دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکاOFAC روز دوشنبه اعلام کرد مقررات خود را به منظور اجرای قانون جدید این کشور درباره اعمال تحریمها علیه اشخاص مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تغییر میدهد. طبق اعلام خزانهداری آمریکا این نهاد آمریکایی به منظور اجرای بند (ب) از «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها» (کاتسا)مقررات داخلی خود در زمینه «تحریمهای مرتبط با تروریسم جهانی» را اصلاح کرده است.
خزانهداری آمریکا اعلام کرده این اصلاحیه، بعد از چاپ در مجله دولت فدرال آمریکا در روز سهشنبه اکتبر ، اجرایی خواهد شد. این بند از قانون یاد شده دولت آمریکا را به اعمال تحریمهای مرتبط با تروریسم علیه اشخاص خارجی که مقامها، مأموران یا وابستگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند، موظف میکند. رئیسجمهور آمریکا روز آگوست سال برابر با مردادماه سال قانون موسوم به «کاتسا» که یک هفته قبلتر در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسیده بود را امضا و آن را به قانون تبدیل کرد. براساس این قانون دولت آمریکا موظف است ظرف روز پس از اجرایی شدن آن، تحریمهایی را علیه ایران اعمال کند.
در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است، از جمله شکست کامل پروژه مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات اقتصادی، ناکام ماندن تجربه برجام، نتیجه خوش بینی و اعتماد به آمریکا، استراتژی آمریکا برای مبارزه با ایران و ... .
شکست کامل پروژه برجام
تحریمهای کاتسا یا قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم ها، تحریمهای هفته گذشته آمریکا علیه برنامه موشکی تهران، تحریمهای مادر و... همه و همه مصادیقی برای شکست کامل برجام است. اگر واقعا هنوز کسی در کره خاکی هست که تصور میکند چیزی به نام برجام وجود دارد، احتمالا در خواب سیر و سفر میکند. دو طرح «طرح جامع تحریمهای جدید علیه ایران» و تحریمهای کاتسا سند مرگ برجامند.
«طرح جامع تحریمهای جدید علیه ایران» در کنگره آمریکا
پیشتر کنگره آمریکا، «طرح جامع تحریمها علیه ایران» را با ۴۱۹ رای موافق و فقط ۳ رای مخالف تصویب کرده بود. طرح تحریمیای که بسیاری از کارشناسان آن را بیسابقه ترین نوع تحریمها در طی تمام سالهای قبل و بعد از انقلاب دانسته اند. چنانکه این تحریم ضربه شدیدی بر روابط بینالمللی ایران وارد مینمایند.
تحریم s۷۲۲ که ۳ مادر تحریمها یا سیاه چاله تحریمها نامیده شد، توسط کنگره امریکا تصویب شد درحالیکه نقض آشکاربندهای ۲۶، ۲۸ و ۲۹ برجام است. این تحریمها براساس دستور اجرایی ۱۳۳۸۲ سال ۲۰۰۵ رئیسجمهور وقت امریکا علیه ایران به بهانه «هسته ای» بنیان نهاده شده و این مسئله نشان میدهد اگر تیم مذاکرهکننده ایران همانطور که در ۴ سال گذشته ادعا میکرد، میتوانست در عمل هم «تحریمهای هستهای» را لغو کند، کنگره امریکا نمیتوانست براساس یک «دستور اجرایی لغو نشده» تحریمهای جدید و بیسابقه علیه ایران را اعمال کند. تحریمهایی که اگر برای دور زدن آنها فکر اساسی نشود و به طور کلی فهمی از جنگ اقتصادی که آمریکا علیه ایران راه انداخته است صورت نگیرد، فشارهای بیسابقهای به اقتصاد ایران وارد خواهد کرد و بایستی منتظر فلج شدن اقتصاد کشور بود.
تحریمهای کاتسا
با اعلام وزارت خزانهداری آمریکا، اجرای قانون کاتسا ذیل دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ از ۹ آبان رسما آغاز شد. در چارچوب این
تحریم ها، محدودیتهای اقتصادی زیادی شامل، بلوکه شدن داراییها در خاک آمریکا تا ممنوعیت ارایه خدمات بانکی داخلی و خارجی به افراد و نهادهای مشمول این تحریمها باید اعمال گردد. از منظر آمریکاییها تحریمهای کاتسا باید منجر به پدیده «تحریمهراسی» شده و موضوع «خودتحریمی» در داخل ایران را تشدید کند. به عبارت دیگر آمریکاییها میخواهند با «تحریمهراسی» کاری کنند که ارتباط نهادهای داخلی به ویژه ارتباطات بانکی با افراد و نهادهای مشمول تحریمهای کاتسا (سپاه و...) قطع گردد. بدین ترتیب تحریمهای کاتسا به مثابه یک سیاهچاله عمل کرده و تعداد زیادی از نهادهای حاکمیتی را مشمول تحریم مینماید. با این اوصاف تحریمهای مادر، وضعیت روابط بانکی را به شرایطی به مراتب بدتر از قبلِ برجام باز میگرداند. غایت هدف در تحریمهای کاتسا، زمینهسازی و متقاضی نمودن محیط داخلی ایران برای پذیرش مذاکرات مجدد درباره مباحث غیرهستهای است تا ستاندههای بیشتری را در قالب حک و اصلاح برجام از ایران اخذ کنند.
فرجام برجام آن زمانی اتفاق افتاد که در بحبوحه اخبار نشست جی۲۰ مقامات کاخ سفید از تلاش دونالد ترامپ برای متقاعد کردن سران کشورها برای قطع همکاری با ایران بوده است. موضوع خطرناکی که شروع آن با اعزام وزیر خزانهداری وقت آمریکا توسط باراک اوباما به کشورهای دیگر برای یادآوری به آنها مبنی بر تداوم وضعیت هشدار در ایران و هراساندن آنها نسبت به داشتن هرگونه روابط تجاری با ایران بود. سر سلسلهای که البته آمریکاییها خیلی پیشتر آن را شروع کردهاند و به نظر میرسد با توجه به تاثیری که این موضوع یعنی فشار بر ایران با اهرم اقتصادی دارد، به این زودیها نیز آن را رها نخواهند کرد. برجام و فرجام مذاکراتی که دو سال و نیم از توافق آن و چهار سال و نیم از عمر آن میگذرد، اما با این دو اقدام آمریکا تمام شده است.
اشتباها محاسبانی نکنیم
در این فضا ارتکاب اشتباه محاسباتی نیز خطرناک است. برای ایران برجام تمام شده است. گسیل به سمت اتحادیه اروپا برای حفظ این سند، اولا و ابتدائا به رسمیت شناخته شدن این موضوع است که این سند هنوز زنده است، ثانیا به رسمیت شناختن نقش بازیگری اروپا برای حفظ این سند و اجبار به ایران برای ماندن در آن خواهد بود. سخنان رئیسجمهور مبنی بر اینکه از اتحادیه اروپا انتظار داریم که اولاً به طور کامل به توافق برجام عمل کرده و ثانیاً به آمریکا نسبت به پایبندی به تعهداتش در برجام فشار آورده و به آنها پیام قاطعی داده شود، که چند صباحی پیش مطرح شده بود به واقع نشان میدهد که برخی از طرفهای ایرانی هنوز هم حسابی بر روی اروپا باز میکنند که نه تنها در توان اروپاییها نیست، بلکه ریسک رابطه با ایران را نیز برای اروپاییها بسیار بالا خواهد برد. این تفکر و گزارهها به واقع در حال انتقال این پیام به نظام بینالملل است که ایران توان حفظ منافع خود را ندارد، چه اینکه حالا این اروپاییها هستند که باید منجی منافع ایران باشند.
پیشتر و در جریان برجام بارها و بارها ذکر شده بود که ایران نباید از خود نسبت به نظام بینالملل، و به طور خاص آمریکاییها ضعف نشان دهد، چه اینکه همین ضعف سبب خواهد شد تا نقاط ضعف سیاست خارجی ایران برای آمریکاییها تبلور یابد و از آن استفاده کنند. موضوع روح برجام که برای اولین بار توسط باراک اوباما در کنفرانس امنیت هستهای مطرح شد دقیقا استفاده از همین نقطه ضعف اعلان شده مقامات ایرانی یعنی نیازمندی به برجام بوده است. باراک اوباما که با اعطای امتیازات حداقلی تلاش کرد تا ایران را نسبت به خود وامدار نشان دهد، با اتهام تخطی ایران نسبت به روح برجام، این کشور را متهم ردیف اول مشکلات منطقه قرار داد و فضایی را به وجود آورد که دونالد ترامپ به نحو احسن از آن استفاده برد. یعنی همان روح برجام. طبیعی است که دونالد ترامپ پایبندی ایران به برجام را تمنا میکند در حالی که قائل به تحریمهای مضاعف علیه ایران است. به غیر از گزارش آخر دونالد ترامپ که ادعای عدم پایبندی ایران به برجام را مطرح کرد و پرونده را به کنگره واگذار کرد، سه دوره گزارش دونالد ترامپ درخصوص پایبندی ایران به برجام منتشر شد و در هر سه مورد تهران پایبند به برجام قلمداد شده اما در عین حال در هر سه نوبت تحریمهایی علیه ایران وضع شده است، این همان دستاورد اوباما برای ترامپ است.
تحریم و تهدید
سیاست آمریکاییها در قبال ایران تحریم و تهدید همزمان است. در برابر این تهدیدات نیز ضروری است که سیاستهای متقابلی اتخاذ شود، مسئله تهدید آمریکا در شرایط فعلی کشور مسئله حیاتی است، هم از اینرو که این موضوع میتواند نقش بازدارنده را بازی کند و هم از این حیث که باید پاسخ لفاظیهای آمریکاییها را داد. این گزاره که «در قضیّهی برجام، هر حرکتِ غلطِ نظامِ سلطه با عکسالعمل جمهوری اسلامی روبهرو و مواجه خواهد شد»، دقیقا همان گزارهای است که این مضمون تهدید آمریکا را میرساند. آمریکاییها بارها و بارها ایران را به استفاده از گزینه نظامی تهدید کردهاند و بیان داشتهاند که در صورتی که مذاکرات هستهای به نتیجهای نرسد گزینه نظامی آمریکاییها روی میز است. این موضوع بیشتر در زمان باراک اوباما مطرح میشد. در زمان دونالد ترامپ که پرونده هستهای تبدیل به یک سند هستهای به نام برجام شده است کمتر صراحتا از این گزینه استفاده شده است. اما تیم ترامپ با بیان اینکه به دنبال از بین بردن برجام هستند به واقع روزگاری را به تصویر میکشند که در آن گزینه نظامی یکی از گزینههای آمریکاییها باشد. در این خصوص بایستی به ظرفیتهای نظامی ایران اشاره شود. در این گزاره مورد استفاده رهبری تلاش شده با تهدید آمریکا عناصر بازدارنده اقتدار ایران بررسی شود. شرایط فعلی نظام بینالملل و محیط اطراف ایران میطلبد که دولت نیز چنین مواضع محکمی در برابر دشمن اتخاذ کند، چه اینکه نبود چنین تهدیداتی سبب خواهد شد تا هزینهها بر کشور بار شود. اگرچه سخنان دکتر روحانی در صحن مجلس بخشی از مطالبات درخصوص لزوم اتخاذ موضعی صریح در برابر آمریکا را پاسخ داد، اما این سخنان دیرهنگام بود.
محیط منازعه ایران - آمریکا جنگ اقتصادی تمام عیار است
تحریمهای جدید نشان میدهد که جنگ اقتصادی ترامپ با ایران در حالی وارد فاز جدید خود میشود که ترامپ حتی دستور داده بود که نمایندگان این کشور در نهادهای مالی و اقتصادی بینالمللی شبیه به صندوق بینالمللی پول، با درخواست ایران برای اخذ وام مخالفت کرده و به آن رای منفی دهند. ترامپ برای تحریمها علیه ایران به دنبال هیچ بهانهای نیز نیست. یک روز بهانه موشک، یک روز حقوق بشر، یک روز مسائل منطقه، یک روز قاچاق انسان و... .
جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران برای انزوای تهران با تمام قوا در حال پیش رفتن است و چیزی هم از برجام که حاصل گفتوگوهای دو سال و نیمه دو طرف به همراه بازیگران بینالمللی بوده، باقی نمانده است. از این سند چیزی جز تعهدات ایران چیزی از آن باقی نمانده است. حال و در این جنگ اقتصادی تمام عیاری که ترامپ علیه ایران شروع کرده و به نظر میرسد میدان جنگ را به خوبی دریافته است، باید تمرکز دولت و به طور کلی کشور بر نگه داشتن و لنگر انداختن کشتی اقتصادی کشور به سرمنزل مقصود باشد و رویای مذاکره با آمریکا در هر مقولهای را به دریا اندازد.
یک بیم بزرگ
آمریکاییها برای اینکه بتوانند ایران را پای میز مذاکره بکشانند بازی دو سره ترس - امتیاز را شروع کرده اند. ابتدا ایران را میترسانند و سپس از ورای بالا رفتن آستانه، از او امتیاز دریافت میکنند. اساسا ماهیت تهدید در این است که میترساند، آمریکاییها «هجوم به اقتصاد ایران» را به عنوان راه جدیدی برای مهار ایران تصویر کردهاند و در قالب آن به دنبال ترساندن ایران هستند. این موضوع زمانی برای آنها محاسبه پذیر میشود که در داخل ایران نسبت به آن حساسیت نیز وجود داشته باشد. به همین دلیل است که آمریکاییها بر روی فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران محاسبات فراوانی داشتهاند. اهمیت این موضوع در ذهنیت آمریکاییها تا حدی است که معتقدند که با استفاده از این فشارها ایران را وادار به مذاکره کرده اند. سیاست جدید آمریکاییها علیه ایران همین سیاست دو سویه است، موضوعی که بایستی دقت داشت در دام آن گرفتار نشویم.
فرجام سخن
به طور کلی آن چه از برجام میتوان گفت این است که این سند یکی از بزرگترین تجربههای مواجهه ایران با آمریکا طی چهل سال اخیر بوده است. آمریکاییها در حالی با اعمال تحریمهای جدید موفقیت این سند را به صفر رساندهاند که فضای اقتصادی بینالمللی کاملا نسبت به مراودات با ایران در هراس به سر میبرد به گونهای که دولت حتی نتوانسته یک تعامل کارآمد با بانکهای اروپایی داشته باشد. برجام عملا شکست خورده و به اتمام رسیده است، حال باید دید آیا مسئولان میتوانند ماهیت این جنگ اقتصادی جدید را فهم کرده و خود را آماده مواجهه با شرایط جدید کنند و کشتی اقتصاد کشور را به سرمنزل مقصود ببرند یا هنوز هم در دوران انتخابات به سر میبرند.(برهان)