- تاثير شبکههاي ماهوارهاي بر زندگي مشترک خانوادگي شدت گرفته است و نشان ميدهد ۳۷ درصد طلاقها تحت تاثير شبکههاي ماهوارهاي صورت گرفته است.
- در ايران ۳۰ ماهواره حضور دارد که در اين ميان امکان پخش ۷ هزار شبکه از طريق پول و رايگان وجود دارد.
- رشد شبکههاي ماهوارهاي از سال ۷۳ شروع شد و از ۴ کانال به ۳۷ کانال رسيد و امروز ۷ هزار کانال وجود دارد.
- در حال حاضر عربستان در حال سرمايهگذاري است که ماهوارهها به راحتي در ايران پوشش داده شوند.
- عمدهترين ماهوارهها هاتبرد، نايلست، ياه ست و اچدي هستند. ماهواره اچدي، ضداختلال و پارازيت است. (پارسنيوز ۲۱/۴/۹۴)
مطالب بالا بخشهايي از گزارش مفصل يک نهاد عالي فرهنگي است که نسبت به وضعيت نفوذ شبکههاي ماهوارهاي هشدار داده است.
تاثيرگذاري منفي شبکههاي ماهوارهاي بر فضاي فرهنگي جامعه واقعيتي غيرقابل کتمان است و كنكاش در اظهارنظرهاي متصديان عرصه فرهنگ نشانگر دستهاي بالا رفته آنهاست.
اين حقيقت که شبکههاي ماهوارهاي سلاح دشمنان در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي ايران هستند عيانتر از آن است که نياز به اثبات داشته باشد، اما به نظر ميرسد اين که سلاح مقابله با اين دشمنان چيست و چه راهي را بايد براي اين مواجهه برگزيد، نيازمند بحث و بررسي بيشتري است.
بررسي در سابقه اين موضوع نشان ميدهد مهمترين سلاحي که براي تقابل با شبکههاي ماهوارهاي در نظر گرفته شده است، صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بوده است و يکي از مهمترين وظايفي که مديران اين سازمان براي خود متصور بودهاند، اين هماوردي بوده است.
نگاهي گذرا به سابقه اين نبرد
روزگاري تلويزيون عبارت بود از دو شبکه سراسري که آنها هم در بخشي از ساعات روز برنامهاي پخش نميکردند و در ساعاتي هم که برنامه پخش ميکردند، بيشتر حجم برنامهها گزارش و خبر بود و بعد سرگرمي در آنها کمرنگ بود. فيلمهاي تکراري پاي ثابت برنامههاي تلويزيون بودند و مردم هم به دليل فقدان حق انتخاب، بينندگان اين برنامهها.
لذا تلويزيون ديدن، در رقابت با ساير انتخابها براي پرکردن اوقات فراغت مردم، بيشتر بازنده بود؛ رسم ميهماني رفتن پرمشتري بود، پارکها شلوغ بودند، سکوهاي استاديومها کمتر آفتاب ميخورد و... .
حضور ويدئو اما صداوسيما را با چالشي جديد روبرو کرد و بر قدرت انتخاب مخاطبان افزود. حالا صداوسيما حضور رقيبي جديد را حس ميکرد که ساز وکارهاي قانوني نيز نتوانسته بود از پيشروي آن جلوگيري کند. براي مواجهه با فضاي جديد، صداوسيما هم دست به کار شد، تنوع برنامهها را بيشتر کرد و به سمت افزايش تعداد شبکهها و ارتقاي سطح کيفي توليدات تلويزيوني رفت. اما رقابت سخت بود، چراکه محدوديتهاي پيشروي مديران سازمان، دست آنها را در مقابل رقيباني که هيچگونه محدوديتي براي خود قائل نبودند، بسته بود، ولي به هر حال با استفاده از ظرفيتهاي موجود به اين رقابت ادامه ميدادند و البته به توفيقاتي نيز دست يافتند.
پس از چندي اما شبکههاي ماهوارهاي هم در اين نبرد نامتقارن به ياري ويدئو آمدند و کمکم پاي قاچاقچيان فيلمهاي غيرمجاز و نيز نرمافزارها و بازيهاي رايانهاي هم به اين تقابل باز شد.
در اين سوي ميدان اگرچه توليد محصولات سينمايي و سريال به منظور پخش خانگي، به کمک صداوسيما آمدند، اما اين سازمان باز هم به عنوان مهمترين هماورد براي مقابله با اين تهاجم با افزايش تعداد شبکههاي سراسري و راهاندازي شبکههاي استاني به تلاش طاقتفرسايش ادامه ميداد، البته نبايد از سختيها و مرارتهاي دريافت شبکههاي ماهوارهاي نيز غافل شويم که مددرسان سازمان صداوسيما در کسب توفيقات قابل توجه دراين تقابل بود.
توليدات صداوسيما که برخي از آنها کيفيتي قابل اعتنا يافته بودند، مانند سريالهاي فاخري که ساخته شد و نيز نحوه پوشش مسابقات ورزشي و مواردي ديگر که برشمردن آنها هدف اين نوشته نيست، باعث شدند مخاطبان تماشاي اين توليدات تلويزيوني را به خيلي کارهاي ديگر ترجيح دهند و اصولا در برنامهريزي براي اوقات فراغت، تماشاي تلويزيون جاي مواردي مانند کتاب خواندن، ميهماني رفتن، گفت وگوي اعضاي خانواده، ورزش کردن، استاديوم رفتن و کارهايي از اين دست را گرفت. مثلا ديگر منطقي نبود هوادار يک تيم فوتبال صرف هزينه و وقت را به جان بخرد و با استفاده از خدمات نامناسب حملونقل عمومي خودش را به استاديوم برساند و روي سکوهاي سرد در زمستان و داغ در تابستان بنشيند و بازي تيم محبوب خودش را تماشا کند، زيرا اين امکان برايش فراهم بود که در خانه روبروي تلويزيون بر پشتي تکيه بزند و فوتبال تيم محبوبش را با تکرار آهسته صحنههاي حساس تماشا کند. لذا استاديوم بروها به تدريج کمتر و کمتر شدند، تا جايي که محبوبترين تيمهاي پايتخت، بازيهايشان اکثرا با حضور کمتر از ۵ هزار تماشاچي برگزار ميشود.
تلويزيون حتي براي لالايي اطفال هم فکر کرد تا مهربانانهترين تکلمها هم از خانوادهها رخت بربندد. تلويزيون موفق شد؛ مردم به شدت تلويزيوني شدند؛ اين هم شواهد مثال:
مديرکل سنجش مرکز تحقيقات صداوسيما در مراسم بررسي يک برنامه تلويزيوني، مدت زمان تماشاي تلويزيون در کودکان ايراني را ۴ ساعت و ۹ دقيقه اعلام کرد که دو برابر استاندارد جهاني است (جوان آنلاين۱۵/۴/۸۹) و اين در حالي است که در آن سال هنوز شبکه پويا که شبکه تخصصي کودکان است راه نيفتاده بود.
به گفته نوشآبادي، سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اما سرانه مطالعه کتاب در ايران ۱۵ دقيقه و ۱۷ ثانيه است (خبرگزاري ايرنا، ۱۵/۹/۹۳) و معاون فرهنگي، آموزشي و پژوهشي وزارت ورزش و جوانان نيز اعلام داشته بيش از ۸۰ درصد ايرانيان، روزانه ورزش نميکنند. (پايگاه جزي الف، ۹/۴/۹۴)
اما تلويزيوني شدن چه عواقبي به دنبال داشته است؟
تلويزيوني شدن مردم از سويي همراه شد با کاهش مرارتها و سختيهاي دسترسي به شبکههاي ماهوارهاي و اين کاهش آنقدر ادامه يافت که وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي رسما اعلام کرد ضريب استفاده از ماهواره، ۷۱ درصد مردم تهران را شامل ميشود (خبرگزاري ايرنا، ۲۶/۹/۹۲) که البته اين آمار در ساير شهرها نيز دست کمي از تهران ندارد.
و حالا صداوسيما گرفتار تقابلي ناخواسته اما خودساخته شده است؛ از سويي مردم به شدت تلويزيوني شدهاند و از سوي ديگر شبکههاي ماهوارهاي با انواع و اقسام ترفندهاي رسانهاي به دنبال جذب مخاطبي هستند که صداوسيما براي آنها آماده کرده است و باز صداوسيما در رقابتي ناعادلانه با شبکههاي ماهوارهاي گرفتار شده است، ناعادلانه از اين رو که گردانندگان اين شبکهها به هيچ وجه خود را پايبند اصول و خط قرمزهاي صداوسيما نميدانند و از غيراخلاقيترين روشها براي جذب مخاطب استفاده ميکنند و همين امر کار را براي شبکههاي صداوسيما بسيار سخت کرده است.
چاره چيست؟
از آنجا که يکي از مهمترين عوامل تلويزيوني شدن جامعه ايران، سازمان صداوسيما بوده است، در رفع اين نقيصه نيز مهمترين وظيفه با همين سازمان است. مديران سازمان صداوسيما بايد در کنار ساخت برنامههاي مفيد و جذاب، بخش عمدهاي از توان خود را صرف ساخت برنامههايي کنند که فرهنگ مطالعه، ورزش، سفر، تعاملات اجتماعي و ارتباطات چهره به چهره را رواج دهند تا نقش جعبه جادويي در زندگي مردم کمرنگتر شود که اگر اين اتفاق نيفتد، هر روز بيش از پيش شاهد تاثيرات مخرب شبکههاي ماهوارهاي بر جامعه خواهيم بود.
و نهايتا در کنار سازمان صداوسيما که بيشتر داراي نقش فرهنگسازي است، نهادها و سازمانهايي که داراي نقش اجرايي هستند بايد به نوعي سياستگذاري کنند که آسانترين و ارزانترين راه براي پرکردن اوقات فراغت جامعه و بخصوص جوانان، نشستن در خانه و تماشاي تلويزيون نباشد.
محمدرضا آقابابايي - عضو هيات مديره انجمن روزنامهنگاران مسلمان