بیایید با هم روراست باشیم؛ دو سال اخیر جشنواره فیلم فجر که روزگاری یکی از جشنوارههای معتبر داخلی و حتی خارجی محسوب میشد و بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندههای سینما تمام توان خود را در سال به کار میگرفتند تا فیلمشان به جشنواره فجر راه پیدا کند؛ بسیار کم فروغ شده و کمتر کسی به صرافت میافتاد که فیلم خود را برای حضور و داوری، به جشنواره فیلم فجر بفرستد.
کمتر از سه ماه دیگر جشنواره فیلم فجر به دبیری منوچهر شاهسواری برگزار خواهد شد و دل نگرانهای سینما به معنای واقعی کلمه امید دارند که جشنواره امسال حداقل در برخی آیتم ها، با جشنواره سه سال اخیر تفاوت های فراوانی داشته باشد. اگر پیش بینی کنیم که امسال هم به مانند سال های قبل جشنواره فیلم فجر از فیلم خوب عاری است، باید واقع گرایانه، فاتحه سینما را بخوانیم و راه را برای سینمای تجاری و کُمدی هجو باز بگذاریم و امیدی به اصلاح این رویه نیز نداشته باشیم.
از آنجایی که به دلیل برخی مشکلات، قهر سینماگران به جشنواره فجر طولانی شد، عده ی زیادی از تهیه کنندگان آثار، فیلم های خود را به جشنواره نفرستادند و اعتقاد داشتند که باید اینگونه با شرایط موجود بجنگند و اعتراض خود را نسبت به برخی موارد اعلام کنند. همین لج و لجبازی باعث شد که حداقل در دو جشنواره اخیر شاهد رشد بی رویه فیلم های بد باشیم و نتوانیم حداقل از میان بیست فیلم، چهار فیلم خوب ببینیم. روزگاری نه چندان دور جشنواره فیلم فجر آنقدر پربار برگزار می شد که حدس برنده سیمرغ بسیار مشکل بود و کمتر کسی می توانست از روز اول تشخیص بدهد که در نهایت سیمرغ به چه کسی می رسد ولی در این یکی دو سال اخیر به دلیل انگشت شمار بودن تولیدات درست و حسابی همگی می توانستند حدس بزنند که در نهایت سیمرغ هر رشته بر روی شانه چه کسی می نشیند!
اگر بخواهیم نقدی داشته باشیم به شرایط برگزاری جشنواره فجر، حتی در نهایت به نارضایتی عکاسان فیلمبرداران خبری می رسیم! جشنواره فجر بعد از چهل دوره برگزاری همواره محلی برای عرض اندام عکاسها و دیده شدنشان در شبکه های اجتماعی بوده است. عکاس ها به واسطه حضور پر تعداد سلبریتی ها در محل برگزاری جشنواره می توانند در طول روز صدها عکس خبری داشته باشند و به همین منظور کارشان بیشتر دیده شود ولی در سه سال اخیر با پدیده ای به نام کمبود سلبریتی در جشنواره فیلم فجر مواجه بوده ایم. تحریم جشنواره توسط اکثر چهره های شناخته شده به معضلی تبدیل شد که امروزه سینمای ملی ما را نیز در صورت ادامه دار بودن ممکن است تحت تاثیر قرار بدهد.
البته لازم به ذکر است که این مطلب صرفا از نگاه هنری به این مساله می پردازد و اساسا از نگاه سیاسی به این مقوله ورود نخواهد کرد. سال پیش تقریبا همین موقع ها بود که مطلبی در باب خالی کردن میدان سینما توسط سلبریتی ها به رشته تحریر درآوردیم و در آن مطلب نقدی بر عدم حضور کارگردان ها و تهیه کنندگان بزرگ در جشنواره فجر داشتیم. اعتقاد بر این است که سینما خانه اول و آخر سینماگران است و باید در هر صورت این خانه را خالی نگذارند و با ورود به این عرصه علاوه بر محکم کردن جای خود در این خانه، پایه های صنعت سینما را محکم تر در زمین فرو کنند. با تحریم کردن سینما علاوه بر اینکه به کسانی فرصت داده می شود که بویی از سینما نبرده اند، کم کم منجر به تغییر ذائقه و یا ذائقه سازی مخاطب می شود؛بلایی که تا حد زیادی امروز سینمای کشور به آن مبتلا شده است و کارگردان هایی که نام و نشان آن چنانی ندارند بر پرده سینماها می درخشند و آثاری نازل به نگاه مردم تقدیم می کنند.
فاصله کمی تا شروع جشنواره فجر مانده و از قضا وزارت ارشاد و روسای سازمان سینمایی هم تغییر کرده اند. شاید تغییر پشت میزنشینان تغییری در جشنواره فیلم فجر را به همراه داشته باشد ولی از نگاه سینمایی، جشنواره ای که به سینماگران تعلق دارد را فقط خودشان می توانند تغییر دهند و روند رو به رشدی را برای آن رقم بزنند.
با بازگشت نام آشناها به عرصه فیلمسازی و متعاقبا معرفی آثارشان به جشنواره فجر و از همه مهم تر حضور بازیگران و کارگردان ها در کاخ جشنواره و نشست های خبری و احترام به خبرنگاران و منتقدان می تواند شروع خوبی برای بازگشت روزهای اوج جشنواره باشد. اگر عده ای از سینماگران این روزها نسبت به اوضاع بد سینما می نالند و اعتقاد دارند که سینمای کشور روندی نزولی داشته باید به اصطلاح خودشان کمر همت ببندند و وارد گود میدان شوند. این که خود را دغدغه مند جلوه بدهیم کار ساده ای است ولی اینکه قدمی برای رفع دغدغه مندی برداریم کار هرکسی نیست. آوردن فیلم به جشنواره امسال و حضور سینماگران و بازیگران بزرگ در متن اتفاقات جشنواره امسال اولین قدم در راه اصلاح آینده نامعلوم سینمای کشور است. از قدیم گفته اند که حضور بزرگان باعث دلگرمی است. زمانی حضور کیمیایی و علی حاتمی و امثال علی نصیریان در جشنواره ها به کوچکترهای سینما جسارت مضاعفی می داد که با آنها به رقابت بپردازند ولی در حال حاضر آنقدر صحنه از بزرگان خالی است که عملا نایی برای رقابت باقی نمی ماند و میان بد و بدتر در نهایت یکی را داوران انتخاب می کنند. آش این اتفاقات در سال گذشته آنقدر شور شده بود که داوران جشنواره سال گذشته به هیچ فیلمی سیمرغ بهترین فیلمنامه را ندادند و به یک فیلم برای اینکه برگه های اعلام نتایج خالی نماند، یک دیپلم اهدا کردند.
وقت تغییر رسیده، دیگر جشنواره توان این سردی ها را ندارد، جشنواره ای که سال ها محل معرفی بزرگان بود امسال هم دوباره باید به گرمی سال های قبل تر باشد تا شاید سینمای کشور از ویروس مهلک«کُمدی بساز و میلیاردی بفروش» نجات پیدا کند.
کمتر از سه ماه دیگر جشنواره فیلم فجر به دبیری منوچهر شاهسواری برگزار خواهد شد و دل نگرانهای سینما به معنای واقعی کلمه امید دارند که جشنواره امسال حداقل در برخی آیتم ها، با جشنواره سه سال اخیر تفاوت های فراوانی داشته باشد. اگر پیش بینی کنیم که امسال هم به مانند سال های قبل جشنواره فیلم فجر از فیلم خوب عاری است، باید واقع گرایانه، فاتحه سینما را بخوانیم و راه را برای سینمای تجاری و کُمدی هجو باز بگذاریم و امیدی به اصلاح این رویه نیز نداشته باشیم.
از آنجایی که به دلیل برخی مشکلات، قهر سینماگران به جشنواره فجر طولانی شد، عده ی زیادی از تهیه کنندگان آثار، فیلم های خود را به جشنواره نفرستادند و اعتقاد داشتند که باید اینگونه با شرایط موجود بجنگند و اعتراض خود را نسبت به برخی موارد اعلام کنند. همین لج و لجبازی باعث شد که حداقل در دو جشنواره اخیر شاهد رشد بی رویه فیلم های بد باشیم و نتوانیم حداقل از میان بیست فیلم، چهار فیلم خوب ببینیم. روزگاری نه چندان دور جشنواره فیلم فجر آنقدر پربار برگزار می شد که حدس برنده سیمرغ بسیار مشکل بود و کمتر کسی می توانست از روز اول تشخیص بدهد که در نهایت سیمرغ به چه کسی می رسد ولی در این یکی دو سال اخیر به دلیل انگشت شمار بودن تولیدات درست و حسابی همگی می توانستند حدس بزنند که در نهایت سیمرغ هر رشته بر روی شانه چه کسی می نشیند!
اگر بخواهیم نقدی داشته باشیم به شرایط برگزاری جشنواره فجر، حتی در نهایت به نارضایتی عکاسان فیلمبرداران خبری می رسیم! جشنواره فجر بعد از چهل دوره برگزاری همواره محلی برای عرض اندام عکاسها و دیده شدنشان در شبکه های اجتماعی بوده است. عکاس ها به واسطه حضور پر تعداد سلبریتی ها در محل برگزاری جشنواره می توانند در طول روز صدها عکس خبری داشته باشند و به همین منظور کارشان بیشتر دیده شود ولی در سه سال اخیر با پدیده ای به نام کمبود سلبریتی در جشنواره فیلم فجر مواجه بوده ایم. تحریم جشنواره توسط اکثر چهره های شناخته شده به معضلی تبدیل شد که امروزه سینمای ملی ما را نیز در صورت ادامه دار بودن ممکن است تحت تاثیر قرار بدهد.
البته لازم به ذکر است که این مطلب صرفا از نگاه هنری به این مساله می پردازد و اساسا از نگاه سیاسی به این مقوله ورود نخواهد کرد. سال پیش تقریبا همین موقع ها بود که مطلبی در باب خالی کردن میدان سینما توسط سلبریتی ها به رشته تحریر درآوردیم و در آن مطلب نقدی بر عدم حضور کارگردان ها و تهیه کنندگان بزرگ در جشنواره فجر داشتیم. اعتقاد بر این است که سینما خانه اول و آخر سینماگران است و باید در هر صورت این خانه را خالی نگذارند و با ورود به این عرصه علاوه بر محکم کردن جای خود در این خانه، پایه های صنعت سینما را محکم تر در زمین فرو کنند. با تحریم کردن سینما علاوه بر اینکه به کسانی فرصت داده می شود که بویی از سینما نبرده اند، کم کم منجر به تغییر ذائقه و یا ذائقه سازی مخاطب می شود؛بلایی که تا حد زیادی امروز سینمای کشور به آن مبتلا شده است و کارگردان هایی که نام و نشان آن چنانی ندارند بر پرده سینماها می درخشند و آثاری نازل به نگاه مردم تقدیم می کنند.
فاصله کمی تا شروع جشنواره فجر مانده و از قضا وزارت ارشاد و روسای سازمان سینمایی هم تغییر کرده اند. شاید تغییر پشت میزنشینان تغییری در جشنواره فیلم فجر را به همراه داشته باشد ولی از نگاه سینمایی، جشنواره ای که به سینماگران تعلق دارد را فقط خودشان می توانند تغییر دهند و روند رو به رشدی را برای آن رقم بزنند.
با بازگشت نام آشناها به عرصه فیلمسازی و متعاقبا معرفی آثارشان به جشنواره فجر و از همه مهم تر حضور بازیگران و کارگردان ها در کاخ جشنواره و نشست های خبری و احترام به خبرنگاران و منتقدان می تواند شروع خوبی برای بازگشت روزهای اوج جشنواره باشد. اگر عده ای از سینماگران این روزها نسبت به اوضاع بد سینما می نالند و اعتقاد دارند که سینمای کشور روندی نزولی داشته باید به اصطلاح خودشان کمر همت ببندند و وارد گود میدان شوند. این که خود را دغدغه مند جلوه بدهیم کار ساده ای است ولی اینکه قدمی برای رفع دغدغه مندی برداریم کار هرکسی نیست. آوردن فیلم به جشنواره امسال و حضور سینماگران و بازیگران بزرگ در متن اتفاقات جشنواره امسال اولین قدم در راه اصلاح آینده نامعلوم سینمای کشور است. از قدیم گفته اند که حضور بزرگان باعث دلگرمی است. زمانی حضور کیمیایی و علی حاتمی و امثال علی نصیریان در جشنواره ها به کوچکترهای سینما جسارت مضاعفی می داد که با آنها به رقابت بپردازند ولی در حال حاضر آنقدر صحنه از بزرگان خالی است که عملا نایی برای رقابت باقی نمی ماند و میان بد و بدتر در نهایت یکی را داوران انتخاب می کنند. آش این اتفاقات در سال گذشته آنقدر شور شده بود که داوران جشنواره سال گذشته به هیچ فیلمی سیمرغ بهترین فیلمنامه را ندادند و به یک فیلم برای اینکه برگه های اعلام نتایج خالی نماند، یک دیپلم اهدا کردند.
وقت تغییر رسیده، دیگر جشنواره توان این سردی ها را ندارد، جشنواره ای که سال ها محل معرفی بزرگان بود امسال هم دوباره باید به گرمی سال های قبل تر باشد تا شاید سینمای کشور از ویروس مهلک«کُمدی بساز و میلیاردی بفروش» نجات پیدا کند.
علی کلانتری