در شرایط امروز کشور و جهان و موضوعات بسیار پیچیده و متنوع منطقهای و جهانی، شیطنتها و مصائب و مشکلات داخلی از یکسو، تحریم و تهدید و توطئه خارجی از سوی دیگر شرایط سختی را برای کشورمان ایجاد کرده است.
این درحالی است که مردم کشورمان نشان دادند تهدیدات بیرونی نظام هر چقدر هم که بزرگ باشند، هرگز نخواهند توانست به جمهوری اسلامی ایران ضربه مهلک وارد نمایند.
با توجه به این مسائل کارشناسان و صاحبنظران سیاسی بر این باورند تنها تهدیدات بیرونی نظام نیستند که قابل توجهاند، بلکه تهدیداتی که از درون نظام را تهدید میکند سختتر و خطرناکتر از تهدیدات دشمنان است و باید برای آن چارهای اندیشید.
مقام معظم رهبری در اینباره تاکید کردهاند: «اگر میخواهیم در مقابل معارضهها ایستادگی کنیم و صبر و توکل را به کار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون کشور تقویت کنیم و استحکام ببخشیم.»
در حقیقت این استحکام درونی نظام است که میتواند کشور را در مقابل هر افزونطلبی، انحصارطلبی، تجاوز، ماجراجویی و بحرانسازی حفظ کند.
حضور نامحرمان و نااهلان
شاید یکی از اصلیترین مشکلاتی که در حال حاضر از سوی دشمنان نظام را تهدید میکند حضور نامحرمان و نااهلان در دورن نظام است.
حضرت امام(ره) در اینباره تاکید کردند: «من در میان شما باشم یا نباشم، نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.»
در واقع اگر افراد نااهل و تازه به دوران رسیده، زمامدار امور کشور را بدست گیرند، هر روز بحرانی در کشور بیافرینند و فشاری ناروا بر مردم وارد کنند و ساختارهای کشور را دچار چالشهای مدام کنند، رفته رفته مردم و به ویژه نسل جدید به این نقطه میرسد که مسئولانشان "از خود" نیستند! بدیهی است که هر انسانی به آنچه متعلق به خودش است تعهد نگهبانی دارد و لاغیر.
در حقیقت نااهلان و نامحرمان در هر نظامی تلاش میکنند تا بین مردم و حاکمیت فاصله بیندازند و به تدریج نظام را از بین ببرند.
درست است که اینک باید همچنان متوجه دشمنان بیرونی بود اما در عین حال باید با توجه بیشتری مراقب بود که نااهلان، زمام امور مردم و انقلاب و نظام را در دست نگیرند و یا اگر در جایی چنین شده است هر چه سریعتر اصلاح شود. ملاک اهل و نااهل بودن هم میزان پایبندی افراد است به اصول استقلال ملی، آزادیهای تضمین شده فردی و اجتماعی، جمهوریت و اسلامیت نظام.
نااهلان، قادرند از درون چنان کاری با نظام و ساختارهایش بکنند که تحریمهای آمریکایی و اروپایی ... از عهدهاش برنمیآیند.
مماشات با نااهلان، خیانت فجیع تاریخی به امام(ره) و مردم است و در این میان از دستگاههای نظارتی و از نمایندگان "اهل" مجلس انتظار میرود با تیزبینی و دوری از مصلحتسنجیهای ناروا، آن جمله تاریخی امام(ره) را همواره عملیاتی کنند.
ناکارآمدی مسئولان
نظام جمهوری اسلامی ایران مشکلات قابل توجهی دارد که اکثر آن ربطی به اسلام و نظام اسلامی ندارد، بلکه به عملکرد مسئولان و مردم مربوط است. یکی دیگر از تهدیدات اصلی که نظام را از درون تهدید میکند ناکارآمدی نظام در پاسخگویی به نیازهای مختلف و بعضاً ابتدایی مردم است.
در حال حاضر بسیاری از مشکلات مردم از جمله مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را کلافه کرده است و مردم در این شرایط نسبت به کمکاری مسئولان و وعدههای بدون عمل گله دارند.
درباره بسیاری از موارد چون موضوعات اقتصادی از جمله رکود، اشتغال، مسکن، مفاسد اقتصادی و... موضوعات محیطزیستی چون ریز گردها، آلودگی هوا و...، موضوعات اجتماعی چون قاچاق کالا، اعتیاد و... و هزاران موضوع دیگر دیده شده که مسئولان با فرافکنی، کمکاری و غلفت از مشکلات مردم را به عهده دشمنان میگذارند و آنها را مسئول این امر معرفی میکنند. شاید بزرگترین خطر برای نظام اسلامی را عدم مدیریت و سوءاستفاده مسئولان از جایگاه خود باشد.
مردم با آگاهی رفتار مسئولان را زیر نظر دارند و نمیپذیرند که آنان مرفه زندگی کرده و در برخورد با مفاسد اقتصادی مصلحتاندیشی کنند.
از سوی دیگر وعدههای عمل نشده مسئولان مردم را نسبت به صداقت آنها دچار تردید میکند.
رهبر معظم انقلاب درباره وظیفه مسئولان تاکید فرمودند: مسئولان نباید به مردم بگویند «باید چنین بشود»، بلکه باید بگویند «چنین شد»
فاصله گرفتن مسئولان از مردم و درک نکردن سختیها و تلخیهای زندگی مردم، حرکت انقلاب اسلامی را سست میکند.
نباید فراموش کنیم که عملکرد خواص و نخبگان و مدیران و کارگزاران نظام اسلامی در جامعه تأثیرات فراوانی دارد. هر چه کارکرد این قشر فرهیخته و برگزیده مفید و مثبت و در راستای اهداف انقلاب اسلامی باشد، مردم بیشتر به نظام دلگرم میشوند. اما اگر عملکردها نامطلوب باشد مردم به مرور زمان از نظام اسلامی دلسرد میشوند و به حالت بیتفاوتی به رویدادها مینگرند و در عرصههای گوناگون انقلاب حضور نمییابند.
تمایل به اشرافیگری
در عین حال اشرافیگری بلای کشور است؛ طبقات متوسط و محروم وفاداری خود به کشور را ثابت کردند و حال نوبت مسئولان است تا با دوری از اشرافیگری در برقراری عدالت اجتماعی در زندگی اقشار مختلف مردم تلاش کنند.
رهبر معظم انقلاب در هر شرایطی مسئولان را از گرایش به خوی مهلک اشرافیگری برحذر میدارند؛ ایشان همواره بر سادهزیستی مسئولان، تأمین اتحاد و یکپارچگی ملت، مردمی بودن و غیراشرافی بودن حکمرانان و زمامداران، دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت، کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور تاکید میکنند.
مسئله مقابله با اشرافیگری به قدری جدی و دارای اهمیت است که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود با عنوان «بلا» یاد میکنند و در اینباره میگویند: «باید جلوی اشرافیگری گرفته شود؛ اشرافیگری بلای کشور است. وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه به وجود آمد، به بدنه جامعه سرریز خواهد شد؛ [آن وقت ] شما میبینید فلان خانوادهای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی میخواهد پسرش را داماد کند یا دخترش را عروس کند یا فرض کنید میهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند. وقتی اشرافیگری فرهنگ شد، میشود این. جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار و گفتار مسئولان، تعالیمی که میدهند، باید ضدّ این جهت اشرافیگری باشد؛ کما اینکه اسلام اینگونه است.»
سادهزیستی امام خمینی(ره) و تأسی او از اهلبیت(ع)، نماد کامل یک رهبر اسلامی بود که همواره بر دفاع از مستضعفان و محرومان تاکید داشت و خود نیز بر این مسئله پایبند بود.
اشرافیگری و تجملگرایی مسئولان، شتاب علمی کشور را متوقف میکند و جوانان مستعد و با انگیزه را از نشاط میاندازد. از سوی دیگر برقراری عدالت اجتماعی، در گرو پاکدستی مسئولان نظام است. همچنین اشرافیگری وابستگی به کشورهای بیگانه را که در صدر اهداف مشخص شده دشمنان است را رقم میزند. در عین حال اشرافیگری موجب غفلت آنها از حال عموم مردم جامعه شده و در نتیجه باعث تقویت فاصله مسئولان و حاکمان جوامع اسلامی با زیردستانشان میشود.
اختلافافکنی و دوقطبیسازی
در عین حال یکی از روشهایی که برای انحراف و شکست انقلاب بکار میرود و دشمنان با مطالعات کارشناسی و روانشناسی دقیق و با روشها و ابزارهای گوناگون از این سلاح برای شکست انقلاب بهره میجویند تفرقه و ایجاد فضای دوقطبی است.
امام خمینی(ره) مهمترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی را وحدت و وفاق ملی کلیه اقشار و گروهها میداند و معتقد است که عنایات خاص الهی در پرتو این وحدت شامل حال امت اسلامی میگردد. در عین حال ایشان تفرقه و اختلاف را به عنوان یک سم مهلک برای انقلاب و نظام اسلامی معرفی میکنند.
علاوه بر دشمنان نظام که برای ایجاد فضای دوقطبی در کشور تلاش میکنند بسیار از کارگزاران نیز هستند که برای فرار از ناکارآمدیهای خود به دو قطبی کردن جامعه دامن میزنند. همچنین کسانی که جناح خود را حق تصور کرده و جناح مخالف را ناحق وخطرناک جلوه میدهند نیز به دو قطبی کردن جامعه دامن میزنند.
دو قطبیسازی جامعه موجب تخریب فضای سیاسی جامعه شده و به تحقق اهداف دشمن کمک میکند. همچنین موجب میشود تحلیلها هیجانی و تصمیمها منطبق بر واقعیت نباشد و بطور طبیعی موجب دلزدگی و شکننده شدن محیط سیاسی جامعه میشود و مقدمه تفرقه و چند دستگیهای اجتماعی را در جامعه فراهم میکند تا محیط مناسبی برای نقش آفرینی گروههای سیاسی مخالف در جامعه فراهم شود.
متأسفانه در فضای دو قطبی چون همه چیز سیاه و سفید یا صفر و صد دیده میشود بنابراین نقاط مثبت رقیب نادیده گرفته میشود، لذا ممکن است به خدمتگزاران جامعه ظلم شود و در نهایت در فضای دو قطبی از بین بردن استقلال کشور میسر خواهد بود.
این در حالی است که همه سیاسیون باید توجه داشته باشند که پرهیز از برخورد شتابزده با رقبای سیاسی و توجه به نقاط مثبت آنها در ارزیابیها و تحمل مخالف به یک فرهنگ تبدیل شود و هیچ گروه و جریانی کانونهای اصلی مشروعیت بخش نظام را نباید هدف انتقاد خود قرار دهند. در نهایت همه باید محوریت ولایت را همواره مورد توجه قرار دهند و آن را به عنوان فصلالخطاب بپذیرند.
همانگونه که مقام معظم رهبری بارها مسئولان و دولتمردان و نخبگان سیاسی را به پرهیز از دو قطبی کردن جامعه دعوت کردهاند، باید براین موضوع تأکید کرد، چراکه بیتوجهی به آن آثار و تبعاتی از جمله فتنه ۸۸ را به دنبال دارد.