مقدمه نوشتن برای این گزارش تکراری است. در روزهایی که فقط شعار حمایت از تولید داخلی داده میشود.
درست دو سال قبل و در جریان آتشسوزی ساختمان پلاسکو بود که مردم و مسئولین کمپینی راهاندازی کردند و با خود عهد بستند که لااقل در بحث پوشاک حامی تولیدکنندگان داخلی باشیم ولی تا پای عمل و اثبات این قول و قرار رسید همگی جا زدیم.
آنقدر این قول خودمان را فراموش کردیم و خودمان را به بیخیالی زدیم تا رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال ۹۷ شعار امسال را حمایت از کالای ایرانی نامگذاری کردند.
شعاری که دلیل اصلی آن همان جملهای بود که چند سال پیش و در جریان مذاکرات ایران و ۱+۵ و درست زمانی که مسئولان همه چیز زندگی مردم را به نتایج مذاکره گره میزدند بیان شده بود. نه یکبار که چندبار رهبری زیر گوش مسئولان خواندند و حضرات آنقدر غرق در سفر برای مذاکره بودند که نشنیدند یا نخواستند بشنوند. جمله رهبری در اولین روز سال ۹۴ در جوار حرم مطهر رضوی این بود: «نه در اقتصاد و نه در هیچ برنامهی دیگری، بدون هدفگذاری نمیشود حرکت کرد، باید هدفگذاری بشود. اگر در هر کاری بدون هدفگذاری مسئولان دولتی حرکت کنند و پیش بروند، کار به روزمرّهگی خواهد رسید؛ به نتیجه نمیرسد. هدفگذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که بهسمت آن هدف، همهی دستگاهها را و همهی امکانات را بسیج کنند. به نظر بنده آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید بهعنوان هدف اقتصاد مورد توجّه باشد، عبارت است از سرمایهگذاری بر روی تولید داخلی. همهی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج بشود. از همهی مسئولانی که در زمینههای اقتصادی فعّالیّت دارند و از همهی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئلهی تقویت تولید داخلی کمک کنند.»
اینقدر این بیتوجهی اوج گرفت تا امسال در پیام نوروزیشان نام سال را صریح و ساده اینگونه اعلام کردند: «شعار امسال حمایت از کالای ایرانی است.»
حالا بماند که ما مردم هم به این شعار آنچنان توجه نکردیم اما مسئولین امر و کسانی که میتوانستند در این آشفته بازار تعطیلی کارخانهها و نوسانات ارزی کمکی به تولید داخل داشته باشند هم به این امر بیتوجه بودند.
در این گزارش و با این مقدمه قصد نداریم، همه کمکاریها و بیتوجهیها را بررسی کنیم. فقط در یک حوزه و به عنوان مُشتی نمونه خروار میتوان ادامه این گزارش را خواند:
قصه از آنجا شروع شد که در خبرها و عکسهای منتشرشده از تمرینات تیم فوتبال پرسپولیس مشاهده شد که اسپانسر لباس این تیم عوض شد و مانند دیگر تیم پایتخت لباسها و اقلام ورزشی باشگاه را به شرکت چینی (لینینگ) واگذار کردند که طی این سالها و به خصوص سال اول قرارداد این برند با باشگاه استقلال حاشیههایی از لحاظ کیفیت و طراحی و حتی اندازه به همراه داشت و جریان لباسهای کوتاه تیم آبیپوش پایتخت و ابتکار عمل وصله پینه کردن لباسها برای جلوگیری از منشوری شدن بازیکنان یادمان نرفته است.
یا لباسهای گرمکن بازیکنان در فصل زمستان که بیشتر به آبگرمکنهای ایستاده شباهت داشت تا یک گرمکن زیبا و جذاب و همین سوژه شوخیهای فراوانی شد.
کیفیت این برند حتی تا جایی افتضاح بوده که صدای بازیکنان سرخپوش هم در ابتدای این فصل و پس از چند روز درآمد و مدعی این بودند که لباسهای فصل پیش حداقل از لباسهای این فصل بهتر بوده. حالا از تغییر رنگ و چسباندن هولوگرام و شمارهها با اتو بگذریم که امیدواریم مانند لباس تیمملی فوتبالمان در جامجهانی خدای ناکرده شمارهای برعکس نشود.
همه اینها را گفتیم تا این سوال را از مدیران باشگاههای ورزشی کشورمان داشته باشیم که مگر تولیدکنندههای داخلی خودمان و لباسهای این تولیدیها چه ایرادی دارند که حداقل برای یک فصل به آنها اعتماد نمیشود؟ مگر همین الان لباس تیمملی فوتبال امیدمان را یک برند داخلی فراهم نمیکند؟ مگر چندین و چند سال نیست که لباسهای تیمملی والیبالمان را همان برند تولید میکند و در مسابقات مختلف هم با همان البسه شرکت میکنند و مانند فدراسیون ۵ ستارهمان به خاطر اینکه مربیمان اصرار بر برندهای خارجی دارد یک قرارداد ترکمانچای با برندهای آنور آبی نمیبندند که نمونه لباس کشورمان در هیچ دکانی پیدا نشود و هیچ پولی از قبال فروش پیراهنها نصیبمان نشود.
حالا هم که ماجرای تحریمها و قطع همکاری برند آلمانی دردسر تازهای را ایجاد کرده است و مسئولان فدراسیون و وزارت ورزش با یک توفیق اجباری (احتمالا) مواجه خواهند شد.
با نگاهی به تصاویر تمرینات تیمهای لیگ برتری میتوان به این نتیجه رسید که از مجموع شانزده تیم، ۴ تیم از برند خارجی استفاده میکنند و ۱۲ تیم دیگر به محصولات داخلی خودمان اعتماد کردهاند. از میان آن ۴ تیم خارجیپوش دو تیم بخش خصوصی و دو تیمی که ریاست مجمع آنها با شخص وزیر ورزش و جوانان است دلشان نمیخواهد از لباسهای تولید داخل استفاده کنند!
بهتر بود حالا که وزیر ورزش به همه موضوعات به طور نامحسوس ورود میکند (مانند قرارداد کیروش و یا دعوای بین سرمربی تیمملی و باشگاه پرسپولیس) به این موضوع هم ورود میکردند و با یک بخشنامه و آییننامه خواستار عقد قرارداد باشگاههای تحت مدیریت خود با برندهای داخلی میشد. کمااینکه طی سالهای اخیر و امسال بودند و هستند باشگاههایی که واقعا در کنار اسم فرهنگی و ورزشی این کار فرهنگی را هم انجام دادند و هیچگاه عیب و ایرادی بر روی این محصولات نگذاشتند.
نویسنده: محسن رجبی