سعی میشود فضای جدیدی در جامعه ایجاد شود، برخی افراد با نوشتن مطالبی سعی دارند به جای پز دادن دستاوردهای دفاعی و امنیتی ناکارآمدی دولتها را در توسعههای همگام با حوزههای دفاعی به پای کمتوجهی به دیگر حوزهها در مقایسه با موارد امنیتی و دفاعی توجیه کرده و به جای پرسیدن از دولتها درباره عملکرد و قصورشان نیروهای امنیتی را برای پیشرفت!! تقبیح میکنند. همه از اینکه توانایی ما برای ساخت موشک قارهپیما و نقطهزن به شدت بالاست ولی هنوز توان ساخت خودرو و بهبود اوضاع معیشت مردم را نداریم ناراحت هستند اما واقعا باید پرسید که چرا موشک قارهپیما داریم؛ اما توان مقابله با فقر را نداریم؟! و چه کسی مسئول این عدم تعادل است؟! برای این منظور ابتدا نقدی را که نوشتهاند بخوانید و بعد دنبال پاسخ به مولفههای مربوط به نقد میرویم.
طلبکاران بدهکار
به عنوان یکی از نمونههای مطرح شده نقد میتوانیم به یادداشت اخیری که یک فعال سیاسی اصلاحطلب نوشته مراجعه کنیم. او در بخشی از یادداشت اخیر خود نوشت: «حزب کمونیست شوروی اعمال قدرت خود بر جامعه را مشابه اعمال قدرت بر ذرات اتم و بکارگیری فنآوري ميدانست و هيچ توجهي به محدوديتهاي اجتماعي نميكرد. آن حكومت با علوم اجتماعي روابط خوبي نداشت، چون پذيرش علوم اجتماعي به معناي محدوديت قدرت طبقه حاكم بود. آنان علوم اجتماعي را متهم ميكردند، چون میخواستند پیشدستی کنند، چراکه خودشان متهمين درجه اول اين علم بودند. رشد و شكلگيري علوم اجتماعي محصول وضعيت جديدي در جامعه است. وضعيتي كه بپذيریم اعمال قدرت سياسي نامحدود نيست. قدرت سياسي مقيد است. قدرت جامعه در برابر قدرت سياسي واقعيتي است انكارناپذير. قدرت سياسي ميتواند و حتي ميبايد از دانش اجتماعي استفاده كند، مشروط بر اينكه محدوديتهاي خود كه براساس دانش اجتماعي تعيين ميشود را نيز بپذيرد. تجربه رژيم گذشته پيش چشم ماست. چيزي كه در آن رژيم وجود نداشت، نقش دانش اجتماعي در اداره امور بود. شاه خود را فعال مايشاء و قادر به انجام هر ارادهاي ميدانست. هيچگاه سعي نكرد كوچكترين محدوديتی را در قدرت خود بپذيرد. ما نيز امروز به صورت ديگري درگير اين مشكل هستيم. البته كه ميتوانيم موشک دوربرد و قارهپیما شليك كنيم، ولي هنوز از پس کاهش یا حتی جلوگیری از افزایش نرخ اعتياد، فقر، فساد، ناكارآمدي اداري، حاشيهنشيني، فحشا، خشونت و... بر نيامدهايم. چرا؟ چون براي علوم اجتماعي امر و نهي صادر ميكنيم و ميخواهيم آن را بدون قيد و شرط به خدمت ما در آورند و اين ناممكن است.»
اما آیا مشکل همین است که تحلیلگر میگوید؟!
اسلامی کردن علوم انسانی
بحث اسلامی کردن علوم انسانی یکی از مباحثی است که بارها در سخنان رهبری برآن تاکید شده و اتفاقا دلایل این تاکید به توسعه شرایط زندگی شهروندان باز میگردد نه ماندگاری قدرت در کشور و اینطور تبیین شده است که اسلامی کردن علم میتواند آن روحیه کار برای شهروندان و اظهارنظر در راستای منافع ملی را احیا کرده و باعث شود مسئولان با دید خدمتگزار در راس قدرت قرار گرفته و برای بهبود زندگی مردم تلاش کنند.اتفاقا کیفیت این بهبودی اوضاع هم در موارد معنوی و هم مادی زندگی شهروندان در نظر گرفته شده است.
چیزی که انگار برخی دوست ندارند آن را تحلیل کرده و عمق استراتژیکی را که این پیشنهاد در نظر گرفته که به تعالی کشور منجر میشود را ببینند.
تقسیم بودجه
اولین نکتهای که تلاش میشود در این نابرابری رشد موشکی و ضعف توجه به دیگر مباحثی چون تولیدات صنعتی و بهبود اوضاع معیشتی دیده شده و برجسته شود این است که غیرمستقیم القا شود بودجهای که برای تقویت نیروی دفاعی در نظر گرفته میشود دیگر اقدامات را تحتالشعاع قرار داده و باعث میشود که دیگر حوزهها پیشرفت نکنند چون بودجهای برای آن درنظر گرفته نشده است. در پاسخ به این دغدغهای که سادهانگارانه در حل انتشار در شبکههای مجازی است کافی است که تنها نگاه به متولی تقسیم بودجه در کشور کنیم.
همه میدانند که براساس قانون این دولتها هستند که برنامه و بودجه خود را پیشنهاد داده و مجلس آن را تصیب میکند پس نیروهای مسلح در تخصیص بودجه نقش ندارند. ضمن آنکه مقایسه اهمیت ماجرا در قبال درصد تخصیص یافته از بودجه کل به این ماجرا خود گواهی میدهد که حتی براساس اهمیت و حساسیت موضوع چنین هزینهای صورت نگرفته است.
پس نمیتوان گفت که بودجه اصل کشور صرف چنین کاری شده و دولت در اصلاح روند دست بسته بوده است. ضمن آنکه یک ناامنی مانند آنچه در اتفاق تروریستی مجلس رخ داد به وضوح نشان داد که بحث امنیت میـتواند به سرعت همه چیز را تحتالشعاع قرار داده و حتی نیازهای اولیه را در اندک زمانی بیمعنا کند، اگر هم بودجهای به تجهیز این بخش اختصاص یابد برای این است که در زمان لزوم بتوان از جان و مال مردم حراست کرد تا در صورت لزوم واکنش سریع برای حراست از کشور و مردم صورت گیرد.
تحریم
یکی از مسائلی که بارها روی چرایی بهبود نیافتن اوضاع معیشتی و نرسیدن به دستاوردهای صنعتی بیان شده این است که جمهوری اسلامی تحت شدیدترین تحریمهای ضد انسانی قرار گرفته است. اما بگذارید با همه سختیای که از تحریمها متقبل شدیم نپذیریم که این بهانه
تاکید رهبری
اما همین موضوع بارها مورد تاکید رهبری قرار گرفته و در مقایسه تاکید ایشان به بهبود اوضاع معیشتی پیشرفت صنعتی و رشد کشور در همه زمینهها و توجه به رفع فقر و فحشا بیشتر از تاکیدهای موشکی بوده است مثلا ایشان در جمع کارگران در سال گذشته با انتقاد از این نابرابری فرمودند:« گاهی ما میگوییم که چرا فلان جنس را و فلان کالا را وارد میکنید درحالیکه تولید داخلی هست، میگویند فنّاوریِ تولیدِ داخلیِ ما قدیمی است، امروز دنیا تحوّل پیدا کرده است، کارهای جدیدی آمده، فنّاوریهای جدیدی آمده که ناچاریم از خارج وارد کنیم. من جواب دارم برای این حرف. من البتّه با وارد کردن مخالف نیستم؛ بنده با وارد کردن، بخصوص با وارد کردن فنّاوری، هیچ مخالف نیستم؛ خود من در این کشور رئیسجمهور بودم، با مسائل اجرائی در ارتباط بودم و میدانم؛ اشکالی ندارد، یکوقتهایی لازم است، امّا بهاندازه و بمیزان. هرجا کم میآورند میگویند فنّاوریِ تولیدِ داخلی عقبافتاده است؛ خب ما اینهمه ذهن فعّال در کشور داریم، ذهنی که میتواند یک موشک درست کند که این موشک دو هزار کیلومتر طی میکند و با کمتر از ده متر خطا به هدف میرسد؛ این چیز کوچکی است؟ (بنده [فقط] خواستم مثال بزنم؛ حالا اسم موشک آمد و جوانها به هیجان آمدند.) من میگویم آن مغزی که میتواند یک چنین موشکی را تولید بکند که دشمنان ما اعتراف میکنند به اهمّیّت این کار، آیا این مغز نمیتواند خودرویی را که فرض بفرمایید مصرفش سیزده لیتر در صد کیلومتر است، برساند به پنج لیتر در صد کیلومتر؟ نمیتواند بکند؟ این مغز عاجز است از این کار؟ چرا به جوانها مراجعه نمیکنید؟ چرا به این ذهنهای خلّاق مراجعه نمیکنید؟ چرا از اینها کمک نمیگیرید؟ بنده چند سال است دائماً دارم میگویم «همکاری بین صنعت و دانشگاه»؛ نتیجهی همکاری صنعت و دانشگاه اینجا ظاهر میشود. صنعت به دانشگاه کمک میکند برای اینکه دانشگاه شیوههای جدیدی را برای آن ارائه بدهد و بیافریند؛ هم این سود میبرد، هم آن سود میبرد. صنعت را به دانشگاه وصل کنید، به مجموعهی نخبگان وصل کنید، همینطور که الان خوشبختانه کارهای زیادی در زمینهی شرکتهای دانشبنیان انجام گرفته و میبینیم که جوان ایرانی میتواند کار کند. اینجا در همین حسینیّه برای من نمایشگاه گذاشتند، بنده آمدم بازدید کردم؛ یک عدّه پسربچّه - جوانهای دبیرستانی - اینجا جمع بودند، کار کرده بودند. من آمدم گفتم شماها چه کار میکنید، این گفت من این را تولید کردهام، آن گفت آن را من تولید کردهام؛ جوان دبیرستانی! خب ذهن ما اینجور است، سرمایهی انسانی ما این است؛ چرا از این سرمایهی انسانی استفاده نکنیم و برویم سراغ خودروی خارجی برای اینکه فنّاوری پیشرفتهای دارد؟ خب این فنّاوری پیشرفته را در داخل به وجود بیاوریم. من مثالهای زیادی دارم که نمیخواهم بگویم و نمیشود گفت، بعضی از اینها محرمانه است؛ اگر شما میدانستید که جوانهای ما کجاها و در چه عرصههایی چه کارهای بزرگی انجام دادهاند، واقعاً تعجّب میکردید؛ ما ازاینقبیل فراوان داریم و اطّلاعات بنده در این زمینه خیلی زیاد است؛ از اینها استفاده کنیم. اینکه [بگوییم] ما فنّاوری عقبافتاده داریم، بهانهای برای واردات نمیشود.»
مقصر واقعی
بر این اساس در پاسخ به سوال اینکه چرا موشک قارهپیما داریم؛ اما توان مقابله با فقر را نداریم؟! باید بگویم چون همتی که در مدیران دفاعی وجود داشته برای پیشرفت این حوزه در مدیران دولتی و دیگر مسئولان وجود نداشته و از هماهنگی لازم نیز برخوردار نبوده به نسبت مدیران دفاعی و امنیتی این حوزه با سوءمدیریت تاکنون پیش رفته بر همین اساس است که معتقدیم حالا باید مدیران قصورکار را مورد شماتت قرار داد نه اینکه دانشمحوری و مدیریت صحیح نروهای نظامی را مورد نکوهش قرار داده و این پیشرفت را دلیل بر ناکامی دیگر حوزهها دید.
یکی دیگر از نکاتی که در بحث قصور مسئولان در زمینه پیشرفت کمتر از انتظار، در حوزههای اجتماعی و اقتصادی و به طور کلی در حوزههای منهای نظامی ما صورت گرفته است این است که بسیاری از مدیران حاضر در دستگاههای اداری به اجرایی کردن موادی از قانون اساسی که موجبات پیشرفت را در کشور فراهم میآورد، اعتقادی ندارند.
مثلا در بحث واگذاری تصدیهای دولتی به بخش خصوصی و اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی از زمان قرار گرفتن این اصل در قوانین اساسی کشور حتی بعد از آن از زمان ابلاغ این اصل توسط مقام معظم رهبری چه کارهایی صورت گرفته و واقعا چقدر در جهت کوچکسازی تصدیهای دولتی ارادهای وجود داشته؟! در بحث بانکداری اسلامی که خود به ریشهکن کردن فقر مطلق منجر خواهد شد چه ارادهای در بین مدیران بانک مرکزی تا کنون دیدهایم؟!
همچنین در حوزه مدیریت واردات و حمایت از تولیدکننده و توجه به اقتصاد مقاومتی و ورود صنعت به جای کالای بیکیفیت نیز دقیقا همین منوال جاری و ساری بوده و دولتها توجه کمی به این بخش از قوانین و قواعد داشتهاند.
در این زمنیه انگار نیاز به یک انقلاب اداری برای زدودن آنهایی که به اصلاح رویه برخورد با مسایل و پیشبرد اهداف کلان کشور اعتقادی ندارند لازم است تا این افراد مانند ترمزی عظیم مانعی برای پیشرفت دستگاههای کشور ایجاد نکنند.
آنچه از ماحصل بخش میتوان برداشت کرد توجه به این نکته ضروری است که باید مدیریت امنیتی و موشکی که تا کنون موفق بوده را الگوی دیگر حوزهها قرار داد نه اینکه اینها را به واسطه پیشرفتشان تقبیح کرده و تلاش کرد که آنها را پایین آورد تا کوتاهی بخشهای دیگر به چشم نیاید.
نویسنده: مائده شیرپور