئولانه و ثباتزای جمهوری اسلامی ایران در منطقه پیرامونی است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی با حمایت همهجانبه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی جنگی نابرابر و ناعادلانه علیه مردم منطقه برپا کرده و ثبات و امنیت منطقه را در معرض خطر جدی قرار داده است، دستگاه دیپلماسی حفظ و حراست از امنیت و حاکمیت ملی را وجهه همت خود قرار داده است. بدیهی است توقف نسلکشی مردم فلسطین در غزه و پایان دادن به تجاوز و جنگافروزی علیه لبنان و سوریه و دیگر کشورهای منطقه یک اولویت برای کل منطقه و جهان است. فلسطین، لبنان و حامیان مقاومت در برابر اشغالگری توسعهطلبانه، مهمترین نیرو در برابر ناامنسازی گسترشیابنده از ناحیه رژیم نژادپرست و استعماری اسرائیل علیه منطقه غرب آسیا به شمار میآیند. کشورهای منطقه نه فقط مسئولیت دینی و اخلاقی و انسانی و حقوقی-بینالمللی برای پیشگیری و مقابله با نسل کشی و جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت دارند، بلکه برای حفاظت از امنیت ملی خود و جلوگیری از توسعه دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی در کوتاهمدت و میانمدت و سیطره نظمی استعماری بر غرب آسیا در درازمدت، وظیفهای مشترک دارند.
وزارت امور خارجه همزمان با جدیت برای تأمین منافع ملی کشور در سایر عرصهها و حوزهها کوشیده موضوع هستهای به عنوان موضوعی که به مدت دو دهه در دستور کار دستگاه دیپلماسی بوده است را به سرانجام برساند. همچنین تلاش برای ارتقای خدماترسانی کنسولی به هموطنان مقیم سایر کشورها، افزایش هماهنگی با کشورهای همسایه برای تأمین امنیت مرزی و مبارزه با تروریسم، تقویت بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای بینالمللی و چهارچوبهای چندجانبه برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشور از جمله مواردی است که وزارت خارجه در این ۱۰۰ روز به صورت جدی دنبال کرده است.
در این ۱۰۰ روز، دستگاه دیپلماسی با چشمانی باز و واقعنگر چالشهای پیچیده موجود برای امنیت و منافع ملی کشور را دید، برای مواجهه مؤثر با آنها تدبیر کرد و همزمان تلاش کرد از دل آنها فرصتهای ارزشمندی برای حراست از منافع و امنیت ملی شناسایی یا حتی خلق کند.
این مسیری است که بیوقفه با باور به عظمت و غنای داشتههای مادی و معنوی ایران اسلامی و با اتکای به توان و تجربه آزمودهشده ایرانیان در فائق آمدن بر تهدیدها و چالشها و با ایمان به درستی و حقانیت راهمان که همانا کوشش برای حفظ و حراست از امنیت ملی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و زندگی باکرامت ایرانیان است ادامه خواهد یافت. انسجام و وفاق ملی، پشتوانه ضروری برای تحقق این هدف است.»
اسماعیل بقایی - سخنگوی وزارت امور خارجه