قسمت اول سریال «غربت»، جدیدترین اثر تولیدی شبکه نمایش خانگی روز جمعه نوزدهم مرداد ماه از «نماوا» منتشر شد. سریالی به کارگردانی امیر پورکیان که در کارنامه هنری او سریالِ «ممنوعه» دیده میشود. غربت با نامهای آشنا پا به عرصه نمایش گذاشته و بازیگران فراوانی برای تولید این اثر گرد هم آمدهاند.مهدی حسینی نیا، بهاره کیان افشار، آناهیتا درگاهی، حسین مهری، سوسن پرور و ترلان پروانه، نامهایی است که مقابل دوربین امیر پورکیان سریال جدیدی را برای نگاه مردم آماده کردهاند.
همواره قسمت اول یک سریال معیار خوبی برای قضاوت درباره کلیات و ادامه آن است، ولی نمیتواند دلیل قطعی برای خوب یا بد بودن آن اثر باشد. قسمت اول سریال غربت آن چنان چنگی به دل نزد. به تصویر کشیدن فقر و حاشیه نشینی در تولیدات سریالی و سینمایی ما بسیار به چشم میخورد و برخی از آنها با روایت دقیقی از معضلات اجتماعی توانستهاند جایگاه خود را در میان آثار به یادماندنی بدست بیاورند ولی برخی از آثار نه تنها نتوانستهاند روایت درستی را مقابل دوربین ببرند بلکه از آن سوی بام افتاده و به سیاه نمایی محض تبدیل شدهاند.
با اینکه نگارنده بیش از بقیه به شفاف نماییِ جامعه و روایت درست از مشکلات و معضلات و نمود آن در سینما اعتقاد دارد، ولی باید خاطرنشان کرد که برخی از فیلم ها و سریالهای امروزی با تند کردن آتش روایت و به تصویر کشیدنِ «اگزجره» فقر و ناهنجاریها باعث شدند که در کل آن تصویر و اثر نه تنها به دل ننشیند بلکه به پلک بر هم زدنی از چشمان مخاطبان بیفتد.
سریال غربت در اولین قسمت به چنین دردی دچار شده بود. امیر پورکیان که قصد دارد با نفوذ و به تصویر کشیدن حلبی آبادهای دور و اطراف پایتخت و متعاقباً ناهنجاریهای بوجود آمده به واسطه فقر و زندگی در شرایط ناسالم، نهیبی به متولیان امر بزند در اولین قسمت نتوانسته به آن چیزی که میخواهد دست پیدا کند.
پورکیان در قسمت پایلوت به شدت از سردرگمی فیلمنامه رنج میبرد و پر واضح است که هدف کارگردان و جامعه هدف آن اصلاً مشخص نیست و همین امر باعث شده که مخاطب با تماشای قسمت اول دچار ابهامات فراوانی شود و سوالات زیادی ذهنش را درگیر کند. همواره تعلیق در سینمای دنیا و ایران در فیلمنامه شیرین است و به دل مینشیند ولی تعلیق و استفاده از آن در فیلمنامه قواعد و اصولی دارد که در غربت به هیچ وجه به آن توجهی نشده است.
با این که در این سریال از بازیگرانِ با تجربهای برای ایفای نقش استفاده شده ولی قبای نقشهای محول شده به بازیگرها به شدت به تن آنها گشاد است. به عنوان مثال بهاره کیان افشار همیشه برای علاقهمندان به فیلم و سریال در کاراکترهایی ظاهر شده که هیچ نشانی از خشونت و سرکشی در آن هویدا نبوده ولی در حال حاضر این بازیگر در کاراکتری خشن، سرکش و سارق و حاشیه نشین در حال ایفای نقش است و همین امر باعث شده که باور بازی برای بیننده سخت و غیر قابل باور باشد. همچنین آناهیتا درگاهی نیز از این قاعده مستثنی نیست و او هم نتوانسته در قامت یک کاراکتر اراذل و معتاد و لیدر به خوبی حس را به مخاطب منتقل کند.
هیچ شکی نیست که در جوامع امروزی اعتیاد، حاشیه نشینی، تجارت مواد مخدر و تجارت سکس به معضل لاینحل برخی از مردم تبدیل شده و بسیاری از خانوادهها با چنین معضلاتی صبح را شب و شب را صبح میکنند ولی باید توجه داشته باشیم که برای نشان دادن و به تصویر کشیدن هر یک از این معضلات اجتماعی خانمان سوز باید کلی وقت گذاشت و برنامه ریزی کرد.
امیر پورکیان در غربت ظاهراً به عجلهای خودخواسته دچار شده و قصد داشته با گنجاندن تمام این پلیدیها در یک خانواده، از هر معضل به یک بُعد آن بپردازد که همین موضوع باعث شده که هویت این خانواده برای بیننده تا حدود زیادی نامأنوس باشد و مخاطب نتواند به راحتی با آنها و کاراکترهایشان ارتباط بگیرد.
غربت میتوانست با طمأنینه بیشتر و یا حتی حذف برخی از اِلمانهای فقر و ادامه مسیر سریال در یک مسیر مشخص، قسمت اول جذابتر و قابل باورتری را برای شبکه نمایش خانگی آماده کند ولی به قول قدیمیها از هول حلیم توی دیگ افتاد!
سریال تازه شبکه نمایش خانگی در کنار کم و کاستیهایش نقاط مثبت هم داشت. مهدی حسینی نیا مثل همیشه توانسته بود با بازی بی نظیر خود، کاستیهای سریال را پوشش بدهد. حیثیت گمشده به کارگردانی سجاد پهلونزاده از آثاری بود که قدرت بازیگری مهدی حسینی نیا را بیش از پیش نمایان کرد.
اما با این وجود در نتیجه سریال جدید غربت نتوانست آن گونه که باید و شاید انتظارات سریال دوستان را در قسمت اول برآورده کند.
امید است که این سریال بتواند در ادامه و در قسمتهای بعدی به مسیر درست بازگردد و بتواند روزهای خوبی را برای مخاطبان رقم بزند.
همواره قسمت اول یک سریال معیار خوبی برای قضاوت درباره کلیات و ادامه آن است، ولی نمیتواند دلیل قطعی برای خوب یا بد بودن آن اثر باشد. قسمت اول سریال غربت آن چنان چنگی به دل نزد. به تصویر کشیدن فقر و حاشیه نشینی در تولیدات سریالی و سینمایی ما بسیار به چشم میخورد و برخی از آنها با روایت دقیقی از معضلات اجتماعی توانستهاند جایگاه خود را در میان آثار به یادماندنی بدست بیاورند ولی برخی از آثار نه تنها نتوانستهاند روایت درستی را مقابل دوربین ببرند بلکه از آن سوی بام افتاده و به سیاه نمایی محض تبدیل شدهاند.
با اینکه نگارنده بیش از بقیه به شفاف نماییِ جامعه و روایت درست از مشکلات و معضلات و نمود آن در سینما اعتقاد دارد، ولی باید خاطرنشان کرد که برخی از فیلم ها و سریالهای امروزی با تند کردن آتش روایت و به تصویر کشیدنِ «اگزجره» فقر و ناهنجاریها باعث شدند که در کل آن تصویر و اثر نه تنها به دل ننشیند بلکه به پلک بر هم زدنی از چشمان مخاطبان بیفتد.
سریال غربت در اولین قسمت به چنین دردی دچار شده بود. امیر پورکیان که قصد دارد با نفوذ و به تصویر کشیدن حلبی آبادهای دور و اطراف پایتخت و متعاقباً ناهنجاریهای بوجود آمده به واسطه فقر و زندگی در شرایط ناسالم، نهیبی به متولیان امر بزند در اولین قسمت نتوانسته به آن چیزی که میخواهد دست پیدا کند.
پورکیان در قسمت پایلوت به شدت از سردرگمی فیلمنامه رنج میبرد و پر واضح است که هدف کارگردان و جامعه هدف آن اصلاً مشخص نیست و همین امر باعث شده که مخاطب با تماشای قسمت اول دچار ابهامات فراوانی شود و سوالات زیادی ذهنش را درگیر کند. همواره تعلیق در سینمای دنیا و ایران در فیلمنامه شیرین است و به دل مینشیند ولی تعلیق و استفاده از آن در فیلمنامه قواعد و اصولی دارد که در غربت به هیچ وجه به آن توجهی نشده است.
با این که در این سریال از بازیگرانِ با تجربهای برای ایفای نقش استفاده شده ولی قبای نقشهای محول شده به بازیگرها به شدت به تن آنها گشاد است. به عنوان مثال بهاره کیان افشار همیشه برای علاقهمندان به فیلم و سریال در کاراکترهایی ظاهر شده که هیچ نشانی از خشونت و سرکشی در آن هویدا نبوده ولی در حال حاضر این بازیگر در کاراکتری خشن، سرکش و سارق و حاشیه نشین در حال ایفای نقش است و همین امر باعث شده که باور بازی برای بیننده سخت و غیر قابل باور باشد. همچنین آناهیتا درگاهی نیز از این قاعده مستثنی نیست و او هم نتوانسته در قامت یک کاراکتر اراذل و معتاد و لیدر به خوبی حس را به مخاطب منتقل کند.
هیچ شکی نیست که در جوامع امروزی اعتیاد، حاشیه نشینی، تجارت مواد مخدر و تجارت سکس به معضل لاینحل برخی از مردم تبدیل شده و بسیاری از خانوادهها با چنین معضلاتی صبح را شب و شب را صبح میکنند ولی باید توجه داشته باشیم که برای نشان دادن و به تصویر کشیدن هر یک از این معضلات اجتماعی خانمان سوز باید کلی وقت گذاشت و برنامه ریزی کرد.
امیر پورکیان در غربت ظاهراً به عجلهای خودخواسته دچار شده و قصد داشته با گنجاندن تمام این پلیدیها در یک خانواده، از هر معضل به یک بُعد آن بپردازد که همین موضوع باعث شده که هویت این خانواده برای بیننده تا حدود زیادی نامأنوس باشد و مخاطب نتواند به راحتی با آنها و کاراکترهایشان ارتباط بگیرد.
غربت میتوانست با طمأنینه بیشتر و یا حتی حذف برخی از اِلمانهای فقر و ادامه مسیر سریال در یک مسیر مشخص، قسمت اول جذابتر و قابل باورتری را برای شبکه نمایش خانگی آماده کند ولی به قول قدیمیها از هول حلیم توی دیگ افتاد!
سریال تازه شبکه نمایش خانگی در کنار کم و کاستیهایش نقاط مثبت هم داشت. مهدی حسینی نیا مثل همیشه توانسته بود با بازی بی نظیر خود، کاستیهای سریال را پوشش بدهد. حیثیت گمشده به کارگردانی سجاد پهلونزاده از آثاری بود که قدرت بازیگری مهدی حسینی نیا را بیش از پیش نمایان کرد.
اما با این وجود در نتیجه سریال جدید غربت نتوانست آن گونه که باید و شاید انتظارات سریال دوستان را در قسمت اول برآورده کند.
امید است که این سریال بتواند در ادامه و در قسمتهای بعدی به مسیر درست بازگردد و بتواند روزهای خوبی را برای مخاطبان رقم بزند.
علی کلانتری