امروز را فارغ از مسائل سیاسی به موضوعی پرداختیم که در شان ایران اسلامی نیست، اما افسوس که به خاطر غفلتها این موضوعات واقع میشود و وجود دارد.
برجام را کنار گذاشتیم و به ترامپ هم بیمحلی کردیم، آنقدر رسانههای ما به این موضوعات پرداختهاند که دیگر جاذبهای ندارد برای تکرار! شاید اهمیت داشته باشد اما همین موضوعات غفلتهایی را باعث میشود که از موضوعات مهم دیگر باز میمانیم.
از قدیم الایام گفتهاند و شنیده و خواندهایم که ضعیفکشی نباید کرد، کسی که فقیر است و نیازمند، آنچه را که دارد که البته هیچ است، نباید به تاراج برد، باید او را یاری کرد تا از آن فقر و فلاکت بیرون بیاید. آیا کسی که در حال غرق شدن است، دست روی سرش میگذاریم تا زودتر غرق شود؟ دکتر شریعتی درباره فقر سخنی دارد با این مضمون؛ «آدم وقتی فقیر میشود، خوبیهایش هم حقیر میشود، اما کسی که زر دارد یا زور، عیبهایش هم هنر میشود، چرندیاتش هم حرف حسابی به حساب میآیند.»
فقیر که باشد، بیچیز است، زاغه نشین است، در بیغولهای زندگی میکند؟ خوب باشد! آدم که هست، هموطن که هست. هر چه میخواهد باشد، اما فقر او نباید باعث شود، بیشتر توسری بخورد. کرامت انسانی او چرا پایمال میشود؟
آنهایی که منشور حقوق شهروندی را نوشتهاید، در کدام صفحه و سطر آن کتاب قطور حقوق شهروندی، این بیچارگان را دیدهاید؟ خطی و کلمهای در آن سطور با کلمات قلمبه سلمبه درباره آن تحریر کردهاید؟
جماعتی از مردم این دیار، از دوردستهای این سرزمین سالها دور کوچ کردهاند و به پایتخت آمدهاند، از دیار سیستان و بلوچستان، در میان آنها هستند هموطنان دیگر از شهرهای گوناگون، اما عده سیستان و بلوچستانیها بیشتر است، از سر نداری و فقر شهر و کاشانه خود را رها کردند به امید روزی بهتر، اما دریغ از یک روز خوش.
آنها در بیابانهای شهریار و شهر قدس در کپرها، چادرها و خانههایی که با حلبی ساخته شده زندگی میکنند، فارغ از اینکه آنها در این مکان غیرقانونی ساکن شدهاند، مشکلات و معضلات زیادی را هم باعث گشتهاند، رفتاری نیست که باعث پریشانحالی و وخامت اوضاع آنها شود، آتش زدن چادرها و ویران کردن خانههای پیتحلبی آنها بسیار کار سادهای است. اما آواره شدن آنها در این سرمای بیابان شهریار و شهر قدس، چاره درد آنها است؟
اخباری منتشر شده که آنها مهاجران پاکستانی و افغانستانی هستند، خوب باشند، ما که همیشه شعار حمایت از مظلوم دادهایم باید اینگونه رفتاری از ما سر بزند؟ گیریم که ویران کردیم خانههای سست و توخالی آنها را، آیا این فقیران و بیچارگان از هر دیاری که هستند، مشکلاتشان و مشکلاتمان حل میشود؟
آنها آواره شدند همراه با کودکان خردسالی که چشمانشان اشکآلود بود اشکآلود کتابها و دفترهایی که سوختند و رویای دکتر و مهندس شدن را خاکستر کرد، اشک این کودکان بیپناه را دریابیم. هر چند که این روشها (سکونت به بهانه بیبضاعتی) هم نباید باب شود.
سیاوش کاویانی