سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۵
کد مطلب : 131165

کیکِ محبوبِ من؛ فرزند ناخلفِ سینما

کیکِ محبوبِ من؛ فرزند ناخلفِ سینما
اجاقِ کور بهتر از بچه بی‌نور! ضرب المثلی که از دیرباز در میان ما ایرانی‌ها رواج داشته و پدر بزرگ و مادر برزگ‌ها بسیار از آن استفاده می‌کردند.
حال ببینیم دلیل استفاده از این ضرب المثل و معنای آن چیست و چه وقت به کار می‌رود؟!
در معنای تحت الفظی، اجاق کور به زن یا مردی گفته می‌شود که نازاست و نمی‌تواند صاحب فرزند شود، بچه بی‌نور هم همان بچه ناخلف است یعنی بچه‌ای که باعث شرمساری خانواده است و راه او کاملاً از خانواده سواست و هیچ نقطه اشتراکی با خانواده خود ندارد. از دیرباز به دلیل اینکه مردم بیش از حد به آبرو و حیای خانواده خود و حفظ شأن و شخصیت نام خانوادگی اهمیت می‌دادند، ترجیح می‌دادند که بجای داشتنِ یک بچه ناخلف، اصلا بچه‌ای نداشته باشند و به اصطلاح اجاقشان کور باشد!
این ضرب المثل نه تنها در زمان قدیم و قبل از ما کاربرد داشته، بلکه با توجه به فرهنگ ما ایرانی‌ها و مأخوذ به حیا بودن و قرار گرفتن آبروی خانوادگی در رتبه اول اولویت‌ها، همچنان جزو لاینفک زندگی ایرانی‌هاست و بزرگترهای خانواده همچنان که در تربیت فرزندان خود کوشا هستند سعی می‌کنند که بهترین خصایص خودشان را در فرزند نهادینه کنند تا بعدها و در سنین بزرگسالی مجبور نشوند از این ضرب المثل قدیمی استفاده کنند و بلند بلند در وسط خانه فریاد بزنند؛ «اجاق کور بهتر از بچه بی‌نور»
حال باید به این مسئله بپردازیم که بچه ناخلف کیست؟ بچه ناخلف فردی است که سعی می‌کند بر خلاف جریان آب شنا کند و تمام رذائل اخلاقی را امتحان کند. اعتیاد، بیکاری، علافی و دیگر کارهای خلاف، تنها گوشه‌ای از این رذائل است که یک فرزند ناخلف سعی می‌کند در تمام طول دوران زندگی، آنها را امتحان کند و گاهی به دلیل اینکه خانواده آن را از انجام دادنشان منع می‌کند، پدر و مادر خود را شماتت می‌کنند و در اولین فرصت وقتی که تنها می‌شوند و کسی را دور و بر خود نمی‌بینند، عقده گشایی می‌کنند و خود را در منجلاب رذائل می‌اندازند.
این روزها فیلمِ «کیک محبوب من» ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها دقیقا مصداق بارز «فرزند ناخلفِ سینماست».
این فیلم که به تازگی نسخه اصلی آن پس از اکران آنلاین در برخی شبکه‌های خارجی، در داخل کشور نیز در دسترس قرار گرفته، به شدت در میان مردم دست به دست می‌شود و نظرات متفاوتی را از سوی مخاطبان به همراه داشته است.
این فیلم برای اولین بار سعی کرده با عبور از خط قرمزهای سینمای ایران و البته فرهنگ و ادب و نزاکت ایرانی، مخاطبان را به همین واسطه پای فیلم بکشاند ولی باید این موضوع را در نظر گرفت که مخاطب امروز سینمای ایران تنها به عبور از خط قرمزها بسنده نمی‌کند و سعی دارد وقت خود را برای دیدن فیلمی خرج کند که ارزش دیدن داشته باشد.
به همین منظور باید اشاره کنیم فیلمی از دیدگاه هنری و سینمایی ارزش دیدن دارد که از لحاظ محتوایی و متعاقباً فیلمنامه دارای ارزش هنری باشد و نویسنده برای نگارش فیلمنامه از همه توان خود استفاده کرده باشد، نه تنها فیلمنامه بلکه روایت خطی داستان هم از مواردی است که حتماً باید قبل از دست به قلم شدن، مسیر مشخصی داشته باشد و نگارنده فیلمنامه یک مسیر خطی منطقی و جذاب را برای نگارش فیلم خود تصور کرده باشد.
کیک محبوب من، یک فیلم هیچی ندار است. نه به عنوان حرف رکیک بلکه به عنوان اثری سینمایی که هیچ حرفی برای گفتن ندارد. کارگردان‌های این اثر سعی کردند با استفاده از برداشتن حجاب و عبور از خط قرمزهایی همچون خوردن مشروب و یا رقص و یا حتی رابطه خارج از چارچوب و برخی المان‌های دیگر، مخاطب را ترغیب به دیدن کنند ولی حتی با اینکه برای اولین بار چنین اتفاقاتی در یک فیلم ایرانی افتاده، الکن بودن فیلمنامه «کیک محبوب من» کاملاً هویدا و عریان بود.
با نگاهی اجمالی به سیر خطی روایت این فیلم کاملاً متوجه می‌شویم که کارگردان به جز اینکه قصد داشته باشد از خط قرمزها عبور کند و سینمای حاکم بر فضای کشور را به نحو دیگری جلوه بدهد، چیزی برای بیان ندارد.
روایت تنها بودن آدم‌ها که قطعاً سوژه مناسبی است آن هم در دوران پیری و میان سالی به سکانس هایی آلوده شده که در ذاتِ فیلمنامه حتی بدون آن سکانس‌ها هم می‌توانست آن را به تصویر بکشد.
کیک محبوب من فرزند ناخلف سینماست، فرزندی که تصمیم گرفته به یکباره از اصول اخلاقی رها شود و همزمان تمامی رذائل اخلاقی را تجربه کند. این مسیر نه تنها زیبا نیست بلکه، چه برای خانواده سینما و چه برای مخاطب پس زننده است و می‌تواند دید مخاطب را نسبت به آنچه کارگردان و نویسنده خوشایند خطاب می‌کند، زشت جلوه بدهد.
تنهاییِ آدم‌ها آن هم در سن و سالی مانند کاراکترهای فیلم، موضوعی نیست که به راحتی بتوان آن را به این شکل نامفهوم و زشت تعمیم داد و یا بدل کرد، این فرزند ناخلف به یکباره افسار بریده و پس از مدت‌ها خودخوری به زیر میز می‌زند و همه چیز را به هم می‌ریزد.
کیک محبوب من از آنجایی که در برهه‌ای از زمان فیلمبرداری شده بود که کشور در ناآرامی به سر می‌برد شاید برای کسانی که همراه با ناآرامی‌ها بودند کمی خوشایند به نظر برسد ولی باید این را در نظر بگیریم که خوشایند بودن یک فیلم تنها به واسطه این موضوع نیست که کارگردان یا نویسنده صرفاً در جهت تمایلات ما گام بردارد و هر خزعبلاتی را به خورد مخاطب بدهد و در نهایت اعلام کند، فیلمی که ساختم دقیقا موضوعی بود که خواسته گروهی از مردم است.
کارگردانان کیک محبوب من باید به این درک می‌رسیدند که عبور از خط قرمزها و تبدیل به فرزند ناخلف شدن نمی‌تواند برای آنها محبوبیت به همراه داشته باشد. روایت درست از آن چیزی که هستیم قطعا بیشتر می‌تواند سبب جذب مخاطب آن هم در سینما شود. کاری که کیک محبوب من به شدت در انجام آن ناتوان بود.
 
علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdcepz8znjh8xzi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی