بین اوباما و ترامپ نمیتوان تفاوتی در رفتار و سیاستها علیه جمهوری اسلامی ایران قائل شد، ساختار حکومتی در آمریکا خط مشی را روشن کرده است. اگر تصور شود که میان رؤسای جمهور در آمریکا تفاوت وجود دارد و برخی از آنها سیاستهای درستی اتخاذ میکنند و برخی دیگر نه، یک اشتباه بزرگ است که ادامه چنین تصور و خیالی تبعات زیادی نیز درپی خواهد داشت.
هر رئیسجمهوری از هر یک از احزاب با نفوذ در آمریکا بر سر کار باشد، تغییر در سیاستها و رفتارهای آنها در مسائل سیاست خارجی و نوع برخورد با کشورهای دنیا ایجاد نخواهد شد، سیاستها تبیین شده و به همه رؤسای جمهور در آمریکا دیکته میشود و هیچیک از آنها حق نادیده گرفتن آن را ندارد. جمهوری اسلامی ایران در طول عمر چهل ساله خود تاکنون چندین رئیسجمهور و دولت در آمریکا را به خود دیده و نمیتوان تفاوتی بین آنها یافت. همه رؤسای جمهور در آمریکا خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی ایران بوده و هستند، از جیمی کارتر تا دونالد ترامپ، یک دولت و رئیسجمهور را نمیتوان یافت که دست به توطئه، دشمنی و تهدید علیه ایران نزده باشد.
پس از آن که توافق هسته ای در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما به امضا رسید، با روی کار آمدن دونالد ترامپ این توافق که از ابتدا متزلزل بود، نابود شد، خروج آمریکا از برجام که ۱۸ اردیبهشت سال گذشته اتفاق افتاد هیچ تغییری در نوع رفتار آمریکا علیه ایران ایجاد نکرد.
تحریمهای اقتصادی و تهدیدات، همیشه از سوی آمریکا علیه ایران وجود داشته است و چنین سیاستی در میان همه رؤسای جمهوری آمریکا بوده است. تنها تفاوتی که میتوان در میان رؤسای جمهوری آمریکا و دو حزب جمهوری خواه و دموکرات دید، تفاوت در نوع اجرای آن سیاستها است، یکی با رفتار تند و افراطی سعی دارد تا طرف مقابل را تحت فشار قرار دهد و دیگری با روشهای به ظاهر دوستانه و با پنبه سر بریدن. نتیجه هر دو روش یکی است، تحت فشار قرار دادن ایران و وادار کردن به تمکین در مقابل خواستههای آمریکا که در ادبیات آمریکایی، نرمال کردن جمهوری اسلامی ایران گفته میشود. توافق هستهای که میان ایران و ۱+۵ به امضا رسید، توافقی بود که همه خواستههای ایالات متحده را برآورده میکرد. متن و محتوای آن پیش از آن که مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ به پایان برسد، در اندیشکدههای آمریکا آماده شده بود. وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد هستهای دولت باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا گفته بود؛ «وقتی ما تصمیم به مذاکره با ایران گرفتیم، قبل از آنکه مذاکرات را شروع کنیم، یک توافقنامه کامل ۱۰۰ صفحهای نوشتیم؛ بنابراین [از قبل] میدانستیم به چه چیزهایی میخواهیم برسیم. این توافقنامه به طرز باورنکردنی، مفصل و فنی بود.»
آمریکا در زمان دولت کنونی با خروج خود از برجام، بدون توجه به تعهداتی که برای اجرای آنها داده بود، اکنون علاوه بر فشارهای سیاسی و اقتصادی به جمهوری اسلامی ایران، عنوان میکند که قصد دارد تا یک توافق تازه با ایران داشته باشد. پایگاه خبری «میدل ایستآی» مدعی شده وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به عراق از طریق نخست وزیر این کشور برای تهران پیام فرستاده و در این پیام گفته که خواستار جنگ با ایران نیست بلکه «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا میخواهد یک توافق هستهای جدید با ایران امضا کند تا بتواند آن را توافق خودش بنامد. اما همه اقداماتی که علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد تنها یک هدف را دنبال میکند و آن هم تضعیف ایران در راستای اهداف و سیاستهای آمریکا است. توافق در حال حاضر وجود دارد، توافقی که دولت چند سال از عمر خود را صرف آن کرد اما نتیجه ای که باید به دست میآمد، حاصل نشد. چرایی آن هم، غیر قابل اعتماد بودن آمریکا است، که اگر دولت تدبیر و امید چنین اعتمادی به آمریکا نداشت، مذاکرات به توافق نمیرسید و اگر اکنون فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران افزایش یافته و ادامه دارد و ادعا میشود تأثیرگذار است، به خاطر کمتوجهی و بیتوجهی به داخل است.
فرض کنیم که ایران به پیام پومپئو وزیر خارجه آمریکا پاسخ مثبت داد و یک توافق تازه هستهای با آمریکا امضا کرد. چه تضمینی وجود دارد که دولت بعدی آمریکا با این توافق، موافق باشد؟!
آیا دولتی که از توافق هستهای خارج شده و دیگران را نیز وادار به همراهی با خود میکند، میتواند قابل اعتماد باشد تا یک توافق تازه با او امضا شود؟
آیا با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در ایالات متحده پس از ترامپ، نمیتوان تصور داشت که او نیز همچون ترامپ توافق دوران او را زیر پا بگذارد و خواهان یک توافق جدید دیگر با ایران باشد؟
این دور تسلسل تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد؟ آمریکا توافق هستهای نیاز ندارد چراکه توافق هستهای وجود دارد، کاخ سفید به دنبال توافقات دیگری همچون موشکی و منطقهای است. خواستههای آمریکا از ایران را نمیتوان نقطه پایانی برای آن در نظر داشت، در هر دوره و زمان، این خواستهها افزایش مییابد، در حالی که در قبال تعهداتی که باید از سوی ایران اجرا شود، هیچ اقدام مثبتی از سوی آمریکا دیده نمیشود. حتی اگر در زمان اوباما توافق و پیمانهای محکمتری از برجام به امضا رسیده بود، باز هم رئیسجمهور بعدی آمریکا آنها را نقض میکرد. مشکل اکنون نگاهی است که برخی در داخل به آمریکا دارند و مذاکره و مصالحه را تنها راهحل میدانند در حالی که این راهحل نیست بلکه سمی است که میخواهد به رگ جمهوری اسلامی ایران تزریق شود.
نویسنده: محمد صفری