رهبر انقلاب، در ارتباط تصویری اخیر با نمایندگان تشکلهای دانشجویی تاکید کردند : «دولت جوان حزباللّهی علاج مشکلات کشور است. البتّه معنیاش این نیست که مثلاً رئیس این دولت یک جوان سیودوساله باشد؛ بلکه یعنی دولتِ سرِپا، بانشاط، آماده و در سنینِ کار و تلاش باشد.»
ایشان تاکید کردند : « فرایند ورود جوانان به حرکت عمومی کشور است. یک حرکت عمومی اگر بخواهد معقول و منضبط و عقلایی و به دور از غوغاسالاری و بلبشو باشد، به چند چیز نیاز دارد: اولاً اینکه شناخت از صحنه داشته باشند. بدانند جمهوری اسلامی با چه کسی روبهرو است و فرصت و تهدید و دوست و دشمن را بشناسند. عنصر دوم اینکه حرکتشان جهتگیری مشخصی داشته باشد؛ به سمت جامعهی اسلامی و تمدن اسلامی باشد. عنصر سوم، امید بخشی است. اگر یک نقطهی امیدبخش نباشد، حرکت پیش نمیرود. این امید کاملاً برای مردم ما در دسترس است و ملت نشان داده که از عهدهی کارهای بزرگ برمیآید. عنصر چهارم این است که راهکار عملی در هر برههای از زمان برای کارها وجود دارد. »
رهبر معظم انقلاب در نمونهای برای ورود نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور ، فرمودند:« تشکیل کارگروههای فرهنگی، تشکیل گروههای فعالیت سیاسی، نه حزببازی، تشکیل کرسیهای آزاداندیشی، تشکیل گروههای نهضتی جهان اسلام، تشکیل گروههای علمی، تشکیل گروههای دانشبنیان اقتصادی، تشکیل گروههای خدماتی و جهادی، تشکیل گروههای اطلاعاتی مردمی و تشکیل گروههای اجتماعی.» اظهارات مقام معظم رهبری نشان می دهد، اگرچه درسالهای اخیر در شعارهای چند ساله میان دولتمردان به جوانگرایی تاکید می شد، اما شاهد بودیم آنطور که شاید و باید از ظرفیتهای جوانان در اداره و مدیریت کشور استفاده نشد.
اگرچه بارها رویکرد کاندیداهای ریاست جمهوری استفاده از جوانان و زنان در کابینه و دولت بوده است، اما در عمل این موضوع مغفول ماند و حتی در سطوح پایینتر مدیریتی نیز چنین ماجرایی به اجرا در نیامد.
افزایش میانگین سنی وزرا
با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری اگر به میانگین سنی کابینههای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون نگاهی بیندازیم با پدیده جالبی مواجه خواهیم شد.
به عنوان نمونه، میانگین سنی کابینه در دولت پنجم اندکی بیش از ۴۰ سال بوده است و در دولت ششم، میانگین به ۴۴ سال ارتقا یافته است.
ارتقای میانگین سنی کابینه پس از آن نیز ادامه داشته است. میانگین سنی دولت هفتم حدود ۴۶ سال بوده است. این میانگین در دولت هشتم تا ۴۸ سال ارتقا پیدا کرده است. میانگین سنی دو کابینه نهم و دهم ۴۹ و ۵۱ سال بوده است و حالا هم در دو دولت یازدهم و دوازدهم میانگین به مرز ۶۰ سال رسیده است.
میانگین ۶۰ ساله، یعنی استفاده از جوانان دیروز و بازنشستگان فعلی. این در حالی است که یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی رؤسای جمهور، استفاده از ظرفیت جوان بوده است. در این میان آمارها نشان میدهد که ۵۰ درصد جمعیت زیر ٣٠ سال قرار دارند.
بر اساس اعلام مرکز آمار ایران سهم جمعیت جوان (٢٩-۱۵ ساله) از سال ١٣٩٦ تا سال ۱۴۰۵ از ٢٣.٩ درصد به ١٩.۶ درصد کاهش می یابد.
این آمار یعنی جای خالی حدود یک چهارم جمعیت کشور در تصمیم گیری و تصمیم سازی کاملا مشهود است. از سوی دیگر همین جمعیت جوان به این دلیل که در معرض توانمندسازی تجربی قرار نگرفته اند، قطعا در آینده می توانند با چالشهایی رو به رو شوند و کشور را نیز از بهره وری کامل پایین تر بیاورند.
اندیشه جایگزینی صورت نگرفته
فرمایش مقام معظم رهبری در حقیقت تاکیدی بر اظهارات کارشناسانی است که بر این باورند که نسل پیشین مدیران چهل ساله، توان اجرایی خود را به شکل آشکاری از دست دادهاند و در عین حال، پشتوانهسازی وسیع برای جایگزینی این مدیران هم صورت نگرفته است.
این جایگزینی حتی در مدیران دهه پنجاهی و شصتی نیز وجود ندارد و در حال حاضر شرایط در میان این مدیران به گونهای است که بارها صحبت از قحط الرجال به میان آمده و کمتر کسی در این گروه دیده می شود که بتواند در مسند وزیر قرار بگیرد.
اینکه مقام معظم رهبری، اخیراً دو مدیر ارشد را با عنوان ریاست سازمان تبلیغات اسلامی و نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها منصوب کردند، نشان از این دارد که ایشان خود این اقدام را عملاً اجرا کردند و دو سازمان و نهاد عریض و طویل را به دو نیروی جوان و پرانرژی و قابل اعتماد سپردند.
تجربه موفق
از سوی دیگر تجربه بکارگیری وزیر ارتباطات نشان داد که می توان از جوانان کشور برای پشتوانه سازی آینده مدیریتی کشور بهره جست،هر چند او نیز ضعفهایی دارد اما باید مدیریت شود که به نظر میرسد او نیز تنها مجری دستورات باشد!
باید در نظر داشت که بخش عظیمی از جمعیت کشور جوان هستند، تجربه ای از برنامه سازی های دشمن ندارند.
مقام معظم رهبری در این باره در بخشی از سخنان خود فرمودند: روحیّهی امروز جوانهای ما همان روحیّهی جوانهای آنوقت است؛ با این تفاوت که آنها آنوقت در وسط کورهی انقلاب بودند، امروز آن [شرایط] نیست، در عین حال آن روحیّه هست. تفاوت دیگر اینکه بصیرت و آگاهی و تجربهای که جوانهای ما امروز دارند، آن روز وجود نداشت؛ یعنی ما پیش رفتهایم. امام سرنوشت انقلاب را سپرد به شما جوانها و هر مجموعهی جوانی، هر نسلی، وقتی از جوانی پا میگذارد به میانسالی، در واقع این امانت را تحویل میدهد به نسل جوان بعد از خودش و این سلسله تمامنشدنی است.
ایشان تاکید کردند:«البته معنای اینکه ما میگوییم حفظ انقلاب و پاسداشت انقلاب را امام به جوانها داد، این نیست که غیر جوانها مأموریّت ندارند؛ چرا، این مأموریّت همه است؛ از پیر مرد هشتادساله و بالاتر از هشتادساله تا نوجوان، از مرد تا زن، از نخبه تا غیر نخبه و مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریّت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفهی همهی ما است؛ امّا جوان پیشران است، موتور حرکت است. اگر نسل جوان نمیبود و نمیخواست و اقدام نمیکرد، حرکت متوقّف میشد؛ اندیشهی پیران و فکر و تجربهی آنها آنوقتی به کار میآید که حرکت جوانانهی جوانان وجود داشته باشد؛ پیشران این حرکت، جوانها هستند.»
لذا ، بایستی با بکارگیری تجربیات مدیران فعلی و تلفیق آن با سبک زندگی جدید و استفاده از فناوریها و علوم امروزه به مقابله با برنامه های دشمنان و توسعه کشور پرداخت تا علاوه بر اینکه کشور رو به رشد و توسعه گام بردارد از عقبه دینی و ایمانی و اعتماد مردمی عقب نماند .
اساس بر شایسته سالاری و تحول
باید توجه داشت که در منطق رهبری جوانگرايی در تقابل با شايسته سالاری نيست. اينگونه نيست که بتوان با تاکيد بر جوانگرايی، شايستگان را حذف کرد و يا آنکه امور را به دست جوانی سپرد که شايستگي و تخصص انجام کاری را ندارد! بدون شک نگرش رهبری بر سپردن امور به جوانان شايسته و صاحب صلاحيت است و بايد نسبت به اين شاخص دقت لازم را داشت تا رويکرد حکيمانه اتخاذ شده به فساد و ناکارآمدی نينجامد.
این طبیعی است که نسل جوان دارای ايدههای نو برای اداره جامعه باشد و از منظر متفاوت به مسائل و مشکلات بنگرد. بنابراین اين ويژگی میتواند مولد فرصت های مناسبي برای تحول و تکاپو در هر جامعه ای باشد. در کنار اين ظرفيت ذاتی، ميل به تحول و تغيير و پيشرفت نيز در جوانان موج میزند. جوان در ابتدای پويايی زندگی است و انگيزه ها برای برخورداری از لذات زندگی و تجربه آزمونهای متفاوت او را به جنب و جوش انداخته است. جوان میخواهد جهان را آنگونه که میپسند و در آرزوهای خود میپروراند بسازد.
مقام معظم رهبری در بخشی از بیانات خود در این باره فرمودند: «جوان، سرشار از اميد و نشاط است و مايل است كاری به او محوّل كنند و آن را با شجاعت و خطرپذيری انجام دهد.»
بدون شک محصول چنين رویکردی توليد افکار جديد و شنيدن سخن نو است و اين همان چيزی است که مديريت کشور در دهه پنجم انقلاب اسلامی به آن نيازمند است .
توانایی برای حل مشکلات موجود
باید گفت که همانطور که در گذشته جوانان در خلق انقلاب و تداوم استقرار جمهوری اسلامی نقشآفرين بودند، امروز نيز می توانند پیشران حرکت انقلاب به سمت اهداف و آرمانها محسوب شوند و توانایی لازم را برای حل مشکلات کشور دارند .
اگرچه هدف گذاری برای حل مشکلات کشور نیازمند راهبردهای عاقلانه است اما این راهبردها در نوبه خود نیازمند توان بیشتری تا بتواند آینده را تضمین کند و با ریل گذاری مناسب به اهداف و آرمانهای مورد نظر دست یابد. جوانانی که قابل اعتماد باشند به واسطه روحيه تحول خواهی و رويکرد انقلابی و خلق و خوی ساختارشکنانه چنین توانایی را دارند.
جوانان در طول چهار دهه اخير نشانه دادهاند که قابل اتکا هستند و نه تنها توانايی حل مشکلات کشور را با تدبير و سختکوشی و تفکر و خوشفکری دارند، بلکه گاه تنها راه حل کشور نيز هستند و به جز آنان کس ديگری توانايی حل برخی مشکلات کشور را نداشته است.
اين نوع باور به جوانان را می توان در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامي مشاهده کرد. ایشان در این باره می فرمایند: «سازش با آمريکا مشکلات کشور را حل نميیکند، بلکه افزايش خواهد داد؛ مشکلات سياسیای اگر داشته باشيم، مشکل اقتصادی اگر داشته باشيم؛ مشکلات ما را خودمان بايد حل کنيم؛ مشکلات ما را شما جوانها بايد حل کنيد.» اين نگاه به جوانان که برآمده از اعتماد کامل ايشان به توانايی آنان و سپردن مسئوليتهای بيشتری به جوانان است، نسل جوان است که می تواند با خلاقيت و پويايی و ابتکار و پشتکار بخش عمدهای از گرههای ايجاد شده در بروکراسی تنبل سازمانهای مختلف را حل کند .
مقام معظم رهبری در این باره تاکید کردند: «اگر صحبتِ كارهای فناوری پيچيده است، همين جوانها هستند؛ انرژی هستهاي را هم جوانهای ما دارند سر پا میكنند؛ در سلولهای بنيادی هم جوانهای ما دارند فعاليت میكنند؛ و در فناوری زيستی، فناوری نانو و انواع و اقسام فناوریها، هر جا میرويم جوانهايند؛ جوانهایی كه نه دوران جنگ را ديدند، نه امام را ملاقات كردند، نه از اول انقلاب خاطرهای دارند. پس اين حركت، حركت پوينده و بالنده است. به ميدان عمل و خدمت و تلاش كه ميرسيم، همين حركت عظيم بسيج سازندگي را ميیبينيم؛ به ميدان سياست و اعلام حضور كه میرسيم، حركت ۹ دی را میبينيم، حركت ۲۲ بهمن را میبينيم، حضور عظيم در انتخابات را میبينيم؛ اينها معناش چيست؟ معنایش اين است كه امروز جوانان ما - كه اكثريت قاطع ملت ما هستند - و عموم ملت ما در همان جهت حركت انقلاب اسلامی و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزايندگی هستند، دارند پيش ميیروند.
ایستادگی در برابر دشمن
در نهایت این روحيه جوانی است که توان ايستادگی و زير بار زور نرفتن سازگاری دارد. جوانان به واسطه آنکه تعلق کمتری به دنیا دارند و روحيه محافظه کاری در آنها بر شجاعت و غرور و حريت جوانی غلبه نکرده است، می تواند با روحیه ای انقلابی در برابر دشمن بایستد و در برابر دشمن نيز جرأت و جسارت بيشتری از خود نشان دهد .
اینکه در بسیاری از ارتشهای جهان از نیروهای جوان به عنوان نیروهای خط شکن و رزمی در مقابل دشمن بهره گرفته می شود نیز نشان از این کارایی جوان دارد.»
یادمان باشد که امروز دشمن نظام با تمام توان به میدان آمده و اکنون نیاز به میدان داری جوانان است . اما باید نکاتی را در این باره در نظر داشت که در بیانات مقام معظم رهبری نیز مورد توجه قرار گرفته است .
اینکه جوانگرايي مفهومي عام و کلي است که متناسب با هر ماموريت و مسئوليتي بايد آن را تعريف کرد و در جای مناسب از آن بهره جست .
از سوی دیگر استفاده از جوان باید با بهره گیری از تجربه ارزشمندی باشد که محصول ساليان سال عقلانيت و تجربه و علم آموزی است و می تواند در خدمت مديريت کشور قرار گيرد.
اتاقهای فکر و تيمهای مشاورهای منسجم و مستمر تشکيل داد و استفاده از تجربيات مديران گذشته می تواند ستونی محکم برای جوانان باشد تا بتوانند مسير را تا رسيدن به قله های پيشرفت و توسعه کشور ادامه دهند.
در نهایت استفاده از مکانيزمی برای چرخش نسلی و تربيت مديران جوان ضروری است و بدون شک نگرش رهبری بر سپردن امور به جوانان شايسته و صاحب صلاحيت است نه ژنهای خوب.