فيلم «تك تيرانداز امريكايي» كه اخيرا در امريكا اكران شده، ساخته بازيگر و كارگردان معروف هاليوود كلينت ايستوود، فيلمي است اتوبيوگرافيك از سربازي به نام كريس كايل؛ سربازي كه در فيلم به عنوان «بزرگترين سلحشور» امريكايي معرفي ميشود.
فيلم فروش بسيار بالايي داشته و چندين نامزدي اسكار هم در انتظارش است. منتقدين بحثهاي زيادي درباره چگونگي روايت و فيلمبرداري و شيوههاي تكنيكي اين فيلم كردهاند، اما يك نكته بسيار مهم را مغفول گذاشته اند: اينكه فيلم تلاشي است در جهت باشكوه جلوه دادن جنگهاي امريكاييها درعراق و ساير نقاط خاورميانه. آنهايي كه در امريكا درباره اين فيلم نوشتهاند، احتمالا تعمدا، اين نكته مهم را ناديده گرفته و نسبت به اينكه اين فيلم ماهيت جنايتكارانه اين جنگها و كشتار و معلول كردن ميليونها غيرنظامي را تلويحا تاييد ميكند، سكوت كردهاند.
فيلم با نشان دادن كريس كايل (شخصيت اصلي) به عنوان يك قهرمان ميهنپرست، بر درستي جنگهاي امريكا بر ضد ديگران، خصوصا مسلمانان، صحه گذاشته و از اين طريق، به تقويت حس خودشيفتگي امريكايي پرداخته و اين حس را كه امريكاييها خوب و برترند و حق دارند هر جا كه براي «منافع ملي»شان ضروري بود - بدون توجه به قوانين بينالملل و اخلاقيات انساني - جنگ به راه بيندازند، در تماشاگر القا ميكند.
در طي اشغال عراق از سوي امريكا در طي سالهاي ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، بيش از يك ميليون عراقي كشته شدند. دليل اصلي امريكا براي آغاز آن جنگ و اشغال، اين بود كه صدام حسين داراي سلاحهاي كشتار جمعي است؛ چيزي كه دروغ بودنش عملا بر همه آشكار شد و مقامات وقت امريكا هم بعدا گفتند كه چنين سلاحهايي وجود خارجي نداشت. خلاصه آنكه جنگ امريكا بر ضد عراق، يك اقدام تروريستي از سوي يك دولت جنگطلب بود؛ جنايتي حماسي. طبق قوانين بينالملل، مقامات امريكايي كه آن جنگ را راه انداختند بعلاوه اوباما و مقامات پنتاگون، بايد بخاطر ارتكاب جنايات جنگي در دادگاهي مثل دادگاه نورمبرگ كه نازيها را بعد از جنگ دوم جهاني محاكمه كرد، محاكمه شوند.
حيرتانگيز است كه قدرت تبليغاتي رسانههاي وابسته، كه رسانههاي اصلي امريكا را در بر ميگيرند، و توانايي آنها در شست وشوي مغزي مردم امريكا باعث شده مردم اين كشور نسبت به اين مسائل بي توجه باشند و حتي بحثي هم درباره اين موضوع در اين كشور در نگيرد.
در عوض، امريكاييها براي «سربازان فداكارشان» كه بعدها بخاطر «انجام وظيفه در راه خدمت به وطن» دچار ناراحتي اعصاب و مشكلات رواني شدند (چيزي كه در فيلم نشان داده ميشود)، دلسوزي ميكنند و اشك ميريزند!
كريس كايل كه فيلم از او يك قهرمان ساخته است، در طول چهار دوره خدمتش در عراق، به عنوان تكتيرانداز ۲۰۰ نفر را كشت و بدين ترتيب حائز ركورد بيشترين كشتار در بين تك تيراندازان و سربازان امريكايي شد. اينكه مردم امريكا چنين فردي را به عنوان سلحشور و قهرمان ميشناسند نشاندهنده سقوطي عميق است؛ سقوطي به ورطه بياخلاقي و دور شدن از ارزشهاي اصيل انساني. و نشاندهنده اينكه خشونت چقدر براي ملت امريكا عادي شده.
كايل سرانجام در سال ۲۰۱۳ توسط يك سرباز ديگر، كه او هم دچار ناراحتيهاي رواني بود، به قتل رسيد؛
او سالانه هفت هزار نفر از نظاميان سابق يا مشغول به خدمت امريكايي بر اثر خودكشي جانشان را از دست ميدهند. وقتي اثرات مخرب و نابودكننده اين خودكشيها و ناراحتيهاي شديد رواني سربازان از جنگ برگشته را روي خانوادههاي آنها و جامعه بررسي كنيم ميبينيم كه صدها هزار امريكايي بر اثر اقدامات جنگطلبانه روسايشان، رنج ميكشند. و اين نوعي عدالت غيرمستقيم است: جنگي كه دولت امريكا به كشورهاي ديگر در دور دست تحميل ميكند، و مردم هم سربازان اين جنگها را قهرمان ميپندازند، بر داخل امريكا هم اثر ميگذارد.
سرنوشت كايل را ميتوان به كل جامعه امريكا تعميم داد. او نماينده مردم امريكاست؛ مردمي كه از جنگ حمايت ميكنند و خود در نهايت، به نوعي قرباني اقدامات جنايتكارانه اربابانشان، و حمايتشان از اين اربابان، ميشوند. و اين يك معني بيشتر ندارد: سقوط جامعه امريكا؛ سقوطي مرگبار كه نتيجه سياستهاي جنگطلبانه رهبران اين كشور و حمايت مردم از آنهاست.
فينين كانينگهام
ترجمه و تلخيص بهراد دربندي