انتخابات مجلس شورای اسلامی برای اصلاحطلبان و دولتیها از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در این میان دو نکته اساسی در رابطه با دولت و جریان اصلاحطلبی وجود دارد. در درجه اول لیبرالها بر روی این هدف تاکید دارند که ساختار مجلس شورای اسلامی را تغییر دهند و خود را از اقلیت رهانیده به اکثریت مجلس برسانند. این هدف برای دولت و مجلس یک هدف مشترک است. اما در این میان رقابتی نیز میان لیبرالها و نزدیکان دولت شکل گرفته است. رقابتی که در آن لیبرالها سعی ميکنند تا وزن سیاسی خود را با توسل به صندلیهای مجلس بالا ببرند تا از این رهگذر نسبت به دولت دست بالا را داشته باشند.
کارشناسان سیاسی بیان ميکنند که دولت نتوانسته هویت سیاسی مستقل و معناداری برای خود دست و پا کند و از این رهگذر اصلاحطلبان سعی دارند ظرفیت سیاسی خود را بالا ببرند. این موضوعی است که همواره تئورسینهای اصلاحات بدان تاکید دارند و از یکسو پایگاه اجتماعی خود را به رخ دولتیها ميکشند و از سوی دیگر مطالبات این جریان را در قبال دولت بالا ميبرند. واقعیت این است که لیبرالها و دولتیها در این شرایط زمانی به یکدیگر نیاز دارند و این نیاز مشترک سبب ائتلافی شده است که البته پایههای شکنندهای دارد.
لیبرالها در این روند یک بازی دوسویهای را آغاز کردهاند. از یکسو خود را شریک دولت ميدانند اما از سوی دیگر مراقب هستند که فاصله خود را با دولتیها حفظ کنند و خود را برای دولت هزینه نکنند. به عبارت دیگر لیبرالها در این روند خود را شریک سود دولت ميدانند نه زیان آن. در این روند میتوان به موضوعات متنوعی اشاره کرد که اصلاحطلبان خود را از آن مبرا دانستند.
پرستیژی که لیبرالها در قبال دولت ميگیرند نیز همیشه یک پرستیژ منتقدانه بوده است. به این معنا که خود را منتقد دولت معرفی ميکنند اما بیان ميکنند که حامی دولت نیز هستند . این بازی یک بام و دو هوای لیبرال ها نشان دهند یک موضوع منفعتطلبانه است. به عنوان مثال پس از آنکه رئیسجمهور منتقدان خود را ترسوهایی نامید که باید بلرزند و نسبت به منتقدانی که خود را دلواپس مساله هستهای و موارد دیگر قلمداد ميکردند، واکنش تندی نشان داد، رسانههای لیبرال در موضعی متفاوت ادبیات رئیسجمهور را مناسب ندانسته و از وی در این زمینه حمایت نکردند.
در مساله دیگر وقتی تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران اعمال شد و در آن چندین تن از تاجران و بازرگانان و همچنین شرکتهای ایرانی در لیست تازه تحریمهای کاخ سفید قرار گرفتند، يكي از حاميان ليبراليسم در یادداشتی که در یکی از روزنامهها منتشر شد، نسبت به پاسخ متداول اعضای تیم مذاکرات هستهای کشورمان که بیان داشتند این تحریمها از جمله تحریمهایی هستند که از قبل برقرار و به تازگی اعمال شدهاند اما این مساله با روح توافقنامه ژنو در تضاد است، به شدت انتقاد کرد و مساله روح توافقنامه ژنو را مورد تمسخر قرار داد.
در این روند موضوع اصلی که لیبرالها بدان تاکید دارند جداسازی برخی از امور خود نسبت به عملکرد دولت است. اصلاحطلبان دولت یازدهم را دوپینگ سیاسی برای احیای خود در عرصه سیاسی میدانند و برخی از مناسباتی که در این عرصه ایجاد شده را مثبت قلمداد ميکنند اما قائل به این موضوع نیز هستند که دولت یازدهم یک دولت اصلاحطلب نیست و بر این اساس باید کمی دست به عصا حرکت کرد اما در آینده درازمدت باید برای استقلال سیاسی برنامهریزی نمود. این مساله به تئوری و منشاءاصلی جریان لیبرال در کشور باز ميگردد.
این تداخلات نیز گاهي اوقات در سخنان نزدیکان دولت و تئورسینهای لیبرال دیده میشود. در همین زمینه میتوان به سخنان مشاور فرهنگی رئیسجمهور اشاره کرد که نسبت به سخنان اخیر سعید حجاریان که بیان داشته بود «دولت باید به گونه ای قدرتمند باشد که بتواند مجلس را نیز منحل کند.» واکنش منفی نشان داد و در این زمینه اظهار داشت: «دکتر حجاریان در دوره اول ریاستجمهوری آقای خاتمی مشاور رئیسجمهور بودند. آقای خاتمی تعبیری داشتند که میگفتند برخی مشاوران به گونهای هستند که با آنها مشورت کنید اما خلاف آن عمل کنید. امیدوارم این دولت عاقلتر از آن باشد که به مشورتهاي اینچنینی تن دهد. بعضی از مشورتها در سنین بالای شصت سال دیگر قابل پذیرش نیست.»
وی تاکید کرده که «ترجیح ميدهد حجاریان اپوزیسیون دولت باشد». این دست از اظهارات نشاندهنده رویکرد دولتیها نسبت به لیبرالها نیز هست. دولتیها ميخواهند براساس نظریه اعتدال به بسط و گسترش این مساله بپردازند و از دل آن جریانی بپا دارند که جایگاه اجتماعی خاصی دارد، گرچه تا به امروز موفق نبودهاند. از اینرو سعی دارند که فاصله خود را با اعضای رادیکال دولت اصلاحات حفظ نمایند تا اینگونه اظهارات برایشان هزینه زا نباشد.
البته سخنان آشنا را میتوان تذکری نیز به دولت دانست که از مشورتها و نظریات اصلاحطلبان دوری کند. البته شنیده میشود که تیم رسانهای دولت در اختیار تکنسینهای جنگ روانی لیبرال قرار دارد.
در این میان برخی از کارشناسان سیاسی بیان میدارند که اصلاحطلبان نقش آپاندیس برای دولت را دارند که باید بعد از مدتی توسط دولتیها کنار گذاشته شوند. اگر با رویکرد اعتدالی به این موضوع بنگریم دولت برای اینکه وجهه اعتدالگرایانه خود را حفظ کند در درازمدت باید نسبت به مداخلات اینچنینی واکنش نشان دهد و همچنین نسبت به پررنگ شدن نشانههای اصلاحطلبی در خود حساس باشد اما با این اوصاف به نظر میرسد با توجه به اینکه دولت فاقد چارچوب رسانهای خاصی است و رسانههای اصلاحطلبی در این روند سکان هدایت این حوزه دولت را در دست گرفتهاند این موضوع در دراز مدت یک رویه و پوشش اصلاحطلبی به دولت ميدهد. ادامه وضعیت فعلی نه در انتخابات مجلس ولی به احتمال زیاد اگر دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی پاسخگوی توقعاتی که ایجاد کرده است نباشد، میتواند یک شکافی برای انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری بین جریان اصلاحات و جریان آقای روحانی پدید آورد.(فردا)