بدون رودربایستی بگوییم که وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تا به امروز از نظر موفقیت، حداقل طی سه دهه اخیر ناموفق ترین نهاد کشور بوده که حتی این نقصان با هیچکدام قابل مقابسه نیست در حالی که پیرامون هر سه عنوانی که در تابلو و سربرگها دارد دنیایی از ثروتهای مادی و معنوی نهفته است اما تا به امروز هیچ متولی توانایی، در رأس آن قرار نگرفته که شهامت لازم را داشته باشد تا به مجرد دریافت حکم وزارت و تایید مجلس به خانه تکانی آن از دورترین نقاط تا قلب پایتخت بپردازد.
ته نشین شدن نیروها و پرسنل اداری این مجموعه با اهمیت، بخصوص در مناطق کلیدی چون شیراز و یزد و اصفهان که دارای اهمیت بینالمللی و بیشترین تعداد از میراث ثبت شده ملی و جهانی را دارد که اگر طی سالیان گذشته دولتها توجه و التفات بیشتری به آنها داشتند، امروز میتوانست با کسب درآمدهای نجومی از محل پذیرش توریسم جهانی، جای صادرات مختلف ازجمله حراج و سرمایه فروشی نفت خام و معادن را بگیرد. در حالی که نه تنها این اتفاق نیفتاده بلکه ناتوانی در بخش های مختلف آن همچون ارتباط با رسانهها و آحاد جامعه باعث شده همچنان پای سفره دولت چمباتمه بزند و منتظر بماند تا همه ماهه حقوق و مزایا و دیگر هزینههای ضروریشان از طریق خزانه به حساب آنها واریز شود تا به پاس آن هر روز خبری از تخریب یا ریزش و از بین رفتن یکی از این هزار اثر بیبدیل میراثی بدهند و خانههای تاریخی نیز به همین سرنوشت شوم یا فرونشست دچار شود و یا بدست میراث خواران بیفتد تا به اذن متولیان بی تفاوت به بلدوزرها سپرده شود که بجای آنها برجهای رفیع با نقشههای غربی بالا برود! زهی تأسف برای وزیرانی که آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند و این روش همچنان ادامه دارد و اگر مساعدتهای با چراغ خاموش شهرداری اصفهان نبود، امروز قطعاً بسیاری از این بناهای ارزشمند به تلی از خاکستر تبدیل شده بود در حالی که مدیران و کارشناسان جا خوش کرده در این اداره کل بجای رسیدگی مستمر در حفظ میراث امانی موجود و پیدا کردن راهکارهای تازه از جمله استفاده از کمک خیران میراث ساز، همچون خیران مدرسه ساز، ورزشگاه ساز و درمانگاه ساز، سازشان ملودی دیگری را کوک میکند تا آنچه از این متاع ارزشمند در مالکیت دیگر ارگانها و نهادها است و خوشبختانه سالم و سرزنده مانده، به پشتوانه قوانین ناقص و فرسوده پس بگیرند و به سرنوشت تلخ بقیه که در ورطه تخریب و نابودی است، بسپارند! همانگونه که ضمن لابیگری با قوه مقننه؛ منچستر ایران یعنی کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان را از چنگ شهرداری که برنامه مدون و قابل قبولی برای ارتقاء آن داشت خارج و به حال خود رها کردند تا پس از این موفقیت تأسف بار! حالا نوبت به تالار تیموری برسد که تلاش مستمر برای بازپس گیری از شهرداری اصفهان دارند تا در کنار دیگر آثارشان در خیابان استانداری به پارکینگ و کارواش خودروهای کارکنان میراث تبدیل شود و هر روز هزاران لیتر آب تصفیه شده شهر صرف شستشوی محوطه آن گردد که اکثراً به طورکل تعطیل و فاقد بازدید کنندگانی است که با در بسته روبرو میشوند!
حالا بار دیگر ارگان کم کار اما پرتوقع میراث فرهنگی، دندان برای تالار تیموری درهمین گذر تیز کرده که سالهاست توسط شهرداری اصفهان به بهترین وجه مدیریت،اداره،نگهداری و بهرهوری میشود تا امروز وزارت میراث فرهنگی بدون اطلاع از آینده این اقدام نسنجیده درخواست صدور سند مالکیت آن را به نام خود داشته باشد!
این اتفاق هم افتاده تا مکانی که توسط شهرداری به موزه فسیلها و آثار زمین شناسی تبدیل شده بود به جمع بیتفاوتیهای دیگر آثار تاریخی بپیوندد! دکتر کمال حیدری معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در واکنش به صدور سند مالکیت تالار تیموری به نام وزارت میراث فرهنگی می گوید« شهرداری به عنوان بهره بردار این بنا هیچ اطلاعی از اقدام میراث فرهنگی برای دریافت سند مالکیت تالار تیموری نداشته و این بنا همچنان به مالکیت شهرداری اصفهان تعلق دارد و هیچ بنایی بر واگذاری تالار تیموری به وزارت میراث فرهنگی ندارد. سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به عنوان بهره بردار، مجدانه در تلاش است تا این بنا را حفظ کرده و از آن به عنوان مکانی برای ارائه خدمات فرهنگی و هویتی به مردم اصفهان استفاده کند. شهرداری اصفهان در راستای حفظ این بنای تاریخی، همواره پیگیر اقدامات لازم برای مرمت و بهره برداری صحیح آن بوده و هیچگونه برنامهای برای واگذاری این بنا به دیگر ارگانها ندارد. شهرداری اصفهان نسبت به این تعرض پیگیر رفع مشکلات آن است، شهرداری در حال پیگیری حقوقی این موضوع است تا از تعرض به آثار تاریخی اصفهان جلوگیری کند و در این راستا تلاشها برای حفظ هویت این بنا ادامه خواهد داشت.»
چه خوب بود وزارت میراث فرهنگی قبل از اینکه مدیریت ضعیف 30 سال گذشته خود را زیرورو کند تا هویت و اقتداری از نظر توانایی اداره این مجموعههای عظیم و بیبدیل در سراسر کشور داشته باشد، فرصت میداد دیگر ارگانهایی که از هر نظر توانا و مقتدر هستند تعدادی از این مجموعههای امانتی گذشته را برای آیندگان نگهداری کنند که اگر در اختیار متولی قانونیشان باشد قطعاً به سرنوشت تأسف بار اسلاف خود در گوشه و کنار استان میپیوندد!
ته نشین شدن نیروها و پرسنل اداری این مجموعه با اهمیت، بخصوص در مناطق کلیدی چون شیراز و یزد و اصفهان که دارای اهمیت بینالمللی و بیشترین تعداد از میراث ثبت شده ملی و جهانی را دارد که اگر طی سالیان گذشته دولتها توجه و التفات بیشتری به آنها داشتند، امروز میتوانست با کسب درآمدهای نجومی از محل پذیرش توریسم جهانی، جای صادرات مختلف ازجمله حراج و سرمایه فروشی نفت خام و معادن را بگیرد. در حالی که نه تنها این اتفاق نیفتاده بلکه ناتوانی در بخش های مختلف آن همچون ارتباط با رسانهها و آحاد جامعه باعث شده همچنان پای سفره دولت چمباتمه بزند و منتظر بماند تا همه ماهه حقوق و مزایا و دیگر هزینههای ضروریشان از طریق خزانه به حساب آنها واریز شود تا به پاس آن هر روز خبری از تخریب یا ریزش و از بین رفتن یکی از این هزار اثر بیبدیل میراثی بدهند و خانههای تاریخی نیز به همین سرنوشت شوم یا فرونشست دچار شود و یا بدست میراث خواران بیفتد تا به اذن متولیان بی تفاوت به بلدوزرها سپرده شود که بجای آنها برجهای رفیع با نقشههای غربی بالا برود! زهی تأسف برای وزیرانی که آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند و این روش همچنان ادامه دارد و اگر مساعدتهای با چراغ خاموش شهرداری اصفهان نبود، امروز قطعاً بسیاری از این بناهای ارزشمند به تلی از خاکستر تبدیل شده بود در حالی که مدیران و کارشناسان جا خوش کرده در این اداره کل بجای رسیدگی مستمر در حفظ میراث امانی موجود و پیدا کردن راهکارهای تازه از جمله استفاده از کمک خیران میراث ساز، همچون خیران مدرسه ساز، ورزشگاه ساز و درمانگاه ساز، سازشان ملودی دیگری را کوک میکند تا آنچه از این متاع ارزشمند در مالکیت دیگر ارگانها و نهادها است و خوشبختانه سالم و سرزنده مانده، به پشتوانه قوانین ناقص و فرسوده پس بگیرند و به سرنوشت تلخ بقیه که در ورطه تخریب و نابودی است، بسپارند! همانگونه که ضمن لابیگری با قوه مقننه؛ منچستر ایران یعنی کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان را از چنگ شهرداری که برنامه مدون و قابل قبولی برای ارتقاء آن داشت خارج و به حال خود رها کردند تا پس از این موفقیت تأسف بار! حالا نوبت به تالار تیموری برسد که تلاش مستمر برای بازپس گیری از شهرداری اصفهان دارند تا در کنار دیگر آثارشان در خیابان استانداری به پارکینگ و کارواش خودروهای کارکنان میراث تبدیل شود و هر روز هزاران لیتر آب تصفیه شده شهر صرف شستشوی محوطه آن گردد که اکثراً به طورکل تعطیل و فاقد بازدید کنندگانی است که با در بسته روبرو میشوند!
حالا بار دیگر ارگان کم کار اما پرتوقع میراث فرهنگی، دندان برای تالار تیموری درهمین گذر تیز کرده که سالهاست توسط شهرداری اصفهان به بهترین وجه مدیریت،اداره،نگهداری و بهرهوری میشود تا امروز وزارت میراث فرهنگی بدون اطلاع از آینده این اقدام نسنجیده درخواست صدور سند مالکیت آن را به نام خود داشته باشد!
این اتفاق هم افتاده تا مکانی که توسط شهرداری به موزه فسیلها و آثار زمین شناسی تبدیل شده بود به جمع بیتفاوتیهای دیگر آثار تاریخی بپیوندد! دکتر کمال حیدری معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در واکنش به صدور سند مالکیت تالار تیموری به نام وزارت میراث فرهنگی می گوید« شهرداری به عنوان بهره بردار این بنا هیچ اطلاعی از اقدام میراث فرهنگی برای دریافت سند مالکیت تالار تیموری نداشته و این بنا همچنان به مالکیت شهرداری اصفهان تعلق دارد و هیچ بنایی بر واگذاری تالار تیموری به وزارت میراث فرهنگی ندارد. سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به عنوان بهره بردار، مجدانه در تلاش است تا این بنا را حفظ کرده و از آن به عنوان مکانی برای ارائه خدمات فرهنگی و هویتی به مردم اصفهان استفاده کند. شهرداری اصفهان در راستای حفظ این بنای تاریخی، همواره پیگیر اقدامات لازم برای مرمت و بهره برداری صحیح آن بوده و هیچگونه برنامهای برای واگذاری این بنا به دیگر ارگانها ندارد. شهرداری اصفهان نسبت به این تعرض پیگیر رفع مشکلات آن است، شهرداری در حال پیگیری حقوقی این موضوع است تا از تعرض به آثار تاریخی اصفهان جلوگیری کند و در این راستا تلاشها برای حفظ هویت این بنا ادامه خواهد داشت.»
چه خوب بود وزارت میراث فرهنگی قبل از اینکه مدیریت ضعیف 30 سال گذشته خود را زیرورو کند تا هویت و اقتداری از نظر توانایی اداره این مجموعههای عظیم و بیبدیل در سراسر کشور داشته باشد، فرصت میداد دیگر ارگانهایی که از هر نظر توانا و مقتدر هستند تعدادی از این مجموعههای امانتی گذشته را برای آیندگان نگهداری کنند که اگر در اختیار متولی قانونیشان باشد قطعاً به سرنوشت تأسف بار اسلاف خود در گوشه و کنار استان میپیوندد!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت