گروه سیاسی - سیاست روز: مثل این میماند که در یک رستوران تنها یک نوع غذا داده میشود و آن غذا هم نه تنها باب میلتان نیست بلکه فاسد است و ممکن است جانتان را به خطر بیندازد! در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا آن غذای مانده فاسدی که باب میل هم نیست باید خورد یا به یک رستوران دیگر رفت؟
قطعاً اگر رستوران بهتری پیدا کنیم که هم از نظر کیفیت غذا و هم از نظر قیمت مناسب باشد، به آن رستوران میرویم و با رضایت سفارش غذا میدهیم.
حال این مثال را برای خودروسازهای داخلی (بخوانید مونتاژ کار) میآوریم، در حال حاضر دو خودروساز در کشور است که با شرایط خاصی خودرو به مشتری عرضه میکند، مشتری هم گزینه دیگری ندارد یعنی نمیتواند به رستوران دیگری مراجعه کند، یعنی به یک خودروساز دیگر که هم قیمتش مناسب است و هم از نظر کیفیت استانداردهای لازم را دارد.
مردم مجبورند همین خودروهای بی کیفیت را که به ارابههای مرگ معروف و مشهوراند خریداری کنند و در خیابانها و جادهها تصادف کنند و عمرشان کوتاه شود و علاوه بر آن هزینههای سنگینی که به اقتصاد وارد میشود، هزینههای سنگین به جامعه و خانوادهها را نیز باید حساب کرد. هر چه تصادفات بیشتر همراه با مرگ و مصدومیت باشد، قطعاً هزینههای زیادی را تحمیل میکند.
این هزینهها شامل پرداخت خسارات مالی و جانی، هزینههای اضافه بر سازمان که به تصادف کنندگان تحمیل میشود، هزینههای درمان و الی آخر که بیشتر آنها به واسطه استاندارد و ایمن نبودن خودروهای داخلی است. سرهنگ سیدهادی هاشمی رئیس سابق پلیس راهور تهران بزرگ در سال 1400 دراین زمینه گفته بود؛نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی دلایل وضعی است که سالهاست شاهد آن هستیم.
در همان زمان نیز سردار سید کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور فرماندهی انتظامی کشور با اشاره به اینکه در تصادف بهبهان ایربگ هیچ خودرویی باز نشد، گفت: چرا ارابه مرگ تولید میکنیم؟ چرا استانداردها کنترل نمیشود؟ چرا وزارت صمت کنترل نمیکند؟
حتی بارها پلیس اعلام کرد که از پلاک گذاری خودروهای غیر استاندارد جلوگیری خواهد کرد اما باز هم چنین اتفاقی نیفتاد!
چنین مسئلهای در زمینه خودرو را دیگر نمیتوان یک مسئله اقتصادی دانست بلکه مسائل سیاسی در آن دخیل است که اجازه نمیدهد یک روند قانونی و عادی و منطقی در مسیر کنترل و نظارت بر خودروساز داخلی شکل بگیرد.
به واقع مافیای خودرو در ایران قدرت زیادی دارد که با وجود زیان ده بودن، باز هم سر پا است و همچنان مشغول ساخت خودروهای بیکیفیتی است که در استحقاق مردم ایران نیست.
نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی دلایل وضعی است که سالهاست شاهد آن هستیم. پشت پرده این وضعیت کیست؟ کجاست؟ چرا نمیتوان یکبار برای همیشه تکلیف خودروسازی در کشور را روشن کرد؟
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب نیز به مسئله ورود کردند و حق را به مردم دادند.
ایشان ۱۰ بهمن 1400 در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی تاکید کردند؛«ما در برخی از محصولات داخلی متأسفانه شاهد این هستیم که به کیفیت توجه نمیشود، این خیلی بد است، این همه حمایت در طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضیاند درست هم میگویند، حق با مردم است، یعنی به اعتراض مردم به جا است، این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند.»
با وجود بیکیفیت بودن خودروهای داخلی باز هم میبینیم در هر دولتی که مستقر میشود، چتر حمایتی از آنها همچنان بر سرشان وجود دارد در حالی که مردم از این وضعیت ناراضی هستند و اگر اقدام به خرید خودروی داخلی میکنند گزینه دیگری ندارند و مجبور هستند تا این خودروها را بخرند. مردم انتظار دارند دولتها از حق آنها دفاع کنند.
اگر واردات خودرو آزاد شود و تعرفه و عوارض آن صفر باشد، آیا کسی حتی به خودروی داخلی نگاه هم میکند؟
سالها است که وضعیت خودرو به این شکل است این دولت و آن دولت هم ندارد همه یک سیاست در قبال خودروسازها داشتهاند و آن جز حمایت نبوده است.
کارخانهای که زیانده است و این زیانده بودن هیچگاه پایان نیافته بلکه بیشتر هم شده است، آیا باید به حمایت از آن ادامه داد؟
چرا هیچ راهکاری برای بهبود وضعیت خودروسازی در کشور وجود ندارد؟ وجود ندارد یا این که به همین روش بهتر است ادامه داشته باشد؟
برای حمایت از مثلا تولید داخلی واردات خودرو ممنوع شد تا خودروساز کشور یکه تازی کند و خودکفایی در ساخت خودروی با کیفیت ایجاد شود، اما چنین نشد.
کشورهایی چون کره، ژاپن، مالزی و ... همزمان با ما و حتی دیرتر اقدام به چنین کاری کردند و پس از چند سال کار و تلاش توانستند از قطبهای تولید خودروی با کیفیت در دنیا شوند و آنگاه درهای خود را برای واردات خودرو باز کردند اما اقبال از خودروی ساخت داخل بیشتر از خودروی خارجی است.
اکنون نیز با وجود همه انتقاداتی که نسبت به خودروساز داخلی وجود دارد، قیمت این محصولات باز هم افزایش یافته و تا 40 درصد گرانتر شده است.
برای پایان دادن به این انحصار زیانده به مردم، چه باید کرد؟!
خودروسازی که زیان ده است برای تبلیغ یک محصول خود ۴۰ میلیارد تومان اختصاص داده است.
شاید زیان ده بودن و و زیان افزودهای که ادعا میکنند هم یک بازی و دروغ است!
خودروسازی کشور تعطیل شود برای مردم بهتر نیست؟
قطعاً اگر رستوران بهتری پیدا کنیم که هم از نظر کیفیت غذا و هم از نظر قیمت مناسب باشد، به آن رستوران میرویم و با رضایت سفارش غذا میدهیم.
حال این مثال را برای خودروسازهای داخلی (بخوانید مونتاژ کار) میآوریم، در حال حاضر دو خودروساز در کشور است که با شرایط خاصی خودرو به مشتری عرضه میکند، مشتری هم گزینه دیگری ندارد یعنی نمیتواند به رستوران دیگری مراجعه کند، یعنی به یک خودروساز دیگر که هم قیمتش مناسب است و هم از نظر کیفیت استانداردهای لازم را دارد.
مردم مجبورند همین خودروهای بی کیفیت را که به ارابههای مرگ معروف و مشهوراند خریداری کنند و در خیابانها و جادهها تصادف کنند و عمرشان کوتاه شود و علاوه بر آن هزینههای سنگینی که به اقتصاد وارد میشود، هزینههای سنگین به جامعه و خانوادهها را نیز باید حساب کرد. هر چه تصادفات بیشتر همراه با مرگ و مصدومیت باشد، قطعاً هزینههای زیادی را تحمیل میکند.
این هزینهها شامل پرداخت خسارات مالی و جانی، هزینههای اضافه بر سازمان که به تصادف کنندگان تحمیل میشود، هزینههای درمان و الی آخر که بیشتر آنها به واسطه استاندارد و ایمن نبودن خودروهای داخلی است. سرهنگ سیدهادی هاشمی رئیس سابق پلیس راهور تهران بزرگ در سال 1400 دراین زمینه گفته بود؛نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی دلایل وضعی است که سالهاست شاهد آن هستیم.
در همان زمان نیز سردار سید کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور فرماندهی انتظامی کشور با اشاره به اینکه در تصادف بهبهان ایربگ هیچ خودرویی باز نشد، گفت: چرا ارابه مرگ تولید میکنیم؟ چرا استانداردها کنترل نمیشود؟ چرا وزارت صمت کنترل نمیکند؟
حتی بارها پلیس اعلام کرد که از پلاک گذاری خودروهای غیر استاندارد جلوگیری خواهد کرد اما باز هم چنین اتفاقی نیفتاد!
چنین مسئلهای در زمینه خودرو را دیگر نمیتوان یک مسئله اقتصادی دانست بلکه مسائل سیاسی در آن دخیل است که اجازه نمیدهد یک روند قانونی و عادی و منطقی در مسیر کنترل و نظارت بر خودروساز داخلی شکل بگیرد.
به واقع مافیای خودرو در ایران قدرت زیادی دارد که با وجود زیان ده بودن، باز هم سر پا است و همچنان مشغول ساخت خودروهای بیکیفیتی است که در استحقاق مردم ایران نیست.
نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی دلایل وضعی است که سالهاست شاهد آن هستیم. پشت پرده این وضعیت کیست؟ کجاست؟ چرا نمیتوان یکبار برای همیشه تکلیف خودروسازی در کشور را روشن کرد؟
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب نیز به مسئله ورود کردند و حق را به مردم دادند.
ایشان ۱۰ بهمن 1400 در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی تاکید کردند؛«ما در برخی از محصولات داخلی متأسفانه شاهد این هستیم که به کیفیت توجه نمیشود، این خیلی بد است، این همه حمایت در طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضیاند درست هم میگویند، حق با مردم است، یعنی به اعتراض مردم به جا است، این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند.»
با وجود بیکیفیت بودن خودروهای داخلی باز هم میبینیم در هر دولتی که مستقر میشود، چتر حمایتی از آنها همچنان بر سرشان وجود دارد در حالی که مردم از این وضعیت ناراضی هستند و اگر اقدام به خرید خودروی داخلی میکنند گزینه دیگری ندارند و مجبور هستند تا این خودروها را بخرند. مردم انتظار دارند دولتها از حق آنها دفاع کنند.
اگر واردات خودرو آزاد شود و تعرفه و عوارض آن صفر باشد، آیا کسی حتی به خودروی داخلی نگاه هم میکند؟
سالها است که وضعیت خودرو به این شکل است این دولت و آن دولت هم ندارد همه یک سیاست در قبال خودروسازها داشتهاند و آن جز حمایت نبوده است.
کارخانهای که زیانده است و این زیانده بودن هیچگاه پایان نیافته بلکه بیشتر هم شده است، آیا باید به حمایت از آن ادامه داد؟
چرا هیچ راهکاری برای بهبود وضعیت خودروسازی در کشور وجود ندارد؟ وجود ندارد یا این که به همین روش بهتر است ادامه داشته باشد؟
برای حمایت از مثلا تولید داخلی واردات خودرو ممنوع شد تا خودروساز کشور یکه تازی کند و خودکفایی در ساخت خودروی با کیفیت ایجاد شود، اما چنین نشد.
کشورهایی چون کره، ژاپن، مالزی و ... همزمان با ما و حتی دیرتر اقدام به چنین کاری کردند و پس از چند سال کار و تلاش توانستند از قطبهای تولید خودروی با کیفیت در دنیا شوند و آنگاه درهای خود را برای واردات خودرو باز کردند اما اقبال از خودروی ساخت داخل بیشتر از خودروی خارجی است.
اکنون نیز با وجود همه انتقاداتی که نسبت به خودروساز داخلی وجود دارد، قیمت این محصولات باز هم افزایش یافته و تا 40 درصد گرانتر شده است.
برای پایان دادن به این انحصار زیانده به مردم، چه باید کرد؟!
خودروسازی که زیان ده است برای تبلیغ یک محصول خود ۴۰ میلیارد تومان اختصاص داده است.
شاید زیان ده بودن و و زیان افزودهای که ادعا میکنند هم یک بازی و دروغ است!
خودروسازی کشور تعطیل شود برای مردم بهتر نیست؟