بخشی از برنامه «نقد سینما» به نقد «اوپنهایمر» اختصاص یافت، فیلمی که به نظر کارشناس این بخش محمدرضا مقدسیان،فیلمی برای تطهیر ساخت بمب اتم توسط آمریکا است.
چهلوسومین بخش از برنامه «نقد سینما» سوم آذر ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت. در این برنامه آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان از منتقدان سینما از فیلم «اوپنهایمر» گفتند.
آرش خوشخو درباره فیلم گفت: من طرفدار نولان نیستم. «اوپنهایمر» بیوگرافی یک فیزیکدان است و در فروش به عدد عجیب یک میلیارد دلار رسیده است؛ پس باید آن را اثری موفق دانست. با اینکه فیلم طولانیست اما بعد از تمام شدن آن ما شخصیت «اوپنهایمر» را نمیشناسیم و همه موارد مبهم است. این نقص بزرگ فیلمهای نولان است که شخصیتهایش هیچ زمان عمیق و به مخاطب شناسانده نمیشوند. انتخاب کلین مورفی شک و ابهام را درباره شخصیتپردازی این کاراکتر بیشتر کرد. من درباره شخصیت «اوپنهایمر» را خواندم و متوجه شدم شخصیت سختی بوده است اما این فیلم حتی امکان شناخت این شخصیت را به من نداد.
محمدرضا مقدسیان در ادامه برنامه گفت: در مجموع کارهای نولان، «اوپنهایمر» بدترین فیلم ایشان است؛ اگرچه من این فیلمساز را دوست دارم. پیش از این نولان در دیگر آثارش سعی میکرد جهان خود را در نظر بگیرد اما در «اوپنهایمر» گفته است چه کار کنم مرا دوست داشته باشند. چرا که قبلا آثار نولان مورد اقبال قرار نمیگرفت و بیشتر با مخاطب در ارتباط بود. مجموع فیلمهای نولان با بازیهای فرمی و روایی برای مخاطب جذاب بود؛ مخاطب در دیگر فیلمهای نولان مشغول حل معادله بود و ضعف شخصیتپردازی به چشم نمیآمد. اما در «اوپنهایمر» قصهای را روایت میکند که مخاطب کم و بیش از آن آگاه است و پیچیدگی زمان و مکان را ندارد. در واقع نولان مزیت خود را در این فیلم از دست داده؛ پس باید صحنهها را باشکوه نمایش دهد و انصافا در تصویرپردازی و موسیقی موفق عمل کرده است.
وی اظهار کرد: اثر جدید نولان معادلهای برای مخاطب ندارد، پس تماشاگر به دنبال شخصیت است اما آن را پیدا نمیکند. یک رگه مشخص در فیلم وجود دارد؛ در جایی که شخصیت «اوپنهایمر» به دلیل تحقیری که نسبت به او صورت میگیرد، یک سیب را با سیانور مسموم میکند. یعنی این قابلیت در او وجود دارد که کسی را بکشد پس اگر نولان میخواست دو قطبی شکل بدهد، باید این سیب و ماجرای ساخت اتم را کنار هم قرار میداد.
این منتقد یادآور شد: «اوپنهایمر» شخصیتی ضد اجتماعی، تنوع طلب و نابغه دارد، اما به کسی تبدیل میشود که منافع ملی و انسانی برایش مهم است. انتهای فیلم، اوپنهایمر به عنوان دانشمند آدم خوب و دوست داشتنی شاخته میشود و نتیجهگیری فیلم این است، که اگر بمب اتم ساخته نمیشد، جنگ ادامه داشت. در حقیقت در فیلم ساخت بمب اتم و اوپنهایمر تطهیر میشوند. پس جنایات صورت گرفته علیه بشر، به دلیل قدرت چند سناتور است و جان اف کندی که بعدا رئیس جمهور میشود، میخواهد جلوی این جنایت را بگیرد. به نظرم نتیجه کار ناامید کننده است و سروصدای رقابت بین فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» فقط برای بازاریابی بود.
مقدسیان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: مستندی که درباره کاراکتر «اوپنهایمر» و قبل از فیلم نولان ساخته شده، از فیلم جذابتر است. مستند شیوه زیست اوپنهایمر را واکاوی میکند و برای همین نبوغ و ضداجتماعی و تمام تضاد شخصیت را در این مستند میبینیم. اما در فیلم موقعیت تراژیک تاریخ را تقلیل میدهد. سازنده این اثر معتقد است، وقتی یک واقعیت برملا شده است که همه با آن مخالف هستند، پس بهترین راه به جای کتمان، قرائت تقلیل یافته از آن واقعه است. درباره ماجرای بمب اتم ما در نهایت به این نتیجه میرسیم که اوپنهایمر دانشمند بود و کار خودش را انجام داد؛ اینکه او چه شخصیتی بود که توانست به چنین کاری تن بدهد، مغفول میماند.
امیررضا مافی مجری برنامه در پایان این میز گفت: آمریکاییها تحمل نمیکنند که از کِنِدی حرف بد زده شود و در واقع او را به یک قدیس تبدیل کردهاند. دلیل روشنش هم ماجرای معروف استیضاح رئیس جمهور و واترگیت است. آنها میخواهند بگویند رئیس جمهور را استیضاح کردیم که بگوییم از قانون فراتر نیست و کندی هم در راه وطن کشته شده است. این دو بال نگه داشتن آمریکای پوشالی است.
چهلوسومین بخش از برنامه «نقد سینما» سوم آذر ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت. در این برنامه آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان از منتقدان سینما از فیلم «اوپنهایمر» گفتند.
آرش خوشخو درباره فیلم گفت: من طرفدار نولان نیستم. «اوپنهایمر» بیوگرافی یک فیزیکدان است و در فروش به عدد عجیب یک میلیارد دلار رسیده است؛ پس باید آن را اثری موفق دانست. با اینکه فیلم طولانیست اما بعد از تمام شدن آن ما شخصیت «اوپنهایمر» را نمیشناسیم و همه موارد مبهم است. این نقص بزرگ فیلمهای نولان است که شخصیتهایش هیچ زمان عمیق و به مخاطب شناسانده نمیشوند. انتخاب کلین مورفی شک و ابهام را درباره شخصیتپردازی این کاراکتر بیشتر کرد. من درباره شخصیت «اوپنهایمر» را خواندم و متوجه شدم شخصیت سختی بوده است اما این فیلم حتی امکان شناخت این شخصیت را به من نداد.
محمدرضا مقدسیان در ادامه برنامه گفت: در مجموع کارهای نولان، «اوپنهایمر» بدترین فیلم ایشان است؛ اگرچه من این فیلمساز را دوست دارم. پیش از این نولان در دیگر آثارش سعی میکرد جهان خود را در نظر بگیرد اما در «اوپنهایمر» گفته است چه کار کنم مرا دوست داشته باشند. چرا که قبلا آثار نولان مورد اقبال قرار نمیگرفت و بیشتر با مخاطب در ارتباط بود. مجموع فیلمهای نولان با بازیهای فرمی و روایی برای مخاطب جذاب بود؛ مخاطب در دیگر فیلمهای نولان مشغول حل معادله بود و ضعف شخصیتپردازی به چشم نمیآمد. اما در «اوپنهایمر» قصهای را روایت میکند که مخاطب کم و بیش از آن آگاه است و پیچیدگی زمان و مکان را ندارد. در واقع نولان مزیت خود را در این فیلم از دست داده؛ پس باید صحنهها را باشکوه نمایش دهد و انصافا در تصویرپردازی و موسیقی موفق عمل کرده است.
وی اظهار کرد: اثر جدید نولان معادلهای برای مخاطب ندارد، پس تماشاگر به دنبال شخصیت است اما آن را پیدا نمیکند. یک رگه مشخص در فیلم وجود دارد؛ در جایی که شخصیت «اوپنهایمر» به دلیل تحقیری که نسبت به او صورت میگیرد، یک سیب را با سیانور مسموم میکند. یعنی این قابلیت در او وجود دارد که کسی را بکشد پس اگر نولان میخواست دو قطبی شکل بدهد، باید این سیب و ماجرای ساخت اتم را کنار هم قرار میداد.
این منتقد یادآور شد: «اوپنهایمر» شخصیتی ضد اجتماعی، تنوع طلب و نابغه دارد، اما به کسی تبدیل میشود که منافع ملی و انسانی برایش مهم است. انتهای فیلم، اوپنهایمر به عنوان دانشمند آدم خوب و دوست داشتنی شاخته میشود و نتیجهگیری فیلم این است، که اگر بمب اتم ساخته نمیشد، جنگ ادامه داشت. در حقیقت در فیلم ساخت بمب اتم و اوپنهایمر تطهیر میشوند. پس جنایات صورت گرفته علیه بشر، به دلیل قدرت چند سناتور است و جان اف کندی که بعدا رئیس جمهور میشود، میخواهد جلوی این جنایت را بگیرد. به نظرم نتیجه کار ناامید کننده است و سروصدای رقابت بین فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» فقط برای بازاریابی بود.
مقدسیان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: مستندی که درباره کاراکتر «اوپنهایمر» و قبل از فیلم نولان ساخته شده، از فیلم جذابتر است. مستند شیوه زیست اوپنهایمر را واکاوی میکند و برای همین نبوغ و ضداجتماعی و تمام تضاد شخصیت را در این مستند میبینیم. اما در فیلم موقعیت تراژیک تاریخ را تقلیل میدهد. سازنده این اثر معتقد است، وقتی یک واقعیت برملا شده است که همه با آن مخالف هستند، پس بهترین راه به جای کتمان، قرائت تقلیل یافته از آن واقعه است. درباره ماجرای بمب اتم ما در نهایت به این نتیجه میرسیم که اوپنهایمر دانشمند بود و کار خودش را انجام داد؛ اینکه او چه شخصیتی بود که توانست به چنین کاری تن بدهد، مغفول میماند.
امیررضا مافی مجری برنامه در پایان این میز گفت: آمریکاییها تحمل نمیکنند که از کِنِدی حرف بد زده شود و در واقع او را به یک قدیس تبدیل کردهاند. دلیل روشنش هم ماجرای معروف استیضاح رئیس جمهور و واترگیت است. آنها میخواهند بگویند رئیس جمهور را استیضاح کردیم که بگوییم از قانون فراتر نیست و کندی هم در راه وطن کشته شده است. این دو بال نگه داشتن آمریکای پوشالی است.