در خبرها آمده بود فرماندار گفته یکی از متکدیانی که دستگیر شده به مأموران پیشنهاد ۱۵ میلیون تومان رشوه داده تا او را رها کنند و به کارش ادامه دهد.
اینجانب به سهم خودم از رشد چشمگیر اقتصادی در پسابرجام، قدردانی میکنم و به مسئولان اقتصادی کشور تبریک میگویم که وضعیت را بگونهای پیش بردند که یک متکدی هم آنقدر دستش به دهانش میرسد که به ماموران محترم و "رشوهنگیر" پانزده میلیون تومان رشوه میدهد و وضع مالی مامور هم آنقدر خوب شده که این رشوه را نمیگیرد.
راستش زمان ننجون - که حول و حوش زمان رضاشاه است - یک مرغ میدادیم دست ژاندارم و یک متهم به قتل را آزاد میکرد.
در خبر دیگری آمده که گویا قرار است درباره مدارک تحصیلی برادر آقای رئیسجمهور در صحن علنی یک گزارشی ارائه کنند که مثلا فلانی دکترا ندارد یا نمره انضباط دوران دبیرستانش پایین بوده و خلاصه بازار "بگمبگم" داغ است و رعایا میتوانند یک هفته هیجانانگیز را بگذرانند و دور هم خوش باشند.
از تبریز هم خبر میرسد که پرونده آن پزشک که خط خوبی داشت و متهم شد که خانوادهاش را با غذاهای "نذرینما" کشته، همچنان در دست بررسی است.
آخ که من عاشق این سرعت عمل هستم. الان چهار سال و هشت ماه است که حکم اعدام یک "بز" (همان بابک.ز) هستیم و هر روز پروندهاش میرود در دست بررسی و هر شب از دست بررسی بیرون میآید و آخرش هم در همان دست بررسی گم میشود و میرود پی کارش!
در خبر دیگر هم آمده که یک مربی سابق فوتبال رفته یک کامیون خریده و با آن مسافرکشی (ببخشید اسبابکشی) میکند. حالا نه اینکه ایشان قبلا در دانشگاه "بیرمنگام لندن" تدریس میکردند حالا همه نگران شدهاند که نکند خدای ناکرده توی جاده برایشان اتفاقی بیفتد.
بنده به عنوان ننجون یک توصیه نیمه فوتبالی برای ایشان دارم که عبارت است از :
ممد دقت کن/ "ممد دقت کن!
همین و تمام!