در سالهای اخیر، تحولات قابل توجهی در دنیای نویسندگی و تولید محتوا به ویژه در حوزه کمدی دیده میشود. به طور خاص، کمدیهای دارک و شوخیهای معنادار که به عمق مسائل اجتماعی، روانشناختی و فلسفی میپردازد، به تدریج جای خود را به شوخیهای سطحی سخیف و جنسی دادهاند. این تغییر روند نه تنها در سریالها و فیلمهای سینمایی بلکه در رسانههای اجتماعی و محتوای دیجیتال نیز مشهود است.
مصداق بارزِ چنین رویهای را میتوان در آثار مهران مدیری به روشنی دید. «مدیری» که یکی از پایه گذاران کُمدیهای سیاه و مفهومی در سینما و تلویزیون محسوب میشود این روزها با قهوه پدری دوباره پا به عرصه سریال سازی گذاشته، سریالی که فرسنگها از آنچه که با آن، مدیری را به یاد میآوریم فاصله دارد.
سریال برره، قهوه تلخ، مرد هزار چهره و... نه تنها کلاس درسی برای فیلم سازان این حوزه محسوب میشد و همچنان میشود، بلکه سطح شوخیها را در سریالهای ایرانی چندین درجه بالاتر برده بود ولی حالا با گذار از آن زمان پر فروغ در قهوه پدری صرفاً با شوخیهای دم دستی و سخیف و چندش آور قصد دارد مخاطب را با خود همراه کند.
یکی از دلایل اصلی این تغییر، سادگی و دسترسی آسانتر به شوخیهای جنسی و سطحی است. نویسندگان ممکن است احساس کنند که این نوع شوخیها برای جذب مخاطب مؤثرتر است، زیرا معمولاً واکنش فوری و خنده را در پی دارد. در دنیای پرشتاب امروز، جلب توجه مخاطب و ایجاد لحظات سرگرم کننده به نظر میرسد که اولویت بیشتری نسبت به عمق و محتوای معنادار داشته باشد. این رویکرد ممکن است ناشی از فشارهای اقتصادی و تجاری باشد که نویسندگان تحت تأثیر آن قرار دارند؛ زیرا تولید محتوای سرگرم کننده و سریع میتواند درآمدزایی بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، ممکن است سطح درک و انتظار مخاطبان نیز در این تغییر، نقش داشته باشد.
در دنیای مدرن، با افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی و محتوای سریع، توانایی تمرکز بر روی موضوعات عمیق و پیچیده کاهش یافته است. این امر میتواند به دلیل حجم بالای اطلاعات و محتوای سطحی باشد که روزانه با آن مواجه میشویم. به عبارت دیگر، ممکن است نویسندگان احساس کنند که مخاطبان به دنبال محتوای سادهتر و کم عمقتر هستند و بنابر این به سمت تولید شوخیهای جنسی و سطحی گرایش پیدا کنند.
روانشناسی اجتماعی نیز میتواند در این زمینه نقش داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که شوخیهای جنسی میتواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با اضطرابها و تنشهای اجتماعی عمل کند. در شرایطی که جامعه با چالشهای جدی مواجه است، افراد ممکن است به دنبال فرار از واقعیتها باشند و شوخیهای سطحی میتواند یک راه فرار مؤثر باشد. این وضعیت میتواند باعث شود که نویسندگان نیز به سمت تولید محتواهایی بروند که این نیاز را برآورده کند. در حالی که چنین رویهای به بیراهه رفتن و ذهن مخاطب را درگیر کردن با چنین مسائل سخیفی است که حتی باعث میشود وارد ادبیات جامعه شده و افکار عموم یرا نیز مسمومتر کند.
علاوه بر این، تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز میتواند بر روند تولید محتوا تأثیر بگذارد. با افزایش تنوع فرهنگی و اجتماعی، نویسندگان ممکن است احساس کنند که باید محتوایی تولید کنند که بیشتر با هنجارها و ارزشهای جدید جامعه همخوانی داشته باشد. این امر میتواند به تولید شوخیهای سطحی و خسیف منجر شود که بیشتر مورد قبول جامعه قرار گیرد و کمتر باعث حساسیت یا انتقاد شود. با این حال، این تغییر روند ممکن است عواقب منفی نیز داشته باشد. کمدیهای دارک و شوخیهای معنادار میتواند به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی، بررسی مسائل انسانی و ترویج تفکر عمیق عمل کند. کاهش تولید چنین محتوایی ممکن است منجر به کاهش آگاهی اجتماعی و انسداد گفتوگوهای مهم شود. به علاوه، این نوع کمدیها میتواند فضایی برای بررسی بحرانهای روانی، اجتماعی و فرهنگی فراهم کند که در نهایت به رشد فردی و جمعی کمک کند.
به طور کلی، تغییر روند از کمدیهای دارک و معنادار به سمت شوخیهای جنسی و سطحی یک پدیده پیچیده است که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. این تغییر نه تنها نشان دهنده سلیقه مخاطبان بلکه همچنین چالشهایی است که نویسندگان با آن روبرو هستند.
در نهایت، برای بازگشت به کمدیهای عمیقتر و معنادارتر، نیاز است که هم نویسندگان و هم مخاطبان به اهمیت محتواهای با کیفیت بیشتر توجه کنند و فضایی برای گفتوگوهای عمیقتر فراهم آورند.
در این راستا، رسانهها نیز باید نقش خود را ایفا کنند و از تولید محتوای سطحی جلوگیری نمایند. ارتقاء فرهنگ نقد و بررسی آثار هنری میتواند به ایجاد تقاضا برای محتوای با کیفیت کمک کند. همچنین، آموزش مهارتهای تفکر انتقادی به مخاطبان میتواند آنها را قادر سازد تا ارزش واقعی کمدیهای عمیقتر را درک کنند و از آنها بهرهمند شوند.
به عنوان نتیجهگیری، گرچه شوخیهای جنسی و سطحی ممکن است در کوتاه مدت جذابیت بیشتری داشته باشد، اما برای رشد فرهنگی و اجتماعی ضروری است که نویسندگان و مخاطبان به دنبال ایجاد فضایی برای کمدیهای دارک و معنادار باشند که بتوانند به بررسی مسائل پیچیده انسانی کمک کنند.
مصداق بارزِ چنین رویهای را میتوان در آثار مهران مدیری به روشنی دید. «مدیری» که یکی از پایه گذاران کُمدیهای سیاه و مفهومی در سینما و تلویزیون محسوب میشود این روزها با قهوه پدری دوباره پا به عرصه سریال سازی گذاشته، سریالی که فرسنگها از آنچه که با آن، مدیری را به یاد میآوریم فاصله دارد.
سریال برره، قهوه تلخ، مرد هزار چهره و... نه تنها کلاس درسی برای فیلم سازان این حوزه محسوب میشد و همچنان میشود، بلکه سطح شوخیها را در سریالهای ایرانی چندین درجه بالاتر برده بود ولی حالا با گذار از آن زمان پر فروغ در قهوه پدری صرفاً با شوخیهای دم دستی و سخیف و چندش آور قصد دارد مخاطب را با خود همراه کند.
یکی از دلایل اصلی این تغییر، سادگی و دسترسی آسانتر به شوخیهای جنسی و سطحی است. نویسندگان ممکن است احساس کنند که این نوع شوخیها برای جذب مخاطب مؤثرتر است، زیرا معمولاً واکنش فوری و خنده را در پی دارد. در دنیای پرشتاب امروز، جلب توجه مخاطب و ایجاد لحظات سرگرم کننده به نظر میرسد که اولویت بیشتری نسبت به عمق و محتوای معنادار داشته باشد. این رویکرد ممکن است ناشی از فشارهای اقتصادی و تجاری باشد که نویسندگان تحت تأثیر آن قرار دارند؛ زیرا تولید محتوای سرگرم کننده و سریع میتواند درآمدزایی بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، ممکن است سطح درک و انتظار مخاطبان نیز در این تغییر، نقش داشته باشد.
در دنیای مدرن، با افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی و محتوای سریع، توانایی تمرکز بر روی موضوعات عمیق و پیچیده کاهش یافته است. این امر میتواند به دلیل حجم بالای اطلاعات و محتوای سطحی باشد که روزانه با آن مواجه میشویم. به عبارت دیگر، ممکن است نویسندگان احساس کنند که مخاطبان به دنبال محتوای سادهتر و کم عمقتر هستند و بنابر این به سمت تولید شوخیهای جنسی و سطحی گرایش پیدا کنند.
روانشناسی اجتماعی نیز میتواند در این زمینه نقش داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که شوخیهای جنسی میتواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با اضطرابها و تنشهای اجتماعی عمل کند. در شرایطی که جامعه با چالشهای جدی مواجه است، افراد ممکن است به دنبال فرار از واقعیتها باشند و شوخیهای سطحی میتواند یک راه فرار مؤثر باشد. این وضعیت میتواند باعث شود که نویسندگان نیز به سمت تولید محتواهایی بروند که این نیاز را برآورده کند. در حالی که چنین رویهای به بیراهه رفتن و ذهن مخاطب را درگیر کردن با چنین مسائل سخیفی است که حتی باعث میشود وارد ادبیات جامعه شده و افکار عموم یرا نیز مسمومتر کند.
علاوه بر این، تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز میتواند بر روند تولید محتوا تأثیر بگذارد. با افزایش تنوع فرهنگی و اجتماعی، نویسندگان ممکن است احساس کنند که باید محتوایی تولید کنند که بیشتر با هنجارها و ارزشهای جدید جامعه همخوانی داشته باشد. این امر میتواند به تولید شوخیهای سطحی و خسیف منجر شود که بیشتر مورد قبول جامعه قرار گیرد و کمتر باعث حساسیت یا انتقاد شود. با این حال، این تغییر روند ممکن است عواقب منفی نیز داشته باشد. کمدیهای دارک و شوخیهای معنادار میتواند به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی، بررسی مسائل انسانی و ترویج تفکر عمیق عمل کند. کاهش تولید چنین محتوایی ممکن است منجر به کاهش آگاهی اجتماعی و انسداد گفتوگوهای مهم شود. به علاوه، این نوع کمدیها میتواند فضایی برای بررسی بحرانهای روانی، اجتماعی و فرهنگی فراهم کند که در نهایت به رشد فردی و جمعی کمک کند.
به طور کلی، تغییر روند از کمدیهای دارک و معنادار به سمت شوخیهای جنسی و سطحی یک پدیده پیچیده است که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. این تغییر نه تنها نشان دهنده سلیقه مخاطبان بلکه همچنین چالشهایی است که نویسندگان با آن روبرو هستند.
در نهایت، برای بازگشت به کمدیهای عمیقتر و معنادارتر، نیاز است که هم نویسندگان و هم مخاطبان به اهمیت محتواهای با کیفیت بیشتر توجه کنند و فضایی برای گفتوگوهای عمیقتر فراهم آورند.
در این راستا، رسانهها نیز باید نقش خود را ایفا کنند و از تولید محتوای سطحی جلوگیری نمایند. ارتقاء فرهنگ نقد و بررسی آثار هنری میتواند به ایجاد تقاضا برای محتوای با کیفیت کمک کند. همچنین، آموزش مهارتهای تفکر انتقادی به مخاطبان میتواند آنها را قادر سازد تا ارزش واقعی کمدیهای عمیقتر را درک کنند و از آنها بهرهمند شوند.
به عنوان نتیجهگیری، گرچه شوخیهای جنسی و سطحی ممکن است در کوتاه مدت جذابیت بیشتری داشته باشد، اما برای رشد فرهنگی و اجتماعی ضروری است که نویسندگان و مخاطبان به دنبال ایجاد فضایی برای کمدیهای دارک و معنادار باشند که بتوانند به بررسی مسائل پیچیده انسانی کمک کنند.
علی کلانتری