دیگر نمیزنیم. این بار هم که تکمضراب بزنیم وسط فرمایشات برادر باهنر، تعهد محضری میدهیم که به مدت یک سال وسط فرمایشات هیچکس تکمضراب نزنیم. یعنی اینبار هم نمیخواستیم بزنیم ولی از بس ایشان شیرین سخن است که آدم را مجبور میکند بزنیم.تا حالا کسی مجبورتان کرده در حالی که میل به زدن ندارید باز بزنید؟ "ننجون" را درک کنید که حالا درست در همین موقعیت استراتژیک گیر کرده است.
این مواضع برادر باهنر و این مواضع ما که ذیلا مشاهده میفرمایید:
برادر باهنر: روحانی همه تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت.
ننجون: ولی بعضیها حتی صبر نکردند تبدیل به جوجه بشود، مبادا از سبد سی چهل تا جوجه اردک زشت در بیاید که سبد فوقالذکر را واژگون کردند.
برخی افراد خیلی پیوند محکمی با صندلی خود دارند.
ننجون: آنقدر محکم که مثلا بیست و چند سال روی صندلی مجلس مینشینند و حاضر نیستند از جای گرم و نرم خود بلند شوند.
برخی شوخی میکنند که از چسب دوقلو استفاده کردند.
ننجون: انصافا شوخی میکنند. یک چسب محکمتری است وگرنه چسب دوقلو بعد از شش هفت سال وا میرود.
اگر قصدم آمدن به مجلس بود یک راههای مانور داشتم. واقعاً اراده کردم که مجلس نیایم.
ننجون: البته قبول کنید آن مسیر هم ترافیک سنگینی داشت. چلوکباب و دوغ و پیاز و این حرفها هم که "تکلیف" خیلی چیزها را روشن میکند.
دختر آخری من چند ماه قبل از انتخابات گفت من میخواهم یک زمانی بابام نماینده نباشد. من گفتم آرزویت برآورده میشود و این دوره آخر است.
ننجون: اتفاقا دختر آخری من هم گفته آرزو دارم تا سال دیگر وسط سخنان برادر باهنر تکمضراب نزنی و من هم قول دادم که این آخری باشد.
اگر به ۶-۵ نفر ابتدایی ستون یک جناح بگویید کلاه بیاورند سر میآورند. ۶-۵ نفر آخری هم با سختی حرکت میکنند حاضر هستند یک شب تاریک را در جایی پنهان بگویند ما اصولگرا هستیم، بیش از این حاضر نیستند.
ننجون: البته برای یک عده هم شب و روز معنا ندارد. چهار سال میروند توی کمد و بعد میآیند بیرون و تصمیم میگیرند اینوری باشند یا آنوری!
جلوییها به من میگویند لیبرال هستم و عقبیها میگویند تندرو است.
ننجون: من دیگه حرفی ندارم!