هميشه پاي يك "دلال" در ميان است. اين جمله را ميتوان از صحبتهاي مديرعامل اتحاديه سراسري توليدكنندگان فرش دستباف ايران فهميد. صحبتهايي كه وي از سر دلسوزي براي ماندگار ماندن هنر ايراني ميزند بيشتر از آنكه گره از چالشهاي اين بازار باز كند بدان مقصود است كه نقشه راه را براي اين كالاي جهاني هموار كند.
وي وجود يك بازار منسجم و تشكل يافته را از جمله احتياجات اوليه اين كالا ميداند و ميگويد: هرچند چندين بازار مختلف براي عرضه فرش وجود دارد اما اينكه يك بازار شفاف و سازماندهي شده براي فرش وجود داشته باشد تاكنون اقدام عملي براي آن صورت نگرفته است.
بهرامي وجود يك جايگاه نظارتي در كنار چنين بازار منسجمي را اقدامي مناسب براي تضمين كيفيت محصولات توليدي و مناسب بودن قيمت آن براي طرفين عرضه و تقاضا ميداند و معتقد است وجود بازاري اينچنيني نياز مبرم و جز حداقل ساختارها براي توليد ملي است.
اين فعال بازار فرش شكلگيري بازار منسجم را تنها به ضرر دلالان فرش ميداند و ميگويد: اگر تاكنون چنين بازاري وجود نداشته تنها واسطهها مانع ايجاد آن بودهاند چراكه منفعت و سود اين گروه به واسطه بازار تنها نصيب توليدكننده و مصرفكننده ميشود.
وي به عنوان رئيس تشكلي كه ۳ هزار عضو دارد مدعي است اينكه تمام دنيا ايران وايراني را با فرش دستباف آن ميشناسند اين ضرورت را ايجاب ميكند كه بازاري منسجم براي فرش وجود داشته باشد تا علاوه بر كاهش قيمت تمام شده كيفيت بالا و رضايت را براي مصرفكننده به ارمغان بياورد.
محمدرضا عابد مديرعامل شركت سهامي فرش ايران معتقد است بازار فرش دستباف ايران به لحاظ تنوع كالايي كه دارد از وجود چنين ضرورتي بينياز است و اگر فعالان اين عرصه در كنار يكديگر ايستاده و جايگاه فرش ايراني را در بازارهاي جهاني توسعه دهند ميتوانند سهم قابل قبولي را از بازارهاي دنيا به خود اختصاص دهند.
مديرعامل شركت سهامي فرش ايران رقابت ناسالم را آفت اصلي اين بازار ميداند و مدعي است تنوع محصولات توليدي دستباف خود ميتواند در هر منطقهاي مراكز فروش عمده براي فرش باشد و اثر هنري بودن فرش ايراني عاملي است كه آن را از داشتن يك بازاري براي كشف قيمت و... مبرا ميكند.
نبود حمایت معضل جدی است
هرچند صحبتهاي عابد در نگاه اول اين نكته را به ذهن متبادر ميسازد كه علاج درد فرش را بايد چاره در تار و پود ديگري جست اما تعمق در گفتههاي وي اين مساله را نمايان ميسازد كه اين بازار از رقابت ناسالم رنج ميبرد.
مرتضی آقازاده به عنوان کسی که در بازار فرش فعالیت میکند در ارزیابی روند کنونی بازار فرش قبل از آنکه به بازار فروش آن برسد از ترک کار فرشبافانی حرف ميزند که دنیا دنیا تجربه از سرانگشتانشان میریزد اما به واسطه بیتوجهی متولیان و مشکلاتی که هر روز بر آن افزوده شده است ترجیح دادهاند دارهای خود را رها کرده و برای امرار معاش راه دیگری را جستوجو کنند.
این فعال بازار فرش درکنار سایر مشکلات معیشتی که برای قالیبافان وجود دارد این نکته را مطرح میکند که نبود حمایت کافی از تولیدکنندگان این محصول که در واقع هنرمندانی ارزنده هستند موجب دلسردی این افراد شده است.
این گفته وی را مدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونی تولیدکنندگان فرش دستباف نیز تایید میکند و میگوید: در کنار مشکلات موجود قطع شدن بیمه قالیبافان مسالهاي است باعث کاهش تعداد این افراد شده است.
وی با تاکید خبر ترک کار یک میلیون قالی باف از این صنعت درباره سرنوشت بیمه قالیبافان گفت: در حال حاضر بیمه قالیبافان قطع شده است و یکی از مسائلی که باعث کاهش بیمه قالیبافان شده است، پایش بیمه قالیبافان است. از سازمان تأمین اجتماعی به منازل قالیبافان مراجعه میکنند و در صورتی که کسی در منزل نباشد، بیمه آنها قطع میشود.
بهرامی با بیان اینکه بیمه قالیبافان از دیماه ۹۳ قطع شده است، گفت: تا سال گذشته حدود ۲ میلیون نفر قالیباف داشتیم و در حال حاضر این تعداد به حدود ۱ میلیون نفر رسیده است. علت این موضوع این است که قالیبافان با توجه به درآمد اندک بیمه برایشان اهمیت دارد. زمانی که شاهد قطع بیمه خود بودند تعداد زیادی از کارگران کار را ترک کردهاند و حدود ۴۵۰هزار نفر تحت پوشش بیمه هستند. در حال حاضربیش از ۵۰۰ هزار نفر در صف بیمه هستند.
وی با ابراز اینکه دولت برای افراد جدید بودجهای را در نظر نگرفته است ادامه داد: بیمه نشدن این افراد از دلایل فاصله گرفتن آنها از این حرفه است.
این اتفاق در بازار فرش در حالی رخ داده که این صنعت تاکنون در مسیر حرکت خود با مشکلاتی همچون رقابت ناسالم، حضور پررنگ دلالان و نبود نظارت كافي روبرو بوده است و برآیند تمام این موارد موجب شده تا دار فرش ايران نقش برجستهاي را در اقتصاد داخلي و درپي آن بازارهاي جهاني داشته باشد کمکم جایگاه خود را از دست بدهد.
سهمی رو به افول
کارشناسان این صنعت بر این اعتقادند که صنعت فرش دستباف ایران با وجود مزیتهای نسبی خوبی که در زمینه سرمایهبری کم، فناوری ساده، تجربه عمیق و کافی، اشتغالزایی و ارزآوری دارد اما به واسطه وجود معضلاتی مانند ناهماهنگیها در زنجیره تولید از "بافت تا مصرف"، تحريمهاي بينالمللي در سالهاي اخیر و بیتوجهی متولیان به این کالای جهانی و سياستها و رفتارهاي نادرست آنها در مورد این کالا موجب شده تا سهم صادرات فرش دستباف ايرانی از۳۰ به ۱۵ درصد در بازارهای جهانی تنزل کرده و جایگاه آن در جهان به سایر رقبا واگذار شود.
به سخن دیگر فرش ایرانی که روزگاری صادرات آن به کشورهایی مانند آمريكا، آلمان و... ديگر كشورهاي جهان همپاي صادرات پسته و ديگر محصولات توليدي براي كشور، درآمد ارزي داشت، امروز به جایی رسیده که دیگر جایگاهی در صدر صادرات محصولات غیرنفتی کشور ندارد.
در آمارهای منتشر شده توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت در سال ۹۳؛ بیش از ۳۱۰ میلیون دلار ارزش صادرات فرش دستباف به ثبت رسیده که در مقایسه با سال ۹۲ که سال "تار" صادرات فرش ایرانی عنوان ميشود، رشد محسوسی را نشان ميدهد اما اگر بنا داشته باشیم تا تمام سهم صادرات این کالا را که تاکنون نیمی از آن را واگذار کردهایم، باز پس بگیریم باید چاره اساسی برای آن بیندیشیم.