مظلوم و ظالم، مستکبر و ستمدیده، سلطهگر و سلطهدیده، فقیر و غنی، از این دست واژگان در ادبیات فرهنگی و رفتاری ملت ایران به کرات مشاهده میشود و شاید بتوان گفت که بخشی از تاریخ و فرهنگ ایرانی است. انقلاب اسلامی ملت ایران در حالی به پیروزی رسید که سه اصل را در آن میتوان مشاهده کرد و آن مبارزه با استبداد داخلی، استعمار خارجی و تحقق ارزشهای اسلامی است.
حمایت از مظلوم و مقابله با ظالم نه تنها در جمع ارزشهای اخلاقی است بلکه بعدی از انقلاب اسلامی است که زمینهساز استقلال و آزادی کشور در برابر سلطهگران میشود. محافل رسانهای غرب تلاش دارند تا این امور را صرفا اقدامی حاکمیتی معرفی نمایند چراکه به دنبال پنهانسازی فرهنگ ظلمستیزی ملت ایران هستند تا شاید با این حربه پرچمداری ملت ایران در مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم را به امری حاشیهای مبدل سازند.
آنچه در اصل حمایت از مظلوم و ظلمستیزی مورد توجه بوده داشتن روحیه انقلابی و جهادی است. روحیهای که بر اساس آن انسانها نه صرفا خویشتن بلکه تمام بشریت را داده و برای حمایت از آن به پا میخیزد. مسیری که در آن از حمایتهای بشر دوستانه گرفته تا برپایی تظاهرات و راهپیمایی و در موارد ضروری با حمایتهای تسلیحاتی و حتی اعزام مستشاران نظامی مشاهده میشود.
نکته مهم آن است که این حمایت از مظلوم و مبارزه با استکبار در جهان زمینهساز اعتبار و جایگاه ویژهای برای ایران شده چنانکه حرکتی مانند روز قدس روزگاری فقط در ایران بود و اکنون در سراسر جهان برگزار میشود. روزی کسی جرات اعتراض به آمریکا را نداشت اما امروز به پشتوانه ایستادگی ایران در سراسر جهان فریاد ضد آمریکایی به گوش میرسد و حتی پرچم آمریکا را در خاک آمریکا در اعتراض به سیاستهایش آتش میزنند.
در این میان نظام سلطه و استکبار جهانی که برای مقابله با این جایگاه جهانی و فرهنگ انقلابی ملت ایران به هر ابزاری چنگ میزند راهبرد جنگ نرم و سخت را همزمان اجرا میسازد. از یکسو با مهندسی معکوس مقاومت در قالب گروههای تروریستی، سعی در ارزشزدایی از فرهنگ ایثار و شهادت دارد و از سوی دیگر با واژهسازی به دنبال اهمیت زدایی و پنهانسازی فرهنگ استکبارستیزی است. نسبت دادن این واژگان به کلماتی همچون افراطگرایی و ماجراجویی و دوری از آن با واژه عقلانیت نمودی از این رفتار است. آنها برآنند تا چنان وانمود سازند که دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم یعنی ماجراجویی افراطگونه که مغایر با عقلانیت است که به ادعای آنان موجب انزوای ایران در جهان میشود. جالب توجه آنکه آنها عقلانیت را نیز در قالب سود و فایده تعریف میکنند. در این تعریف هر حرکتی ابتدا هزینهها و فایدههایش بررسی میشود و در صورت هزینه داشتن از اجرای آن خودداری میشود. مثلا حمایت از مظلومان جهان نظیر فلسطینیها، برابر با تحریم و یا رابطه نداشتن با آمریکاست پس نباید این اقدام صورت گیرد.
این القاها در حالی صورت میگیرد که چنین رویکردی مغایر با تمام ارزشهای انسانی و انقلابی ملت ایران است که به پای آن خونهای بسیاری دادهاند. نکته مهم آن است که رویکرد به کنار نهادن فرهنگ انقلابی حمایت از مظلوم و استکبار ستیزی به بهانه عقلانیت نه تنها زمینهساز پیشرفت و ارتقای جایگاه جهانی نمیشود بلکه تجربه نشان داده که هرگام عقبنشینی زمینهساز پیشروی دشمن شده و تا زمانی که سلطه کامل نیابند دست از این رویکرد بر نمیدارند چنانکه نمونه آن را در رفتارهای مصر میتوان مشاهده کرد که زمانی با کمپ دیوید به دنبال صلح و جایگاه جهانی بود اما همین پیمان آن را به جایی کشاند که حقیرترین کشور جهان شد که هیچ جایگاهی در جهان نداشت.
مهدیس پارسا