جیمز کلاپر مقام ارشد اطلاعاتی آمریکا در نامه اي خطاب به کمیته اطلاعات مجلس سنا و جمهوریخواهان تاکید کرده که ایران و حزبالله لبنان «مستقیما منافع ایالات متحده آمریکا و متحدانمان را تهدید میکنند».
اين سخنان در قالب مقاومت هراسي در حالي صورت ميگيرد که در باب چنين ادعاهايي چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه آمريکا هزاران مايل از غرب آسيا فاصله دارد و براساس تقسيمات جغرافيايي اين کشور در قاره آمريکا و هممرز آمريکاي جنوبي است حال آنکه حزبا... و جمهوري اسلامي در غرب آسيا ميباشند.
با توجه به اين حقيقت، در تحليل گفتاري مقامات آمريکايي ميتوان گفت که آمريکاييها صرفا در يک قالب ميتوانند در منطقه نقش داشته باشند و آن نگاه سلطهگرايانه و استعماري است. به عبارتي ديگر ميتوان گفت که مواضع سران اطلاعاتي و امنيتي آمريکا برگرفته از خوي سلطهگري و غارتگرايانه اين کشور و نه براساس واقعيتهاي سرزميني ميباشد.
نکته دوم آنکه آمريکاييها بر يک کليد واژه تاکيد دارند و آن اينکه ايران و حزبا... تهديدي براي منافع آمريکا در منطقه هستند.
اين جملات بيانگر يک اصل مهم است و آن اينکه ادعاي آمريکاييها مبني بر اقدام براي کمک به برقراري امنيت و ثبات در منطقه يک ادعاي واهي و پوشالي است چرا که آنان صرفا به دنبال منافع خود هستند و نه چيز ديگري.
اگر از دموکراسي در منطقه ميگويند، اگر لشگرکشي نظامي صورت ميدهند، اگر از تروريسم حمايت ميکنند، اگر ادعاي حمايت از کشورهاي عربي را مطرح ميسازند، اگر تمام قد در کنار رژيم صهيونيستي قرار دارند، و ... صرفا برگرفته از منافع آمريکاست. هيچ دلسوزي و يا طرحي براي کمک به منطقه ندارند. با تکيه بر اين اصل ميتوان دريافت که چرا آمريکا از تروريسم حمايت ميکند. بر اصل تفرقه در جهان اسلام تاکيد ميورزد و اجازه وحدت و يکپارچگي در منطقه را نميدهد، چرا که اين امر را مغاير با منافع خود ميداند.
با توجه به اين شرايط ميتوان گفت که تحرکات آمريکا در منطقه نميتواند کمکي به حل مشکلات منطقه باشد چرا که براي آمريکا صرفا يک واژه معنا دارد و آن حفظ منافع خود است و در اين ميان هيچ اهميتي به منافع کشورهاي منطقه نميدهد چنانکه اين کشور از رژيم صهيونيستي دفاع ميکند که دشمن اول منطقه است و ماموريت آن تامين منافع آمريکاست.
براين اساس ادعاهاي آمريکا عليه حزبا.. و ايران را بايد تحرکي عليه مقابلهکنندگان با سلطهگري آمريکا در منطقه دانست که براي غارتگري بيشتر اين کشور صورت ميگيرد رفتاري که مهر تاييد ديگري بر حقانيت مواضع ضد آمريکايي- صهيونيستي مقاومت ميباشد که حمايت از آن ميتواند زمينهساز کوتاه شدت درست غارتگر نظام سلطه در منطقه باشد.